ناراحت و غمگین است، در لا به لای هر حرفی که میزند آه عمیقی از ته دل میکشد و همواره تکرار میکند که با موجودیت گروه طالبان، هیچ آینده و امید در انتظار او و همهی زنان تحصیل کردهی افغانستان نیست و نخواهد بود.
بسگل سازگار چندین سال را برای آموختن و ساختن خویش از خانواده و زادگاهش، ولایت دایکندی دور بوده و در شهر کابل برای تحقق رویاهایش به تنهایی زیسته، سختیهای زیادی را تحمل کرده و همواره برای داشتن آیندهی روشن با نبایدهای زیادی مبارزه نموده است.
خانم سازگار در سال ۱۳۹۳ خورشیدی وارد دانشگاه خصوصی گوهرشاد شد و در سال ۱۳۹۶ از دانشکدهی اقتصاد، بخش اداره و تجارت سند فراغت گرفت. او از روزهای دانشجویی به عنوان خاطرهانگیزترین روزهای زندگیاش یاد میکند؛ اینکه درس و استاد چقدر برایش دلچسب و شیرین بوده را از شور و شعفی که در ادای بیانش مشهود بود، به خوبی میشد که فهمید.
سازگار بعد از فراغت در یک امتحان رقابتی توانست در وزارت دفاع ملی حکومت پیشین که یک ارگان نظامی و مرادنه بود، وظیفه بگیرد. او از چالشهایی که در زمان اجرای وظیفه با آن رو به رو شده و با چه معضلاتی دست و پنجه نرم کرده است، میگوید: «وظیفه اجرا کردن برای یک زن در وزارت نظامی که کارمند زن و زنان نظامی به فیصدی کمی حضور داشتند، سخت و مشکل بود. هرگاهی که یک خانم نو در آنجا مقرر میشد برایم نشاطآور و امیدوار کننده بود و با دیدن زنان نظامی و یونیفورمی که بر تن داشتند به چه اندازه لذت میبردم، غیر قابل توصیف است. دقیقهها با حس خاصی به آنها چشم میدوختم و در دل به زنان هموطنم افتخار میکردم.»
سازگار به نیمرخ گفت: «کم کم همه چیز خوب شده میرفت و محدودیتها در ارگانهای کاملاً مردانه در قبال زنان برداشته میشد و کم و بیش زنان در پستهای کلیدی حکومت مقرر شده و همقطار مردان وظیفه اجرا میکردند، همه به یک آیندهی روشن و تبدیل شدن افغانستان به یک کشور کاملاً مترقی امیدوار بودیم. با آنکه زنان در حکومت پساطالبانی بیست سال گذشته با چالشهای متعددی رو به رو بودند وبرای ابتداییترین حقوق انسانی شان مبارزه میکردند. اما آن مبارزهها تا اندازهای نتیجه داد و طی بیست سال گذشته شاهد فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و رسانهای زنان بودیم که زنان زیادی در پستهای مختلف زیبا درخشیدند.»
اما افغانستان هنوز به ثبات سیاسی و پایداری توسعه اقتصادی، اجتماعی و رشد فرهنگی لازم نرسیده بود تا تمامی اهداف و برنامههای زنان و جنبشهای زنانه برای تأمین برابری جنسیتی در جامعه محقق شود، به ناگاه تمام رشتههای آرزوها و زحمات این بیست ساله با فرار رییس جمهور پیشین، اشرف غنی احمدزی از هم گسیخت و گروه طالبان با افکار ضد زنان بر سراسر کشور مسلط شده و همانند یک صاعقه بر زندگی مردم فرود آمد. بسگل در مورد تسلط مجدد طالبان بر کشورش، میگوید: «به یکباره به نقطهی آغاز چرخیدیم و همه دستاوردهایی که در طول بیست سال با مشقت و معضلات نفسگیر بدست آورده بودیم، ضرب صفر شد.»
گروه طالبان در قدم نخست مکاتب و دانشگاهها را به روی دختران بست و تمام زنان از کار در ادارههای دولتی و سکتور خصوصی منع شدند. تأکید اجباری بر پوشش زنان و دختران، قیودات در روابط اجتماعی و فردی بالای زنان وضع شد.
بسگل یکی از بانوانیست که آزادی فردی را به عنوان یک ارزش دموکراتیک ارج مینهاد، حالا میگوید «هیچگاهی چنین ناامید و خسته نبودم. برایم کشنده است این قسم زندگی که به آیندهی خود و فرزندانمان برنامه و امیدی نداشته باشیم و تمام هدفهایمان، چطور نان و آب بدست آوردن برای زنده ماندن است. اینکه زنان در افغانستان هنوز هم با اجازه و دستور مردها نفس میکشند و چهار ابعاد زندگیشان توسط مردهای ساخته میشوند که ادعا دارند تنها آنها برای اجرای احکام خداوند منسوب شدند و جز آنها هیچ بشری دیگر شناخت از خدا و اوامر خداوندی ندارند.»
بسگل جامعه جهانی و نهادهای مدافع حقوق بشر و جنبشهای زنان در دیگر کشورها را به بیپروایی در قبال وضعیت رقتبار زنان در افغانستان متهم میکند و میگوید: «از اینکه با بازتاب یافتن و انعکاس زندگی زنان افغانستان تحت حکومت گروه طالبان در رسانهها و جنبشهای خودجوش و فریادهای مدنی زنان، باز هم هیچ اقدام مثبت و راهکار جدی در قبال سرنوشت ما از جانب جامعه جهانی و نهادهای فعال حقوق زن در کشورها صورت نگرفته بیشتر نگران کننده است.»
نگرانی جدی بسگل این است که طالبان نقش زنان را به «فرزندآوری» تقلیل دهند: «اگر در حکومت طالبانی تنها و تنها از زنان برای زاد و ولد کار گرفته شوند و ارزشهای حقوق بشری و انسانی آنها مد نظر گرفته نشود، حتا نفس کشیدن در این مرز و بوم برای زنان طاقت فرسا خواهد بود و سرنوشت و آیندهی هزاران بسگل تحصیل کرده با عقدهمندیهای بیبنیاد یک عده از بین رفته و روزگار زنان سیاه خواهد شد.»
چه سرنوشتی در انتظار ملتی است که عدهی زیادی از زنان و مردان تحصیل کرده و کارکشته برای بقای زندگیشان به کشورهای دیگر پناهنده شدند و مجبورند تا سالها در مهاجرت و دور از وطن شان زندگی کنند و عدهای دیگر که به ناچار در افغانستان ماندهاند در کورسوهای خانه محکوم به سکوت شدند و با بالهای از بیخ بریده شده گرفتار افیون باورهایی خواهند شد که با زنان همانند جنس و مال برخورده نموده و حتا حق انتخاب پوشش به زنان قایل نیستند و هیچ مردی برای آزادی و ارزشهای انسانی مادر، خواهر، همسر و دختر خویش در طول حکومت این چند چهارماههی طالبان، لب به شکایت نگشوده و متأسفانه به این عملکرد طالبان رضایت نشان دادهاند که این را نمیتواند هضم کرد و یا به «اقدام جمعی علیه طالبان بخاطر حقوق زنان» خوشبین بود.