بعد از سقوط دولت جمهوری افغانستان در آگست 2021 میلادی، با وجود وعدههای گروهی طالبان به جامعه بینالمللی برای احترام به ارزشهای حقوق بشری، آنها به نقض حقوق اساسی شهروندان افغانستان پرداخته و اعتراضات مردمی به این رویهی غیرانسانی شان را به بیرحمانهترین و خشنترین شیوه سرکوب نمودهاند.
زنان در این میان، همچنان که بیشترین نقض حقوق و آزادیهایشان را تجربه مینمایند، در برابر ستم آشکار گروه طالبان خاموش ننشستهاند. آنها دست به تشکیل جنبشهای متعدد اعتراضی زده و به گونهی خستگیناپذیر و به صورت مستقلانه خواستهها و مطالبات خویش را در اشکال متفاوت اعتراضی پی گرفتهاند.
تظاهرات در جادهها، تجمعات در مکانهای سربسته، راهاندازی کمپاینها در اعتراض به فرمانهای زنستیزانهی طالبان و همچنان حضور آگاهانه و فعال در برنامههای رسانههای داخلی و خارجی از جمله فعالیتهای جنبشهای نوپای زنان افغانستان به شمار میرود. اگرچه از همان آغاز پاسخ گروه جاهل و زورگوی طالب سرکوب، بازداشت و شکنجهی معترضان بوده است، اما زنان نشان دادهاند که نهتنها از مبارزهی بر حق خویش دستبردار نیستند، بلکه میتوانند الگو و الهامبخش شجاعت و مقاومت برای تمام مردم افغانستان باشند.
این در حالی است که جامعه بینالمللی در جریان بیست سال گذشته به بهانهی تأمین حقوق زنان و ایجاد حکومت دموکراتیک، دست به مداخله نظامی در افغانستان زدند؛ ولی روزی که واقعا به آنها نیاز وجود داشت، کشور را ترک نموده و مردم و زنان افغانستان را در برابر ستم و سرکوب آشکار طالبان، رها نمودند. زنان جوان افغانستانی در سراسر کشور زمانی مقاومت در برابر طالبان را شروع نمودند که شهرها، موسسات و نهادها خالی از حضور تمام مدعیان حقوق زنان، سیاستمدارها، گروهها و شخصیتهایی بود که در سالهای گذشته به نام حقوق زنان از انواع امتیازات مادی و سیاسی برخوردار بودند.
میتوانیم به جرأت ادعا نماییم که زنان معترض افغانستان پس از سقوط جمهوریت توانستند به خوبی برای ایجاد یک روایت و مسیر مستقل مبارزه گام بردارند. اما به نظر میرسد، تعدادی از زنان که طی بیست سال گذشته، در بالاترین مناصب قدرت و نفوذ قرار داشتهاند اما با کارنامهی ناکام کشور را ترک گفتند، مایل هستند تا برای جنبشهای دختران معترض که در سطح خیابانهای افغانستان شکل گرفته است، نقش رهبر یا پیشرو را بازی نمایند. تاریخچه و عملکرد گذشتهی این زنان نشان میدهد که آنان هرگز برای مطالبات زنان افغانستان کار سازمانی و جمعی انجام ندادهاند؛ بلکه از مسائل زنان به عنوان ابزاری برای کنترلگری و امتیازطلبی سیاسی و شخصی شان استفاده نمودهاند.
زنان و دختران معترض افغانستان معتقدند که جنبشهای زنان معترض در بنیادهای فکری، ارزشهای سازمانی و اصول فردی با گروهها، افراد، شخصیتها و طرفهای ناکام گذشته، چه زن و چه مرد، مرز روشن و غیرقابل برگشت دارند. ما اجازه نمیدهیم که تحت هر نامی، فعالیتهای مستقلانه و انقلابی زنان، به پای تعدادی از سیاستمدارها و شخصیتهای استفادهجو قربانی گردد.
جنبشهای جوان و نوپای مدنی و اجتماعی زنان پرچم مطالبات و خواستههای زنان را با قدرت و اراده بر دوش میکشند و مصمم هستند که بدون وابستگی به کدام گروه و شخصیت سیاسی، ائتلاف و یا شبکهی سرتاسری زنان مبارز افغانستان را ایجاد نموده و به مبارزهی سیستماتیک و انقلابی شان تا پیروزی ادامه دهند. آنچه که متأسفانه با وجود امکانات فراوان در بیست سال گذشته، محقق نشد.
ما میدانیم که جنبشهای اجتماعی محصول یک دورهی طولانی از آگاهی جمعی، کار استراتژیک، شور و صداقت انقلابی است. عناصری که در گذشته، در هیچ یک از پلانها و پروژههای منفعتطالبانه و شخصی افراد و گروههای در ظاهر مستقل اما در واقع باندهای مافیایی سیاست و پروژه، وجود نداشت. به همین دلیل، هویت مستقل، صداقت و آگاهی جنبشهای اعتراضی اخیر، توسط این گروهها و افراد انکار میشود. تا جایی که نقد آگاهانه و صداهای مخالف علیه استفادهجوییها و قدرتطلبی این شخصیتها در حد اختلافات سازمانی و درون گروهی تقلیل داده میشود.
آنچه بر افغانستان و زنان در بیست سال، گذشته است، باید مورد بازبینی و نقد صریح قرار گیرد. واقعیت این است که رویکرد و نقش فعالان و سیاستمدارهایی که در ظاهر امر برای حقوق زنان تلاش می کردند، بیشتر از این کاربرد ندارد.زنان افغانستان برای آیندهی شان نیاز به خلق روایتهای جدید و کاربردی با محوریت چهرهها و ایدههای تازه دارند.
چهرههای گذشته تنها زمانی می توانند در گسترش مطالبات و خواستههای این جنبشها و دادخواهی برای زنان نقش اساسی داشته باشند که در مقابل عملکرد گذشتهشان پاسخگو باشند؛ باید بپذیرند که کارنامهی ناکام و منفعلانهشان آنها را در موقعیت فاقد از هر نوع اتوریته برای رهبری جنبشهای زنان معترض قرار داده است و باید فکر قبضه و ربودن دستاوردهای جنبشهای زنان معترض را از سر بیرون کنند. البته که این زنان میتوانند در کنار بقیه قرار گرفته و برای یک هدف مشترک که نابودی طالبان است، تلاش نمایند. اما، ما زمانی به معنای واقعی قوی و همبسته خواهیم بود که اراده، صداقت، تعهد و شجاعت لازم برای مبارزه را داشته باشیم.
در اخیر باید گفت که صدای رسا و مبارزهی پیگیر زنان افغانستان، بعد از تسلط گروهی جنایتکار و زنستیز طالبان، نوید آغاز دوران تازهای از مبارزه با خشونت، بنیادگرایی و سلب حق زندگی است. ما امیدوار هستیم که مردم افغانستان این زنان شجاع و مستقل را در نبرد سخت حق بر باطل یاری رسانند. ما، در کنار هم، بدون این که هرکدام در پی اعمال اتوریته و سواستفاده شخصی و سیاسی باشیم، قادر خواهیم بود که به تحقق آرمان آزادی و رهایی با پس گرفتن حق زندگی از طالب و بقیه نیروهای مستقر زنستیز و استبدادگر در جامعه، نایل آییم.
نویسندگان: ژولیا پارسی، خاتول فروهود و شمایل توانا اعضای «ائتلاف جنبشهای اعتراضی زنان افغانستان»