۱۵ آگست ۲۰۲۱ مصادف با ۲۴ اسد ۱۴۰۰ به دنبال سقوط کابل، روزهای سیاه مردم افغانستان نیز آغاز گشت. آمدن طالبان و تطبیق مفاهیم ایدئولوژی رادیکالی و اسلامی آنها در زمینۀ حکومتداری و فعالیتهای اجتماعی شهروندان باعث منع فعالیتهای زنان در اجتماع، از جمله آموزش و کار بود. رسانهها بهّصورت گسترده سرکوب شدند، اقتصاد از هم پاشید، مردم گروه گروه مهاجر شدند و سیستم مالی و اداری دیگر در کشور وجود نداشت. ما در حالی به ماه آگست ۲۰۲۴ رسیدهایم که بهعنوان تاریخی تلخ از آن یاد میکنیم که باید مرثیۀ بلند سه سال قتل و کشتار، محدودیت، ممنوعیت، فقر، گرسنگی، تهدید، شکنجه و… را با صدایی رسا نوشت.
سه سال از جنبش «نان، کار، آزادی» میگذرد. این اولین و قدرتمندترین جنبش سیاسی زنان در افغانستان بوده که بر علیه طالبان به راه افتادهاست. جنبشی با پتانسیلهایی بسیار و به نوعی خلاقانه. شاید این نخستینبار نیست که زنان، جنبشی زنانه بهراه میاندازند؛ جنبش تبسم، جنبش فرخنده، جنبش روشنایی و… همه و همه از دل مدنیت و جامعۀ زنان اتفاق افتادهاست که نشان از رویکرد جدید زنان نسبت به سیاستورزی و پیشرفت اجتماعی دارد. سه سال پیش درست در همین روزها، جنبش «نان، کار و آزادی» توسط زنان و بر علیه هژمونی سیاسی و اجتماعیِ مردانۀ طالب بهراه افتاد. یکی از دستاوردهای بزرگ این جنبش، نشان دادن قدرت، یکپارچگی، خلاقیت، توان مبارزۀ زنان و… بودهاست. امری که تا امروز توسط سیاستمداران و حاکمان افغانستان نفی میشده و هر روز تلاش بر این داشتهاند تا زنان را بیشتر به انزوا بکشانند. با توجه به وضعیت موجود، حال باید دید پس از گذشت سه سال مبارزۀ مدنی و سیاسی، آیا جنبش «نان، کار، آزادی» میتواند ادامه پیدا کند؟ به یک نگرش سیاسی جدید منجر شود و چشمانداز جدیدی را به روی سیاست افغانستان بگشاید؟
از قرن ۱۹ تاکنون، چشمانداز جوامع انسانی با حضور و استمرار جنبش زنان عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتهاست. در این مسیر جنبش زنان به تدریج نگاه زنانه را جایگزین سلطۀ مردانه کردهاند. وجه تمایز میان جنبش زنان از سایر جنبشها این است که برابری و آزادی را به هم گره میزنند. در جنبش زنان افغانستان، برابری در گرو آزادی و آزادی در گرو برابری است. پس نه برابری بر آزادی اولویت دارد و نه آزادی بر برابری. بلکه هر دو در گرو یکدیگرند و یکی بدون دیگری ممکن نیست. برای زنان و دختران جوان امروز افغانستان، نابرابری به دلیل جنسیت امری طبیعی نیست و دلیلی نیز برای تحمل آن از سوی آنان وجود ندارد. بسیاری از زنان و دختران امروز افغانستان از اینکه مادرانشان سالها در برابر تحقیر و آزار از سوی مردان سکوت کردهاند، در عذابی تاریخی بهسر میبرند و هرگز نمیخواهند آنچه را که مادرانشان تجربه نمودهاند، تجربه کنند. بههمین خاطر از نخستین روز سقوط، جنبش «نان، کار و آزادی» را بهوجود آورده، به خیابانها آمدند و برای احقاق حقوق خود جنگیدند.
این جنبش بر خلاف دیگر جنبشهای اعتراضی در دورۀ جمهوریت، بهدنبال شکستن هژمونی قدرت طالبانی و سلطۀ آنها بر تمام زوایای زندگی مردم بود. زنان ابتدا از راهپیماییهای خیابانی شروع کردند، بدون اینکه ترسی از طالب داشته باشند. زنان سرکها را تصرف کردند و از این طریق پیامهای اعتراضی خود را به سراسر جهان رساندند. خشونت بیش از حد طالبان در برخورد با زنان معترض باعث از بین رفتن اعتراضات نشد و از مطالبات سیاسی زنان کم نکرد. عنصر خشونت در اعتراضات خیابانی باعث افول و ریزش میشود، اما جنبش «نان، کار و آزادی» با وجود سرکوب از سوی طالبان ذهنیت غالب زنان را به خلاقیت وا داشت. بعد از دستگیری، شکنجه، زندان، تهدید و… زنان اعتراضات خانگی بهراه انداختند و با یک الگوی زنانه، شکل اعتراضات را تغییر دادند.
سیاست طالبان بر بستر ناکارآمد سنت و مذهب شکل گرفتهاست. این نوع سیاست بهدنبال فرماندادن به مردم و واداشتن آنان به فرمانبرداری خلاصه میشود. از همینرو مردم رعیت و ضعیفههایی ناقصالعقل بهحساب میآیند که طالبان در مقام عقل کل باید افسار آنها را در دست داشته باشد. تاکنون در تمام ادوار تاریخی افغانستان هر تلاشی برای جایگزین کردن این نوع سیاست با بدیلی دموکراتیک شکست خوردهاست. جدای از سنت تاریخی افغانستان، یکی از دلایل این شکست آن بوده که نفس سلطۀ مردانه هرگز زیر سؤال نرفتهاست. سیاست همراه با نگاه زنانه با نفی حکمرانی پدرسالار میتواند بدیلی برای سیاست ارتجاعی (فرماندهی و فرمانبرداری) طالبان ارائه دهد. زنان باید سیاست نابرابر میان حاکم پدرسالار و محکومان را زیر سؤال ببرند. یعنی به جای معادلۀ سیاست مساوی است با حکومت، معادلۀ سیاست مساوی است با برابری و آزادی را جایگزین کنند.
طالبان با صدور فرمانها در طول سه سال گذشته، به زنان و مردم افغانستان اعلان جنگ دادهاست. در مقابل، جنبش «نان، کار، آزادی» در برابر این فرمانها ایستاده و زیر بار زور نرفتهاست. شکستن هژمونی طالبانی اولین قدم برای رسیدن به مطالبهها میباشد. «نان، کار و آزادی» جنبشی است که میخواهد زندگی را دوباره از طالبان پس بگیرد. از این رو مبارزه با این گروه اجتنابناپذیر است. حتی اگر خواست طالبان کشتار، شکنجه، زندان، تهدید و… باشد.
یکی از موضوعاتی که در طول سه سال گذشته تداوم داشته و باید به آن پرداخت، مسألۀ زنان پیشرو یا زنان راهبر است. جنبش «نان، کار، آزادی» تاکنون مدعی رهبری از جانب کسی را نداشته؛ چهبسا بههمین خاطر است که هنوز پابرجاست و ادامه یافتهاست. البته هستند کسانی که بهدنبال منافع شخصی میگردند اما از هر جهت، از جانب گروههای اعتراضی نفی شدهاند. با ذکر این نکته میتوان گفت: رهبران واقعی این جنبش، دختران بیادعایی هستند که شکنجه، تهدید، زندان و… را بهجان خریدهاند ولی هرگز ادعایی بر این مدعا نداشتند. قدرت راهبری، شجاعت و آمادگی آنها برای گذشتن از جان، نشان از بزرگی شخصیت و تبدیل شدن آنها به زنان پیشروی جامعۀ افغانستان است. زنان پیشرو با یک جنبش اجتماعی بزرگ در برابر طالبان ایستادهاند، جنبشی با شعار «نان، کار و آزادی» سه کلمهای که مفهوم زندگی است و طالبان آن را از مردم افغانستان بهخصوص زنان سلب کردهاند. جنبش «نان، کار و آزادی» عرصههای گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی طالبان را زیر سؤال بردهاست. زنان با ایجاد این جنبش بهدنبال از بین بردن مناسبات قدرت زنستیز و مردانه بودند تا آن را با رویکردی برابریطلبانه جایگزین کنند. نمیشود گفت این جنبش دعوای فمینیست بودن داشته باشد، زیرا آنها از هر نوع سیاستی که منجر به ناتوانی، محدودیت و فقیرتر شدن مردم بهویژه زنان میشود و به افزایش نابرابری و تبعیض میانجامد، دفاع میکنند. این جنبش خواهان پاسخگویی جامعۀ جهانیاند، آنها معتقدند چرا و چهطور به نام دموکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان دست دوستی به طالبان و سیاستهایشان دراز میکنند درحالیکه زمینهساز فروپاشی اجتماعی و اقتصادی در افغانستان شدهاند. جنبش «نان، کار و آزادی» نه تنها بر تفکر زنان افغانستان بلکه بر کنشگران و مدافعان حقوق زنان در دیگر کشورها تأثیر گذاشته و سلطۀ مردانه و پیامدهای آن را با برابریطلبی جایگزین کردهاست. زنان این جنبش به روشنی اعلان کردهاند، وقت آن رسیده که جامعۀ افغانستان تحولی شگرف بر پایۀ قدرت زنان در مناسبات خود تجربه کند. باید مبارزه را ادامه داد تا دوران پس از طالبانی، نظامی مبتنی بر دموکراسی و سیاستی خارج از هرشکل آئینی و دینی آن باشد.