هزار و یک شب

سرنوشت صابره؛ از میز مطالعه به دود آشپزخانه

صابره، 17 ساله، تازه امسال مکتب را به پایان رسانده است. در حالیکه هنوز با اعتماد به نفس می‌گوید لیسانس خود را از یک دانشگاه معتبر بین‌المللی خواهد گرفت، احساس می‌کند وضعیت کشور او را به سوی قفس تنور و آشپزخانه می‌راند.

افسانه‌ی «خون مقدس»

ازدواج برادرم با شبنم رنج‌آورترین موضوع در میان خانواده‌ی ما است. تمام این سال‌ها برادرم از همسرش متنفر بود و از او خوشش نمی‌آمد. اینکه برادرم با خانمش خوب نبود و زندگی خوبی باهم نداشتند...

زن مگر روز هم دارد؟

با شوق غذای شب را آماده کردم. غذا را مثل هر شب با نظم و تزئین خاصی روی سفره چیدم. همه کنار هم جمع شدیم تا غذا بخوریم. میان این زیبایی و سکوت ناگهان برادرم با نیشخندی به...

اولین و آخرین قرار در پل سرخ

در آخرین سال تحصیلی‌ام در دیپارتمنت جیولوژی دانشکده‌ی زمین‌شناسی دانشگاه کابل، با پسری به اسم ذکی آشنا شدم که موضوع پایان‌نامه‌ها‌ی مان باهم مرتبط بود. قرار شد در ترتیب پایان‌نامه با هم همکاری کنیم.

پریود و حس حقارت

روزهای جمعه و بعد از ظهر روزهای هفته که از مکتب رخصت می‌شدم، بزها و گوسفندان را به چراگاه می‌بردم. از خوبی‌های چوپانی این بود که دور از فضای شلوغ خانه، در هوای آزاد و محیط...

صفحه 1 از 25 1 2 25
-
00:00
00:00
Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00