هزار و یک شب

روایتی از زخم‌های جنگ

نخستین جشنوارۀ ادبی-هنری «زخم‌های جنگ» از سوی موسسۀ حقوق بشر و دموکراسی افغانستان برگزار شد. این برنامه روز چهارشنبه، 23 سرطان 1400 خورشیدی با موضوع «قربانیان، عدالت و صلح» در کابل برگزار شد. در این...

ازدواج اجباری؛ “خانمش نیستم؛ با خواندن چند آیه و یک خطبه، نکاح درست نمی‌شود”

جان‌گدازتر از دیگران اشک می‌ریخت; ظاهراً دختری بود که در حدودِ هفده یا هجده سال داشت. پیاپی تکرار می‌کرد که خودم را هرگز بخشیده نمی‌توانم چون دلیل مرگ تو، من بودم. پرسیدم که چه نسبتی...

«رخسار بی‌بینی»

نویسنده داستان: آرزو نوری وقتی نام زن گرفته می‌شود ، من به یادی رخسار می‌افتم! بهترین دوست و همسایه‌ام، میدانید رخسار کیست؟ صبر کنید تا برایتان بگویم او کیست؟ رخسار دختری بود از بامیان، او...

قصه‌ی بیجاشدگان جنگ

راننده در ایستگاه پایانی با انگشتانش به سوی کمپ بیجاشد‌گان در چهارراه قمبر رهنماییم کرد، وقتی به سوی کمپ می‌رفتم، از دیدن محیطی که هیچ زنی در آنجا به چشم نمی خورد و فقط مردهایی...

صفحه 25 از 31 1 24 25 26 31