از من دور شو، من نجسم
از من دور شو، من نجسم - تجارب دختران از شرم و ننگ پنداری پریود بهشته رحمانی این نخستین باری است که من در این مورد مینویسم و برای این نخستین بار میخواهم دو خاطره...
از من دور شو، من نجسم - تجارب دختران از شرم و ننگ پنداری پریود بهشته رحمانی این نخستین باری است که من در این مورد مینویسم و برای این نخستین بار میخواهم دو خاطره...
نویسنده: نجیب اخلاقی شیبان عصرِ پس از باران را که در بادامیترین چشمهای زمانه، خون رنگ سرنوشت شد، از کوه چهل دختران کابل تا چهل دختران ارزگان، روایت مغموم در ورقهای خاک خوردهی چند نسل،...
با گذشت چند روز هنوز هم کابل در سکوت ناشی از هولناکترین فاجعهی انسانی در بیست سال اخیر در افغانستان مچاله شده است. عقربههای ساعت 1:20 عصر را نشان میدهد. یک روز گرم با آفتاب...
روایت مادر یکی از قربانیان حمله بر مکتب سیدالشهدا، نوشتهی سیف صفری مادری که یک دخترش شهید شده بود، دختر دیگرش هنوز از شوک حادثه بیرون نیامده بود، حتی با چندین بار مراجعه به شفاخانهها...
کارزار #سکوت_را_بشکنیم دختری 25 ساله هستم که در یک اداره به عنوان منشی کار میکردم. من لیسانس کمپیوترساینس دارم. همه روزه ساعت هفت تا ساعت پنج کار میکردم. آرزوهایی در سر داشتم که با کار...
روح الله طاهری در شفاخانه محمد علیجناح، پیرمردی صدا میزد که دخترم، لطیفهام؛ خوب است. او، خوب است، خوب. اما به یک جسد رسید و دیگر نگفت که «خوب» است. هیچی نگفت، به زمین غلتید....
کارزار #سکوت_را_بشکنیم نویسنده: یکی از مخاطبان نیمرخ دو سال میشد که صنف دوازده را تمام کرده بودم و تازه صنف دوم دانشگاه بودم. هیچ چیزی را نمیفهمیدم. از محیط دانشگاه هراس داشتم؛ چون شنیده بودم...
نویسنده؛ آرزو نوری او یک دختر معیوب بود، خوب یادم است وقتی به دنیا آمد،یکی از دستانش حرکتی نداشت. همه ناراحت شده بودیم. مردم قریهی ما و در کل فامیل ما از جنس دختر متنفر...
روایتی از آرزو نوری شریفه سیزده سالش بود. وقتی او را به شوهر دادند، نمیخواست عروسی کند. بابت همین خیلی برای پدرم عذر و زاری کرد تا او را به شوهر ندهد. ما چون مادر...
گزارش از آسیه سادات در این شماره، به ادامه کارزار «سکوت را بشکنیم» خانم نجلا احمدی، وکیل مدافع از شهر کابل در مورد یک قضیه آزار جنسی از سوی محارم گفته است. خانم احمدی در...
کیتی عزیزم سرانجام خوشبین میشوم. حداقل در حال حاضر همه چیز خوب پیش میرود! جدا خوب! خبرها عالی است! سعی کردهاند هیتلر را ترور کنند و برای اولین بار نتوانسته اند کمونیستهای یهودی و یا...
روایت یکی از مخاطبان نیمرخ حالم خیلی بد بود. درد داشتم؛ درد شدیدی که تحملش خیلی مشکل بود. یک ماه بود که این درد دیگر قابل تحمل نبود. هر چیزی که میخوردم بدون وقفه دوباره...
نیمرخ رسانهی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان میپردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.
2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.