نویسنده: خدیجه محمدی
همزمان با خروج نیروهای بینالمللی از کشور و شدت جنگ و خشونتها و حاکمیت طالبان در برخی مناطق و ولسوالیها، هرروز وضعیت زنان و دختران دشوارتر و طاقتفرساتر شده میرود. گروه طالبان مثل گذشته، تمامی محدودیتها را علیه زنان وضع کرده و حتی دست به اختلاف، قتل، کشتار و تهدید زنان و دختران زدهاند. تیرباران زنان و دختران به بهانههای مختلف، ممانعتها، خانهنشین شدن بانوان فعال و کارمند، کوچهای اجباری، پختن غذای اجباری برای طالبان، جایگزین شدن طالبان در خانهها و جهاد النکاح، از نمونههای ظلم و ستمهای طالبان بر زنان روا داشته میشود.
پیامدها و خطرهای این وضعیت بر زنان بسیار زیاد است؛ بهطور نمونه، ترک وظیفه و محل کار، فرار از منطقه، محرومیت از آموزش و کسب حرفه، مشکلات روحی و روانی، اقدام به خودکشی، محروم شدن از زندگی باعزت و آرام، از خطرها و پیامدهای جنگ بر زنان است. این روزها وقتیکه در شهر و بازار یا سایتهای مجازی فروش اجناس منزل سر بزنیم، فراوان دیده میشود که زنان فعال محل کسبوکار، مکان آموزشی، آرایشگاه، ملک و خانههایشان را با قیمت اندک به فروش گذاشتهاند.
از طرف دیگر هر حادثه که در نتیجه جنگها به وجود میاید، زنان و مادران از آن متأثر میشوند. در عزای یک شهید، زنان به عنوان مادر، همسر، خواهر و دختر گریه میکنند. در صورت کشته شدن مرد خانواده یا مهاجرت آنان، همه مسئولیتها و فشارها روی دوش زنان میافتد.
موارد و نمونه
تلفات زنان و دختران، یکی از مشکلات آنان در مناطق تحت کنترل طالبان هست. طالبان همواره زنان را به بهانههای مختلف اختلاف کرده و به رگبار میبندند. بهطور نمونه چند روز پیش تیرباران شدن یک خانم در مسیر غور، در بلخ و هزاران مورد دیگر که زنان توسط طالبان کشتهشدهاند. همچنان کشته شدن زنان و دختران در انفجارها و قتلهای هدفمند در کابل و ولایات از دیگر نمونهها هست. بهطور نمونه در حادثه مکتب سیدالشهدا، نزدیک به 100 دختر دانشآموز شهید و حدود 300 تن دیگر زخمی شدند. همچنان درنتیجه انفجارها بر موترهای لینی در شهر کابل، از یک خانواده سه خانم شهید شدند که دیگر در آن خانواده هیچ زنی باقی نمانده است.
فشارهای روحی و روانی از دیگر نمونههای وضعیت خراب زنان در افغانستان هست. در شب و روزهایی که جوانانشان در سنگرها هستند، مادران همواره در تشویش و نگرانی هستند. خیلی از مادران و خانمها، گرفتار مشکلات شدید عصبی شدند و حتی تعدادی درگذشتند. در حادثه خونین مکتب سید شهدا، چندین مادر به خاطر کشته شدن دخترانشان، از شدت فشارهای روحی و روانی از بین رفتند یا مریض شدهاند.
وضع محدودیتها از سوی طالبان علیه زنان از دیگر نمونههای مشکلات بانوان در مناطق تحت کنترل این گروه هست. محدودیتهای اجتماعی، آموزشی، اقتصادی، ورزشی و چگونگی پوشیدن لباس، از نمونههای محدودیتها است. طالبان با همان اندیشههای تاریک و زنستیزانه علیه زنان برگشتهاند.
پیامدها و خطرها
آواره شدن زنان و خانوادهها از مناطقشان به جاهای دیگر و حتی خارج از کشور، یکی از پیامدهای ستم طالبان بر زنان است. فعلاً هزاران زن و دختر جوان، خانه و کاشانهشان را در مناطق تحت حاکمیت طالبان رها کرده و در وضعیت بسیار خراب در مناطق دیگر بسر میبرند. تمامی دارایی، خانه، کشت و زراعتشان از بین رفته و در وضعیت خراب و آینده نامعلوم به سر میبرند.
فشارهای روحی و روانی بر زنان، از دیگر تأثیرات منفی این مسئله هست. با حاکمیت طالبان بر مناطق کشور، زنان اعضای فامیلشان را از دست دادند، مورد تجاوز و ستم قرار گرفتند، به عنوان میت در داخل تابوت به پاکستان فرستاده شدند و از ترس اینکه قربانی نکاح جبری طالبان نشوند، شدیداً نگران هستند. داکتر جمعه شیخزاده روانشناس میگوید: این نگرانیها سبب گرفتار شدن زنان به مشکلات حاد روحی و روانی خواهد شد. خانمهایی که فعلاً به عنوان آواره در مناطق دیگر یا خارج از کشور بسر میبرند، هرازگاهی در معرض طعنه، دشنام و برخوردهای نادرست دیگران قرار میگیرند.
ترک کار و وظیفه، از دیگر خطرهای ستم طالبان بر زنان است. بانوانی که در طول سالهای گذشته مانند مردان دارای دستاورد هستند و موفقیتهای زیادی داشتند، اما اکنون به خاطر ترس از طالبان، همه را رها کرده و دست به مهاجرت میزنند. بهطور نمونه، من که مسئولیت یک نهاد آموزشی برای کودکان را به عهده داشتم و صدها شاگرد را تربیت کردم، اما فعلاً به خاطر ترسی که دارم و تهدیدهایی که شدهام، مجبورم کار و مسئولیتهای خود را ترک گویم و برای حفظ جان خود و خانواده، مهاجرت را انتخاب کنم.
فرار زنان نخبه و بااستعداد، از دیگر خطرهای جنگهای طالبان در کشور هست. چون در مناطقی که این گروه حضور دارند، هیچگونه زمینه فعالیت برای زنان مستعد و توانمند وجود ندارد. فرار زنان نخبه که هر کدام نقش اساسی را در توسعه و پیشرفت کشور دارد، یک ضربه کلان برای افغانستان هست و سبب تعطیلی بسیاری از کارخانهها، تجارتها و مراکز آموزشی میشود.
خانهنشین شدن زنان فعال از دیگر خطرها و ضررهای حضور طالبان در مناطق هست. زنان و دخترانی که مانند مردان در صفوف اردو، پولیس و نهادهای امنیتی ایفای وظیفه میکنند، زنان داکتر، انجنیر، حقوقدان، وکیل، خبرنگار و فعال رسانه، نویسنده و استاد دانشگاه، دختران وزنان معلم، خلاصه که اینکه در همه بخشها زنان حضور دارند اما با وجود طالبان همه اینها خانهنشین میشود. طالبان برخلاف تعهدشان به مردم، سبب خانهنشینی دختران وزنان شده و حتی مانع مکتب رفتن آنان گردیده است.
خلاصه و نتیجهگیری
زنان و دختران افغانستان، یکی از اصلیترین قربانیهای جنگ و ناامنی و حملات طالبان هستند. در مناطقی که این گروه تسلط پیداکرده، وضعیت زنان و دختران خراب و همه دستاوردها در تأمین حقوق بانوان از بین رفته است. خانمها و دختران مانند دهه هفتاد و امارت اسلامی، محدود، خانهنشین و قربانی شدهاند. برای حفظ دستاوردها و استفاده از تواناییهای زنان و دختران کشور، باید تأمین امنیت مکانهای آموزشی و کاری مربوط به دختران وزنان در اولویت باشد. همچنان طالبان به خاطر وعدههای دروغینشان نسبت به حقوق زنان، مورد فشارهای بینالمللی و نهادهای حقوق بشری قرار گیرند. در صورت ادامه این وضعیت، همه تلاشها و دستاوردها در بخش بانوان هدر خواهد رفت و یک بخش مهم جامعه، خانهنشین خواهد شد.