طالبان دشمنی بیپایان با هنر و مخصوصاً موسیقی دارد. با روی کار آمدن این گروه، بعد از بیست سال دوباره قلب هنر و به گونهی خاص قلب خوشصدای موسیقی از تپش باز ایستاده است. این گروه با قدرت گرفتن دوبارهی شان به تاریخ 24 اسد 1400 خورشیدی دروازههای دانشکدهی «هنرها» دانشگاه کابل و مکتب موسیقی را که فعالیت اکادمیک در این بخش داشتند بست و بیشتر نوازندهها و هنرمندان مجبور به ترک افغانستان شدند. در بیست ماه گذشته، مردم نه تنها تمام دستآوردهای مهم دو دههی پسینشان را از دست دادند، بلکه؛ اندکترین دلخوشیهای فردی و خانوادگی را نیز این گروه از مردم گرفته است.
وزارت امر به معروف و نهی از منکر گروه تروریستی طالبان به تازگی دستور داده است که پس از این هیچ کسی در مراسم عروسی و محافل خوشیشان موسیقی پخش نکند.
حرام دانستن موسیقی، منع پخش موسیقی در مراسمهای خوشی و عروسیها و همچنان منع رفتن زنان به پارک و مکانهای تفریحی از جمع مواردی است که گروه طالبان برای تطبیق آن از هیچ تلاش دریغ نکرده و آنچه امروز به نام شریعت و دساتیر «اصلاحی» امر به معروف و نهی از منکر بر مردم اعمال میشود، جنگ بیچون و چرا با شادی و تبلیغ اندوه است.
این گروه برای مردم اجتناب از شادی و آرامش را ثواب میدانند و رنجهای استخوانسوز فقر و محرومیت از خدمات و امکانات رفاهی را آزمون الهی میخوانند. از چشم آنان حذف شادی و سرور از زندگی مردم پیشرفت است و هرچه انسان در رنج باشد و از شادی و رفاه محروم گردد، بیشتر به یاد خدا میافتد و مومنتر میشود.
گروه طالبان با پیروی از دین و شریعت اسلامی مخالفت شدید شان را در برابر موسیقی، رقص و ساز با استناد به آیههای قرآن و حدیث ابراز میکنند، اما طی ۱۴ قرن پس از ظهور اسلام، موسیقی نیز در جوامع مسلمانان پابهپای این دین پیش آمده است و با تمام تکفیر شدنها از سوی افراطیهای باورمند به این دین، از پا نیفتاده است.
تسلط گروه طالبان در اواسط دهه هفتاد خورشیدی ، طومار موسیقی و اهل موسیقی در افغانستان را با همپیچید و هرگونه موسیقی و ساز به صورت کامل ممنوع اعلام شد، حتا اگر کسی را با آلت موسیقی میدیدند، به سختترین شکل شکنجه میکردند. با این همه وحشت و بربریت باز هم نتوانستند موسیقی را کاملاً از این جغرافیا حذف کنند.
نیم قرن گذشته در تاریخ افغانستان، شاهد فرازوفرودهای زیادی در دنیای موسیقی بوده و حتا سرنوشت اهل موسیقی در افغانستان با جاهای دیگر متفاوت است. هنرمندان در ۴۵ سال گذشته، چهار بار مجبور به مهاجرت از افغانستان و پناه بردن به کشورهای دیگر شدهاند و در این مدت اکثر هنرمندان و نوازندههای پیشکسوت بیشترین کارشان را در بیرون از کشور ثبت و نشر کرده و به فعالیتهای هنری شان را ادامه دادهاند.
سقوط گروه طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی، نقطهعطفی برای موسیقی در افغانستان شد. بعد از آن در مدت ۲۰ سال نظام جمهوری، موسیقی راه زیادی را پیمود و دولت نیز تا حدی فضا را برای موسیقی در افغانستان (که گاهی حتا به سوی مبتذل شدن نیز میرفت) باز گذاشته بود.
پس از بیست سال و با سقوط نظام جمهوری در افغانستان، ستاره اقبال موسیقی و هنرمندان این بخش دوباره رو به افول گذاشت و طالبان در این دوره نیز مانند گذشته، در تلاش است تا موسیقی را از ظاهر جامعه حذف کرده و تمام دلخوشیهای مردم را با اعمال محدودیتهای گوناگون از آنها بگیرند. این گروه تروریستی در جبهههای مختلف خلاف جریان طبیعی زندگی مردم ایستاده و با اکثریت ساکنان این سرزمین در تقابل قرار گرفتهاند.
این محدودیتها نه تنها در برابر موسیقی اعمال میشود، بلکه ریاست امر به معروف و نهی از منکر گروه طالبان اعلام کرده بود که شاعران نباید «مشابه ساز و سرود» شعر بسرایند؛ یعنی شعرها و ترانهها نباید حس شادی را به شنونده و خواننده القا کند و یاد آهنگها و ترانههای رایج در محیط غیرطالبانی را به ذهن مردم زنده سازند.
اما در عمل دیده شده است که اعمال این محدودیتها حتا در درون طالبان مقدور نیست. ترانههای طالبان گواه ناکامی مبلغان آن گروه در جنگ با ترانه و آواز است. ترانهسرایان طالب بیشتر مواقع با کمپوز آهنگهای مشهور پشتو، فارسی، اردو و هندی آواز میخوانند و کمبود آلات موسیقی را با همخوانی و کشیدن صداهای آهنگین پر میکنند.
طالبان در جنگ روانی و تبلیغاتی، از این ترانهها بسیار بهره گرفتهاند و جوانان بسیاری را با ترانههای عاطفی و آهنگین به جنگ برده و به قتلگاهها کشاندهاند که این همه نشان دهندهی قدرت موسیقی است.
با وجود این همه مشخص نیست که چقدر زمان نیاز است تا افغانستان بار دیگر آغوشی برای هنر موسیقی باز کند، ولی دستکم روشن است که با وجود گروه طالبان این آرزو برآورده نخواهد شد. اما چیزی غیرقابل اینکار این است که موسیقی، هنر و شعر را هیچگاه نمیتوان از زندهگی مردم برای مدت طولانی حذف کرد و گروه طالبان هم در این رویاروی شکست خواهند خورد. زیرا که زدودن شادی از زندهگی آدمها برای مدت طولانی ممکن نیست و هنر میتواند در تاریکترین روزها نیز راهی برای زنده ماندن پیدا کند. مقاومت در عرصهی هنر، شعر و ادبیات همیشه علیه بدویت و تاریکاندیشی در جامعه ما وجود داشته و در حاکمیت طالبان نیز متوقف نشده است.