فمینیستهای جهان عرب – قسمت سوم
اشاره؛ روایت زندگی و فعالیتهای فمینیستهای جهان عرب از این جهت قابل بحث و بررسی است که وضعیت زنان عرب شباهتها و تفاوتهایی با جامعه زنان افغانستان دارد، بخصوص هویت زن در بافت یک جامعه قبیلهای و چگونگی ظهور زنان تابوشکن و فمینیست را در بستر شهری مورد کنکاش قرار میدهد. هر چند وضعیت زنان از سدهها پیش تا به امروز مسیر پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. طبق روایتهای تاریخی داشتن فرزند دختر یک ننگ محسوب میشده است و وقتی به پدر منتظر فرزندی اعلام میشد که نوزاد به دنیا آمده یک دختر است دنیا پیش چشمش سیاه میشد و با خود فکر میکرد که یا فرزندش را زنده به گور کند و یا ننگ پذیرش فرزند دختر را در خانهاش به جان بخرد. در چنین شرایطی با آمدن اسلام، زنده به گور کردن دختران منع شد اما با گذشت زمان، زنان به حرمسراهای مردان راه یافتند؛ هر چند در ظاهر همسران یک مرد محسوب میشدند اما در عمل نقشی بیشتر از بردگان جنسی را نداشتند و حضور زنان متعدد در حرمسراها جز تنوع طلبی جنسی مردانه مفهوم دیگری نداشت. در این میان زندگی فاطمه مرنیسی از این جهت حایز اهمیت است که از جمله زنان متمایز روزگار خود بود که علیه نگاههای قالبی و با قرائت دینی منفعتجویانه جامعه مردسالار به پا خاست.
پیشروترین در جنبش فمینیستی زنان عرب
در آخرین روز نوامبر سال 2015، رسانه ها گزارش دادند: «مراکش یکی از بزرگترین جامعه شناسان و پیشروترین زن در جنبش فمینیستی زنان مسلمان را از دست داد، زنی که برای رهایی زنان از چنگال ستم و استثمار، زندگیش را وقف حقوق و آزادیهای زنان کرد.» فاطمه مرنیسی، زن تابوشکنی بود که روایت دینی درباره حقوق زنان را به بازخوانی و بازاندیشی مجدد گرفت و کتابهایی درباره حقوق بشر و برابری زن و مرد نوشت.
او تحصیلکرده رشته علوم سیاسی در مقطع دکتری از دانشگاه سوربن پاریس بود. از او همیشه به عنوان یک فعال حقوق زنان، نویسنده و جامعه شناس یاد شده است. نوشتههای او که مملو از شهامت وی برای بررسی موضوعهایی که در ارتباط با تفسیر قران و متون اسلامی که جزو خط سرخهای آن دوره تاریخ است، جامعه عرب را تکان داد.
فاطمه مرنیسی به همراه سوزان سونتاگ، نویسنده آمریکایی، در سال ۲۰۰۳ برنده جایزه «شاهدخت آستوریاس» شد که به طور سالانه توسط بنیاد شاهزاده آستوریاس در اسپانیا اهدا میشود. هیئت داوران مرنیسی را «یکی از صداهای فصیح روشنفکری عرب» دانست و آثار وی را ستایش کرد.کتابهای مرنیسی به سی زبان دنیا ترجمه شده است.
«آنسوی حجاب»
نخستین کتاب وی به نام «آنسوی حجاب» یکی از تحلیلهای کلاسیک وی از وضعیت زنان در جهان اسلام به شمار میرود. کتابهای وی که با روایت متفاوتی از دین در باب حقوق و آزادیهای زنان و بر پایه فمینیسم منتشر شده است، در برخی از جوامع اسلامی با واکنش منفی نیز روبرو شده است و جزو کتابهای ممنوعه در ایران به شمار میرود اما این واکنشها از ارزش کار مرنیسی چیزی کم نمیکند.
فاطمه مرنیسی در جای جای کتابهای خود بویژه در کتاب «حجاب و نخبگان مذکر» نگاه منتقدانهاش به وضع قوانین اسلامی از جمله حجاب برای زنان در جامعه عرب را به نقد و بررسی میگیرد. مرنیسی بطور کلی وضعیت زنان در جهان عربی را مورد بررسی قرار میدهد و در بخشی از کتاب خود با عنوان «زنان بر بالهای رویا» مینویسد: «یک روز پدرم به شامه گفت: مرزها هویت فرهنگی ما را حفظ میکنند و اگر زنان عرب از زنان فرانسه تقلید کنند و سیگار بکشند و بیحجاب باشند فرهنگ اصیلمان را از دست میدهیم. شامه گفت: اگر چنین باشد پس چرا پسرهای جوان ما در تقلید از غربیها آزادند … و هیچکسی نمیگوید فرهنگ ما از میان رفت؟ پدرم به اینگونه سؤالات پاسخی نمیداد.»
مرنیسی در مقالهاش که در بخش مطالعات اسلامی دانشگاه آکسفورد منتشر شده است، نیز بر این نگاه منتقدانه صحه میگذارد. وی مینویسد: «آرمانِ «زن خاموش، منفعل و مطیع» هیچ ربطی به پیامهای اسلام ندارد؛ این ساختاری است که علما، فقهای مذهبی و متون دینیِ تحریفشده برای حفظ نظام مردسالار بوجود آوردهاند. به تعبیر مرنیسی ایدئولوژی جنسی اسلامی باور دارد که اگر قدرت جنسی ذاتی زنان مهار نشود، نظم اجتماعی تعریفشده از سوی مردان فرومیپاشد، از این رو برای کنترل سکسوالیته زنان و پاسداری از جامعه مسلمان ضروری است که زنان محجبه باشند، از مردان جدا باشند و قانوناً فرمانبردار مردان باشند.»
تغییر اجتماعی و دموکراسی در جوامع مسلمان
اورسولا لیندزی، نویسنده و منتقد کتاب در زمینه خاورمیانه درباره فاطمه مرنیسی مینویسد: «تمرکز اندیشه مرنیسی بر روی مسئله دموکراسی در جوامع مسلمانان بود. او در آثارش به تضاد میان سنت و مدرنیته توجه داشت، به بحرانهایی میپرداخت که جوامع مسلمان را دستخوش رنج و عقبماندگی میکنند. رشد، پیشرفت، توسعه و گشودگی در برابر دیگران (در برابر سایر انسانها، سایر ادیان، سایر ملل) مورد توجه او بود. از برچسبها دوری میکرد و به ایدئولوژیها بدبین بود. مارکسیستها آرای مرنیسی را مورد نقد قرار دادند؛ به باور مارکسیستها مرنیسی در دیدگاهش به مسائل زنان مبارزات طبقاتی را دستکم میگیرد. مرنیسی کسی بود که جسارت به پرسشکشیدنِ اصول راستگرایانِ مذهبی را داشت و از این رو اسلامگرایان گروهی دیگر از منتقدان او بودند. سومین گروهِ منتقدان مرنیسی ناسیونالیستها بودند، به تعبیر ناسیونالیستهای عرب مرنیسی اندیشه بیگانه فرهنگی درباره فمینیسم را وارد جوامع مسلمان کرده است. مرنیسی سیاستهای استعمارگری (colonialism)، قومگرایی غربی، محافظهکاری مذهبی، سرمایهداری و ناسیونالیسم را نقد میکرد و این سیاستها را یکی از عوامل بهحاشیهراندن زنان میدانست. سیر فکری مرنیسی میانرشتهای بود و جهان فکری او رویکردهای گوناگون نظری را در بر میگرفت. به باور راجا روونی، استاد دانشگاهی در مراکش، «به نظر میرسد مرنیسی بیش از هرچیز به تغییر اجتماعی تعهد داشته است. او نمونه روشنفکری است که آنتونیو گرامشی آن را روشنفکر ارگانیک نامیده است، روشنفکری که تحرکات جامعه خود را دنبال میکند.»