سومین ولسوال زن در تاریخ معاصر
سلیمه مزاری، متولد 1361 خورشیدی در تهران ایران است و از دانشگاه خوارزمی ایران مدرک جامعه شناسی دارد. او سومین ولسوال زن در تاریخ معاصر افغانستان است. سایره شکیب در سال 1391 به عنوان ولسوال خواجه دو کوه ولایت جوزجان گماشته شد. پس از آن درتاج ایماق در سال 1396 به عنوان دومین ولسوال زن در تاریخ معاصر افغانستان مسئولیت مدیریت ولسوالی چهارباغ ولایت فاریاب را به عهده گرفت. در سال 1397، زمانی که سلیمه مزاری از طریق رقابت آزاد عنوان سومین ولسوال زن در تاریخ معاصر افغانستان را گرفت، مردم شمال کشور به مدیریت زنان در سطح ولسوالی هیچگونه باورمندی نداشتند. سلیمه مزاری به چهارکنت بلخ رفت. به گفته ی خودش، جایی که به آن «تعلق» دارد.
از رویای رشد توریزم به کابوس جنگ علیه تروریزم
زمانی که سلیمه مزاری به ولسوالی چهارکنت رفت، در نخستین وهله تلاش کرد تصویر واضحی از مشکلات، امکانات، سیستم عرضه خدمات و راههای توسعه این منطقه در ذهن خود خلق کند. او دریافت که بیتوجهی به زیربنای چهارکنت بارزترین مشکلیست که این ولسوالی را به «برهوت» مبدل ساخته است؛ جایی که نه جاده دارد، نه برق، نه آب.
«در نخستین وهله تلاش کردیم 12 بند آبگردان و جاده اعمار شود، به چهارکنت برق وصل شود، اما هیچ کدام نشد. تا حالا از 55 بند آبگردان که سروی شده بود فقط سه بند ساخته شده و کار بقیه تعطیل است. ما میخواستیم از طریق تمرکز روی ساخت زیربناها و تشویق مردم به رشد تولیدات داخلی چهارکنت را به یک مرکز توریستی کشور تبدیل کنیم، از لحاظ جغرافیایی و آب و هوا این امکان را دارد، اما طی سه سال گذشته هر روز مشکلات امنیتی تمرکز کار دولت را از برنامههای توسعهای به جنگ علیه تروریزم برده است.»

چهارکنت مثل هر ولسوالی دیگر افغانستان از ناامنی و جنگ متأثر شده و اکنون سلیمه مزاری در کنار سربازان دولتی و خیزشهای مردمی به جای تلاش برای توسعه، در سنگر جنگ علیه تروریزم رفته است.
«سیاست طالبان در شمال، سیاست تخریب است نه حکمروایی»
روزهای قبل رسانهها گزارش دادند که سلیمه مزاری ولسوال چهارکنت در کنار مردم به سنگر رفته و حمله طالبان بر مرکز این ولسوالی را به عقب راندند. از خانم مزاری پرسیدم طالبانی که در چهارکنت علیه مردم و نیروهای دولتی میجنگند چه کسانی هستند؟ خانم مزاری گفت «در اوایل چهارکنت طالب نداشت، کسانی که برای تبلیغ اندیشه طالبانی میآمدند باشندگان محلی نبودند. مردم هم در قبال حضور عناصر طالبان بیپروایی کردند. اوایل براساس یک تفاهم شفاهی، افراد طالبان با باشندگان بعضی از مناطق چهارکنت توافق شد که به رفت و آمد همدیگر کاری نداشته باشند و به روی هم سلاح نکشند، کم کم طالبان عشر و زکات خواستند، باج خواستند و روزی رسید که جنگجو خواستند و امروز سرزمین شان را میخواهند. حالا جنگجویان طالبان در چهارکنت تنها چند عنصر بیرونی برای تبلیغ نیست، بلکه همه زندان گریختهها، مجرمان فراری و کسانی که خدا و اسلام را نمیشناسند و در بین مردم نیز جایی ندارند از بلخ و دیگر مناطق به صف طالبان پیوستهاند. جالب است طالبان به برخی از آنان نماز یاد دادهاند ولی ذات چپاول و وحشیگری آنان هرگز تغییر نمیکند. آنان به دنبال هیچ چیزی نیستند، حتا حاکمیت و تشکیل حکومت، فقط سیاست تخریب و ویرانگری را به پیش میبرند. سیاست کلی طالبان در شمال همین است؛ تخریب و کشتار.»
«در مبارزه با فساد احساس تنهایی میکردم»
این تنها ناامنی نیست که برنامههای توسعهای خانم مزاری را به چالش کشید، بلکه فساد در درون ادارهای که او مسئولیت رهبریاش را به عهده گرفته بود، رابطه مردم و اداره ولسوالی را به شدت آسیب زده بود. به گفتهی خانم مزاری، در نخستین روزهایی که او به چهارکنت رفته بود «مردم به اداره محلی باور نداشتند، فساد اداری در حد نگرانکننده وجود داشت، زورمندان از قانون تابعیت نمیکردند، موسسهها وو نهادهای دولتی کمکهای بشردوستانه و خدمات عامه را به گونه بیرویه توزیع میکردند، مردم به لقمه آماده شدهی موسسهها عادت کرده بودند و روحیه همکاری مردمی تضعیف شده بود، ساخت زیربناها مثل جاده و پل که پیش از این توسط حشر عمومی صورت میگرفت، به حال خودشان واگذار شده بود، در یک کلام، مردم و اداره محلی از هم گسسته بودند.»
روزی در یک جمع، سلیمه مزاری خواست با بیان این جمله انگیزهاش در مبارزه با فساد را بیان کند: «ولسوالی که با فساد مبارزه نتواند، اعتماد مردم را جلب نمیتواند و تا زمانی که مردم به اداره ولسوالی اعتماد نداشته باشد هیچ پیشرفتی در کار نخواهد بود.»
نخستین تلاشهای خانم مزاری برای مبارزه با فساد به منفکی و تبدیلی چندین مقام امنیتی و اداری چهارکنت انجامید، از جمله فرماندهان پولیس و آمران امنیت ملی این ولسوالی.
با آنکه کارهایش باعث جلب اعتماد مردم به اداره محلی شد، اما خانم مزاری میگوید «در مبارزه با فساد احساس تنهایی میکردم.»

.
«بار سنگین محرومیت، کمر زنان را شکسته است»
سلیمه مزاری ضمن تأمین امنیت، مبارزه با فساد و تطبیق پروژههای انکشافی، به وضعیت رقتبار زنان چهارکنت فکر میکند. چهارکنت شاید تنها ولسوالی نباشد که در آن رنج محرومیت بر دوش زنان سنگینی میکند ولی سلیمه مزاری وضعیت زنان را به گونهای توصیف میکند که شاید بتوان گفت زنان چهارکنت از محرومترین اقشار جامعه افغانستان هستند. خانم مزاری میگوید «در چهارکنت هیچ مکتب دخترانهای وجود ندارد، شماری از مکاتبی که تأسیس شده مختلط است و بسیاری از این مکاتب در جاهایی ساخته شده که برای تعداد اندکی شاگردان قابل دسترس است. اکثر دانشآموزان بخاطر دوری راه نمیتوانند به مکتب برسند. در بخش صحی مرگ و میر مادران و نوزادان بالاست، تنها دستگاهی که برای تشخیص مشکلات صحی زنان در مرکز این ولسوالی وجود دارد، التراسوند(به گفته مردم چهارکنت معاینه تلویزیونی) است.»
سلیمه مزاری تنها زنیست که در ولسوالی چهارکنت کار میکند. البته دو زن دیگر نیز به تازگی عضویت پولیس این منطقه را گرفتهاند، اما در بخشهای اداری هیچ زنی کارمند نیست.
زنان در چهارکنت بیش از آنکه درگیر راه یافتن به اداره کار باشد، درگیر کارهای روزمرهی روستا هستند که کمر شان را شکسته است. «آب صحی آشامیدنی برای شمار محدود خانوادهها قابل دسترس است. در اکثریت روستاها با آنکه رنج زندگی در محرومیت را زن و مرد یکسان میکشند ولی انتقال بشکههای آب از راه دور کمر بسیاری از زنان را شکسته است و بیشتر زنان در این ولسوالی درد استخوان به ویژه درد پای و کمر دارند، بسیار زنانی را دیدم که دیگر فلج شده بودند؛ از شدت فشار کار و بار سنگین.»
خانم مزاری میگوید «برنامههایی مثل همبستگی ملی و انکشاف دهات و میثاق شهروندی طی بیست سال اخیر اکثریت بودجههای انکشافی این ولسوالی را چیز کارآمدی برای مردم نساخته است و برنامهای برای رشد اقتصاد زنان وجود نداشته است. به جای مکتب، سالن اجتماعات ساخته است تا مردم باهم جلسه بگیرند، اما هیچ تصمیمی مردمی در این سالنها اتخاذ نشده بلکه هماکنون همه آواره است. جلسه را که در مسجد هم میشود گرفت. باید پروژههایی تطبیق میشد که در وضعیت اقتصادی مردم تغییرات مثبت بیاورد، مردم از چنگال فقر و محرومیت نجات یابد.»
باور به توانمندی زنان؛ «هرچه ولسوال بگوید»
پس از آنکه سلیمه مزاری مسئولیت گرفت تا از توزیع عادلانهی کمکهای بشردوستانه موسسهها و تطبیق برنامههای خدمات عامه دولتی نظارت کند و مردم را به حشر عمومی تشویق میکرد، برای ایجاد بندهای آبگردان تلاش میکرد، مبارزه با فساد در داخل اداره ولسوالی و نهادهای امنیتی به تبدیلی و برکناری مقامات انجامید، مردم باور کردند که «او توانایی مدیریت ولسوالی را دارد.»
بیپروایی مردم و عدم توجه دولت باعث شده بود منطقه ناامن شود، گسترش ساحه نفوذ طالبان در چهارکنت روحیه مردم را به شدت آسیب زده بود، «ولی من ایستادم، مردم را به حشر عمومی علیه طالبان تشویق کردم، بعضیها میگفتند طالبان لشکر کشیده، تو میخواهی با این امکانات و پرسونل اندک معجزه کنی؟ ولی من ایستادم، گفتم زور مردم را هیچ گروهی ندارد. مردم منطقه را علیه طالبان بسیج کردم، سنگر به سنگر رفته به مردم روحیه میدادم، نیروهای امنیتی و خیزش مردمی در برابر حملات طالبان مقاومت کردند و تا امروز ولسوالی را حفظ کردیم.»

حالا متنفذان ولسوالی و حتا کسانی که اوایل مخالف نظرهایم بودند در جلسات مردمی و نشستهای تصمیمگیری میگویند «هرچه ولسوال بگوید» و این نشان میدهد که به توانمندی مدیریتی زنان باور کردهاند.
پیامی از سنگر
«در ختم کلام، میخواهم از سنگری که امروز من، سربازان افغانستان و مردم چهارکنت علیه طالب مبارزه میکنیم، پیامی به مردم افغانستان، منطقه و جهان داشته باشم: طالب یک جریان افراطی است، علیه طالبان باید باهم مبارزه کنیم و اگر امروز ما شکست بخوریم، فردا شما مجبورید به تنهایی بجنگید.»