معاینهخانۀ کوچک داکتر ثریای (مستعار) 33 ساله، روانشناس و فعال اجتماعی در شهر کابل روزانه میزبان دهها زن و دختریست که از اثر فشارهای روانی در خانواده و اجتماع نیاز به درمان دارند.
او به کمک یک موسسۀ غیرانتفاعی زمینۀ رواندرمانی رایگان را برای شصت زن فراهم کردهاست. داکتر ثریا در گفتوگویی با نیمرخ میگوید که اکثر مراجعهکنندهگان او که دانشآموزان، دانشجویان، خبرنگاران و زنان بیکارِ درگیر با مشکلات اقتصادیاند که از او تقاضای تجویز داروهای آرامبخش دارند.
خانم ثریا به نیمرخ میگوید: «زیادتر دختران جوان که اینجا میآیند، به دنبال داروهای آرامبخش هستند و از من دربارۀ مواد مخدر از جمله سیگار میپرسند، تا مشکلاتشان را فراموش کنند و یا ناراحتیهایشان را تسکین دهند».
او میگوید اکثر زنان و دختران که نزد او میآیند، علایم افسردهگی حاد دارند و شماری زیادی از آنان، در فکر استفاده از مواد مخدر یا خودکشیاند.
سامی (مستعار) 21 ساله، دانشجوی ژورنالیسم دانشگاه کابل و کارمند یکی از رسانههای خصوصی در شهر کابل نیز از مراجعهکنندهگان ثریاست که به گفتۀ خودش در زمان نومیدی و فشارهای روانی به قرصهای آرامبخش اعتیاد پیدا کردهاست. او میگوید برای درمان پریشانی افکارش نزد روانشناس آمدهاست.
«دانشگاه رفته نمیتوانم. در محل کارم هم با قیوداتی بسیار سخت کار میکنم. در خانه و یا محل کار حرفهای ناراحتکنندۀ بسیار میشنوم که احساس میکنم به یک مادۀ مخدر ضرورت دارم تا برای چند لحظه آرام و بیحسم کند. میخواهم هیچ دردی را حس نکنم».
سامی که برای نخستینبار به روانشناس مراجعه کرده، امیدوار است تا با گذراندن چند مرحلۀ رواندرمانی به زندهگی عادیاش برگردد.
ستایش (مستعار) 18 ساله یکی دیگر از دخترانیست که با مسدودشدن دروازههای مکتب خانهنشین شدهاست و از اثر تنهایی و نومیدی به گفتۀ داکتر به افسردهگی مبتلا شدهاست.
او به نیمرخ میگوید: «از وقتی که مکتب نرفتهام با رسامی، نقاشی و بافندهگی خود را مصروف کردهام اما بسیار ناامید شدهام. اکثر اوقات به خودکشی فکر میکردم تا اینکه یک دوستم گفت نزد روانشناس بیایم. سه نوبت با داکتر ملاقات کردهام و حالا احساس خوبی دارم. یعنی حداقل دیگر به خودکشی فکر نمیکنم».
معصومه یک زن 36 سالۀ دیگر نیز که به جلسۀ رواندرمانی نزد روانشناس آمده بود، به نیمرخ میگوید که او به گونۀ ناخودآگاه کودکانش را مورد خشونت قرار میدهد و همینطور از سوی شوهرش نیز مورد ضربوشتم قرار میگیرد. حالا برای گرفتن کمک از سوی یک دوستش به داکتر معرفی شدهاست.
او میگوید: «در خانۀ ما هیچکس حوصله ندارد. شوهرم بیکار در خانه است. هر کدام ما یک حرفی بزنیم، به او بر میخورد و ما را با هر چیزی که دم دستش بیاید میزند. بسیار خلق ما را تنگ کرده بود. بعد از آن من هم کودکانم را زدم».
سامی، ستایش و معصومه تنها زنانی نیستند که از مشکلات روانی رنج میبرند. از نظر داکتران تحولات سیاسی اخیر، به خصوص محرومیت زنان از حق آموزش، تحصیل، کار و حتا محدودیت گشتوگذار زنان سبب آسیبهای روانی بر زنان و دختران شدهاست.
داکتر ثریا در اینباره میگوید که او و تعدادی از همکارانش سعی دارند تا زنان را به توجه به سلامتی روانشان تشویق کرده و در مورد آن آگاهی دهند.
به گفتۀ ثریا اکثر زنان و دختران دربارۀ سلامتی روانی آگاهی ندارند و هنگام ابتلا به افسردهگی و سایر بیماری روانی نمیتوانند خود یا خانوادۀشان را محافظت کنند.
قابل یادآوریست که طالبان طی دو سال سلطه بر کشور، با صدور دهها فرمان محدودکننده، زمینۀ حضور فعال، درس، تحصیل و کار زنان را ممنوع کردهاند. به گفتۀ کارشناسان، تأثیر مخرب این سیاستها و پیامدهای بسیار زیانبار آن، تا سالیان سال بر سلامت روان زنان و دختران افغانستان آشکار خواهد بود.