دو سال پس از سقوط گروه تروریستی طالبان و رهایی زنان از زندانهای بهنام «خانه» چشم به جهان گشوده است. اکنون که فقط بیست سال دارد، طالبان به قدرت بازگشتهاند، افغانستان بار دیگر به زندانی برای زنان تبدیل شده است. اما او در گوشههای دیگر دنیا میدرخشد و قصههای زنان کشورش را روایت میکند.
خاطره طغرا، در سال 1382 خورشیدی در ولایت فاریاب، در شمال افغانستان به دنیا آمده است؛ در خانوادهای که زندگی را با معاش معلمی میگذرانده است.
او تابستانها در زیر نور آفتابی با گرمای 40 درجه سانتیگراد و زمستانها با پاهای خیس و دستان یخ زده به مکتب و کورسهای آموزشی رفته است، اما مدام با خودش تکرار کرده است که «تنبلی را کنار بگذار، قرار نیست تو مثل بازندهها باشی».
دورهی ابتداییه و متوسطه مکتب را در فاریاب خوانده است و سپس به کابل کوچ کرده و از لیسه زرغونه با درجهی عالی فارغالتحصیل شده است.

خاطره پس از فراغت از صنف دوازده و سپری کردن امتحان کانکور، در رشتهی انجینیری دانشگاه پلیتخنیک کابل قبول شد، مدتی در صنفهای انجینیری نشست، اما در نهایت با بهدستآوردن بورس تحصیلی ترکیه، دانشجوی رشته طب دانشگاه غازی در شهر انقره گردید.
او در انقره زبان ترکی را در مدت چهار ماه یاد گرفت و پس از آن شروع کرد به نوشتن رمان افسون به زبان ترکی؛ رمانی که به تازگی ترجمه به زبان انگلیسی آن نیز نشر شده است.
روایت یک دوستی
کتاب «افسون آن سوی تاکستان» که ترجمه به زبان انگلیسی رمان افسون، نوشتهی خاطره طغرا است، در هفتههای اخیر در کانادا رونمایی شد.
خاطره طغرا این رمان را با الهام از سرگذشت یک دوست دوران کودکیاش نوشته است.
رمان «افسون آن سوی تاکستان» روایتگر سرنوشت دختر افغانستانی است که در شهر مسکو، پایتخت روسیه، متولد و بزرگ شده است، در رفاه و آزادی زندگی کرده و سختیهای بیشماری را نیز در عالم مهاجرت کشیده است.
اما روزهای دشوار زندگی او درست زمانی آغاز میشود که با خانوادهاش به افغانستان بر میگردد، به زادگاهش در شمال کشور میرود و به سن نوجوانی میرسد.
افسون در برابر مشکلات مبارزه میکند، اما در نهایت این مبارزه با مرگ افسون و رهایی خواهر و برادرش از مشکلات، پایان مییابد.
خاطره طغرا میگوید که در این کتاب او «از نکات خوب و بد یک جامعهی بدون جداسازی قومی و زبانی، از مشکلات چند دههی اخیر افغانستان و شرایط روانی که این مشکلات بهویژه بر زنان و کودکان تحمیل کرده، روایت کرده است.»
او میگوید که با این رمان میخواهد به کشورهای دیگر بگوید که افغانستان قبل از اینکه در بند و اسارت افراطگرایی دینی، سیاسی و قومی بیفتد، مردمانی با فرهنگ و هنر داشت و هنوز هم دارد.
خاطره ابتدا رمان افسون را در سال 2020 میلادی به زبان ترکی نوشت و چاپ کرد. مراسم رونمایی آن با حضور مقامات ترکیه و افغانستان در دانشگاه غازی انقره برگزار شد.
او میگوید که تمام نسخههای چاپ اول این کتاب پس از سه هفته به فروش رسید و با چاپ دوم از جملهای پروفروشترین کتابهای ترکیه شد.
نسخهی فارسی این کتاب در کانادا، آمریکا و کشورهای اروپایی از سوی انتشارات « FriesenPress» و نسخهی ترکی آن از سوی « Eğiten Grup» به نشر رسیده است.
استوار بودم و ادامه دادم
خاطره روزهای دشوار زیادی را در زندگیاش تجربه کرده است؛ از تنهایی و دوری از خانواده گرفته تا بیماری.
میگوید که سال اول تحصیل در رشتهی طب در دانشگاه غازی انقره آنقدر سخت بود که بیشتر اوقات «با گریه ادامه میدادم.»

او زمانیکه شاگرد مکتب در دورهی ابتداییه بود، برادر کوچکترش را از دست داد و از آن روزوها به عنوان «بدترین» روزهای زندگیاش یاد میکند؛ روزهای که حتا به درس و مکتب کم علاقه شده بود.
اما همهی این مشکلات او را نتوانست متوقف کند و میگوید: «در حقیقت راز موفقیت من در ادامه دادن و استوار بودن است.»
خاطره به این باور است که «موفقیت برای یک دختر افغانستانی از کوه کندن سختتر است»، اما تأکید میکند که «اگر دختران افغانستانی خود را نبازند و به خود باور داشته باشند، هیچ چیزی مانع پیشرفتشان شده نمیتواند.»
او وضعیت کنونی زنان افغانستان را به «غبار سیه» قبل از یک آتشسوزی بزرگ تشبیه میکند و نسبت به پیامدهای آن در سالهای آینده نگران است.
خاطره میگوید که در کنار اینکه درس میخواند و مینویسد، با زنان در فاریاب نیز در ارتباط است و کوشش میکند که در حد توان خود به آنها کمک کند.
او وضعیت زنان فاریاب در زیر سلطهی گروه تروریستی طالبان را «نگران کننده» میداند و میگوید که آمار خودکشی زنان در این ولایت افزایش یافته است.
به گفتهی خاطره، مردم خودکشی زنان را به «مسایل کوچک» ربط میدهند، اما «همهی ما و شما میدانیم که مشکل صرفاً این نبوده و نیست.»
خاطره بیست ساله میگوید که استبداد طالبانی آسیب شدیدی به زنان و خانوادههای آنها وارد خواهد کرد و از این جهت «غم من عمیق و تا آزادی آنان پا برجا خواهد بود.»