زیوا وفایی
صبح چهارشنبه، آسمان نیمه ابری بود، بوی خوش و ادغامآور بهار را حس میکردم .پنجرههای اتاقم را باز گذاشته بودم تا اندکی از سکوت و آرامشی که در آسمان میدیدم لذت ببرم .زنگ ساعت به صدا درآمد ولی در وجود من شوری برای بلند شدن نبود. تا هفتماه قبل زنگ ساعت مرا شاد میساخت و به من یادآور میشد که عجله کن و امروز را فراتر از دیروز رقم بزن. زنگ ساعت نواخته شد تا بگوید؛ صبح دیگری در شهری فرو رفته در ظلمت آغاز گردیده. همت کن، دوام بیاور وامیدوارباش.
یادم میآید که سال گذشته چند روز پیش از شروع سال جدید و با آمدآمد جشن نوروز، همهٔ مردم بهگونههای مختلف به پیشواز سال جدید آمادگی میگرفتند، از خانه تکانی گرفته تا تازه کردن رنگ خانه و خرید وسایل جدید. در شهر نیز آمادگیهای خاصی جهت برگزاری جهنده بالا و میلهٔ گلسرخ گرفته میشد .اما امسال دیگر خبری از آن شادیها نیست و مردم بر علاوهٔ اینکه توان خرید چیزی را ندارند؛ لوازم و داشتههایشان را نیز به فروش میرسانند تا باشد اندک نان خُشک بهدست بیاورند. هرچند که در گذشته نیز وضع اقتصادی مردم همواره دچار مشکلات بودهاست، اما حداقل اندکی آرامش داشت و خود را متعلق به یک شهر میدانستند، حس زندگی و زنده بودن را میکردند.
جشن گل سرخ همه ساله در مزارشریف به بهترین شکل برگزار میشد و مردم مزار برای پذیرایی از مهمانان داخلی و خارجی آمادگیهای ویژهای داشتند. اما امسال، شهر زیر چکمههای طالبان نفس میکشند و مردم بیجان و خستهاند. امسال چیزی به نام جشن سال نو وجود ندارد، شهر در سکوت کامل است، انگار اینجا شهر مُردگان است. موسیقی در رستورانها خاموش است و شهر خالی از صدای بچههای دستفروش گشته که همه ساله در اطراف شهر طبله و کُلاههای رنگارنگ مخصوص سال نو میفروختند، در عوض آنچه که بیشتر بهگوش میرسد، صدای وسایط نظامی طالبان است. زنان همه در لباسهای سیاه عربی سرتا پا پوشانیده شده. در طول هفتماه، آنچه در شهر بیشتر دیده میشود، مردان ریشدار با چهرههای خشن، سر و وضع چرکین و با نگاههای تحقیرآمیز نسبت به زنان .
جشن ” گل سرخ ” در مزار از گذشتهها برای مردم میراث ماندهاست، مردم هر سال این جشن را به بهترین شکل آن تجلیل میکردند. در اواخر هر سال، شهر مزار شریف میزبان هزاران تن از شهروندان افغانستان بود و جادهها، رستورانها، تپهها پُر از آدمهایی میشد که از هر گوشه و کنار افغانستان برای تجلیل از میلهٔ گلسرخ میآمدند. اما امسال این شهر در سکوت کامل است. شهر زیر ظلمت کسانی نفس میکشد که خودشان را سربازان مجانی خداوند میدانند .
طالبان اعلام کردهاست که مراسم جهنده بالا برگزار میشود، اما بهصورت رسمی نه! به کسی اجازهٔ تجلیل از میلهٔ گلسرخ را نداده و گفتهاند که تجلیل از سال نو حرام است. این چه دینی است که طالبان را به این راه هدایت کرده است؟ آنها همه چیز را حرام خطاب میکنند. اگر فرق میان حلال و حرام را از آنها کسی بپرسد، ممکن که بهقول امیرالمومنینشان جواب بدهند. چون آنها حلالیت، قتل، کشتار، نفرت و هزاران جنایت دیگر را از باداران خونخوارشان آموختهاند.