زنان نیمی از نیروی انسانی جهان را تشکیل میدهند، حضور زنان در تمام عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به برقراری عدالت و نظم اجتماعی، تقویت اقتصاد و از بین بردن فقر کمک میکند. حضور زنان باعث تسریع پیشرفت در جوامع بشری میشود و استفادهٔ بهینه از این توانایی میتواند فرصتهایی برابر و حق داشتن زندگی سالمتری را برای هر جامعهای به ارمغان بیاورد. نخستین توافقنامهای که بر اصل برابری زن و مرد تصریح میکند، قطعنامهٔ سازمان ملل متحد است که در سال 1945 امضا شد. از آن زمان تاکنون این قطعنامهٔ بینالمللی که منجر به ارائهٔ استراتژیها، استانداردها، برنامهها و اهداف مختلف از سوی سازمان ملل شده، در پیشرفت موقعیت و وضعیت زنان در سرتاسر جهان مؤثر بودهاست.
هشتم مارچ يا روز جهانی همبستگی زنان برای مبارزه با نابرابری ميان زن و مرد، در اکثر کشورهای جهان تجليل میشود و به اين بهانه هر ساله از ستمهایی که بر زنان بهخاطر جنسيتشان رفتهاست، يادآوری میگردد. هشت مارچ در افغانستان نيز بهدليل محروميت تاريخی زنان، اکنون بيش از هر جای ديگری مورد توجه قرار گرفتهاست و زنان اين روز را تجليل میکنند. هشت مارچ روزی است که زنان جهان بدون توجه به گرایشات مختلف فکری، عقیدتی و نژادی بهدنبال یادآوری موفقیتها و دستاوردهایشان میباشند. در واقع ۸ مارچ مجالی برای نگاه کردن به گذشته در مسیر تلاشها، منازعهها و فعالیتهای پیشین است. حرکت در راستای شکوفایی استعدادها و فرصتهایی که در انتظار نسل آیندهٔ زنان قرار خواهد داشت.
رشد جهانی جنبشهای زنانه در تبدیل روز جهانی زن به صفآرایی و اعتراض در جهت دستیابی زنان به حقوقشان و مشارکت آنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر این، زنان جهان در ۸ مارچ تلاش کردهاند تا این روز را به فرصتی برای انعکاس پیشرفتها، دستاوردهای بهدست آمده، کنشهای شجاعانه و نیز عزم راسخ زنان اختصاص دهند، بهخصوص زنانی که در تاریخ کشورها و جوامعشان نقشهای مهمی را ایفا نمودهاند. بههمین دلیل روز هشتم مارچ برای زنان افغانستان میتواند روز مبارزهٔ زنان علیه آپارتاید جنسیتی، بیعدالتی، محدودیتها و فشارهای اجتماعی روزافزون بر زنان توسط طالبان قلمداد گردد. چنانکه در كشورهاى مختلف اروپايى و آمريكایی، مبارزهٔ زنان به شكل تظاهرات و اعتصاب علیه فشارهای اجتماعی، تبعیض و داشتن حقوق برابر در اجتماع بودهاست.
زنان افغانستان چهارمین ۸ مارچی است که تحت سیطرهٔ طالبانی قرار دارند. اگرچه پیش از برگشت طالبان نیز ۸ مارچ در افغانستان به مفهوم واقعی آن شناخته شده نبود، اما درک واقعی این روز به معنای مصممتر شدن زنان برای مبارزه و انگیزهٔ بیشتر برای احقاق برابری است. زنان در این روز باید فریاد بکشند و بر قوانین تبعیضآمیز و ضد زن طالبانی اعتراض کنند. اما برای ابراز این مطالبات و ایجاد فشارهای حداکثری سیاسی و مدنی، باید چهارچوبی قانونمند تعریف کرد تا بدین طریق، زنان بتوانند خواستههای خود را بهکرسی بنشانند. زنان افغانستان در چهارمین سال حاکمیت طالبان، در حالی ۸ مارچ را گرامی میدارند که موجودیت زن، انکار شدهاست. زن در نظام طالبانی بهمثابه انسان دارای حق و آزادی شناخته نمیشود. هر فرمانی که طالبان صادر میکنند، یک بخش عمده از زندگی و حقوق اساسی زنان را محدود و نابود میکند. زنان افغانستان با آپارتاید جنسیتی مواجهاند و حق سخن گفتن، درس خواندن، کار کردن و سفر کردن را ندارند.
مبارزات زنان افغانستان در ۸ مارچ ۲۰۲۵، با مبارزات آنها در سالهای قبل باید متفاوت باشد. از آنجا که طالبان پاسخگو به مسائل زنان نیستند و زنان باید در مقابل قوانین ناعادلانه و تبعیضآمیز آنان بایستند؛ از اینرو نیاز به طرحی کامل برای ادامهٔ مبارزات در داخل و خارج از افغانستان دارند. برای مقابله با طالبان، ایجاد بهبود وضعیت زنان با همراهی جامعه جهانی امری الزامی است تا بتوانند از موجودیت انکارشدهشان دفاع کنند. امارت اسلامی طالبانی حقوق سیاسی، اقتصادی، مدنی و مهمتر از همه آزادی زنان را گرفتهاند. شرایط امروز زنان از تبعیض بین زن و مرد فراتر رفته و در معرض جنایت علیه بشریت و آپارتاید جنسیتی قرار گرفتهاست.
حال که ۸ مارچ روز همبستگی زنان است، خوب است که امروز زنان افغانستان تصمیمی کلان و درست بگیرند. خوب است که تصمیم آنها تغییر وضعیت زنان افغانستان برای همیشه باشد. روشهای مبارزات و دادخواهیهایشان را تغییر دهند، شیوههای جدیدی از مبارزات مدنی را فرا بگیرند؛ روشهایی که میتواند جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی را به مبارزاتشان نزدیکتر کند. خوب است که در کنار مبارزات سیاسی، مدنی و اجتماعی، کارهای بنیادی فرهنگی نیز صورت بگیرد، چرا که امپریالیزم فرهنگی طالبانی بسیار گسترده است و در حال رسوخ بین مردم میباشد. طالبان ذهن انسان افغانستانی را شستوشو داده و ضمن سرکوب و تحقیر زنان، این رفتار را به صبغهٔ دینی آن ارجاع میدهند. این امر، مجال گفتوگوی زنان را از جامعه میگیرد و امکان تعامل را از بین میبرد. در نتیجه کار فرهنگی باید یکی از اولویتهای مبارزهٔ زنان قرار بگیرد. باید علیه تفکر طالبانی که در حال رشد میان اقشار مختلف جامعه بهخصوص نسل جدید است تفرقه ایجاد کرد و در بین عموم آگاهیرسانی نمود.
زنان افغانستان اگرچه با مشکلات و چالشهایی نیز روبهرو هستند اما میتوانند آنها را رفع کرده و مسیر مبارزات خود را هموار سازند. از جمله موانع و مشکلات زنان نداشتن نیروی کافی در عرصهٔ تصمیمگیری و رهبری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. کمبود منابع مالی و عدم دسترسی به فرصتهای اقتصادی از دیگر چالشهای زنان در راه مبارزاتشان میباشد. آنها با تبعیض و نابرابری جنسیتی روبهرو هستند و فرهنگ جامعه یعنی باورهای اجتماعی و فرهنگی مردم میتواند یکی از چالشهای پیش روی زنان باشد. از دیگر مشکلاتی که بیشتر به زنان داخل افغانستان صدق میکند، عدم دسترسی به سیستم آموزشی و بهداشتی، خشونت علیه زنان، محدودیت در دفاع از حقوق زنان و… است که چالشی بسیار جدی برای ایجاد تغییر و تحول در آینده میباشد.
هرچند پرداختن به زنان و مسائل آنان تبديل به یک رسم نمايشی در بین جوامع ایدئولوژیک شدهاست اما باید از جایی این نوار طولانی را قطع کرد و با تغییر این تفکر، باور آن عده از مردم افغانستان را به سخره گرفت که باور ندارند «زنان میتوانند». چرا که برخوردهای نمايشی با سرنوشت و وضعيت زنان، نه تنها وضعيت آنان را بهبود نمیبخشد، بلکه آن را پيچيدهتر میسازد. در زمان جمهوریت تلاشهای زیادی برای بهبود وضعيت زنان انجام شد، ولی تغييری در اصل سرنوشت زنان بهوجود نيامد. هشتم مارچ و برنامههايی که به اين مناسبت برگزار میشود، اگرچه پيامدهای ملموس و فوری در پی نخواهد داشت، ولی در مقياس وسيع و با رفتارهای معنادار و سمبليک میتواند يک فضای همدلانه با زنان ایجاد کند. يادآوری ستمهایی که زنان پشت سر گذاشتهاند میتواند انگيزهٔ مضاعفی برای مبارزه و اعادهٔ حيثيت انسانیشان خلق کند. تغییر در ساختارهای جامعه، نقش زنان در حوزههای مختلف سیاست، اقتصاد و اجتماع، نتیجهٔ تلاش و از خودگذشتگی زنان و مردان بسیاری است که در طی سالها، در این راه کوشیدهاند. با اینهمه، همچنان مشکلات زیادی پیش روی زنان افغانستان در برابر طالبان قرار دارد.