نویسنده: شمیم فروتن
«جامعۀ رنگینکمانی» یک مفهوم با زیربنای بیالوژیکیست که علم و پزشکی مدرن قادر به توضیحِ آن برای جوامعیست که از لاکِ سنتها بیرون شدهاند و آمادۀ پذیرش واقعیتها به شکلی اند که وجود دارند، نه به شکلی که میخواهند وجود داشته باشند. اما افغانستان یک جامعۀ بهشدت سنتزده و درگیر مناسباتِ پیشامدرن است و برای چنین جامعهیی درک این نوع مفاهیم «دشوار» و قبول جلوههای عینی آن «بحرانزا» مینماید. اما مسلم است که معرفت و دانش بشری، پیروز میدان است و سنتها هرقدر متصلب باشند، در نهایت در برابر واقعیتهای علمی فرو میپاشند.
مهره بارکزی، یک ترنس و چهرۀ فعالِ حقوقِ دگرباشان جنسیتی اهلِ افغانستان است. او باور دارد که مشکلات تراجنسیتیها در افغانستان، از خانه و خانواده آغاز میشود و سپس در تمام ساختارها و فضاهای سنتیِ مردسالار در سطح و اعماقِ جامعه امتداد مییابد. فضاها و ساختارهای سنتی، دگرباشان جنسیتی را افراد «نفرینشده و لکۀ ننگ» برای خانواده و اجتماع میدانند و با این طرز دید، تراجنسیتیها را مطرود و تمام عواطف و نیازمندیهای بشریِ آنان را سرکوب میکنند.
مهره بارکزی که اکنون 22 ساله است، میگوید: «نخستین بار در سنِ ۷ سالگی متوجه واقعیتی در سرشت و وجودم شدم که اکنون آن را در قالب اصطلاح «تراجنسیتی» میشناسم. اینکه نام و هویتِ مردانه در هنگام تولد بر من تحمیل شده بود، برایم بسیار سنگینی میگرد؛ اما هیچکس نبود که بخواهد مرا در مسیر هویتیابیِ جدید یاری و همراهی کند.»
مهره هرچه بزرگتر می شود، احساسات و درکِ او از هویت جنسیاش بیشتر مورد تمسخرِ دوستان و آشنایان قرار میگیرد، اما او چارهیی ندارد جز اینکه «خودش» باشد و به مبارزه برای تثبیت هویتی که با تمام وجود احساسش کرده، ادامه دهد. او در این مسیر با مخالفت و خشونت پدر مواجه میشود ولی در عوض بهتدریج حمایت و همدلیِ مادر را بهدست میآورد.
مهره میگوید: «خانواده کانون شکلگیری هویت و شخصیتِ انسان است و آغوش مادر نیز امنترین مکان برای رهایی از ترسها و تردیدها؛ اما اکثریت نزدیک به اتفاقِ دگرباشان جنسیتی افغانستان از این نعمت بزرگ محروماند و به همین دلیل، مورد انواع خشونتها و استفادهجوییها در جامعه قرار میگیرند.»
مهره با اشاره به این واقعیت که در افغانستان هیچ قانونی برای حمایت از دگرباشان جنسی و تراجنسیتیها وجود ندارد، میگوید: «بیسوادی در جامعه، تهداب مشکلاتی را ساخته که دگرباشان جنسیتی با آن مواجهاند. آزار و اذیتِ تراجنسیتیها از طرفِ استادان و همصنفیها باعث ترک تحصیلِ آنان میشود و وقتی قشری از جامعه بیسواد باقی بماند، صدایی رسا برای مطالبۀ حقوقِ خود ندارند و بهراحتی در چرخۀ ظلم و سوءاستفاده حل میشوند.»
مهره باور دارد که «تنفروشی و رقصیدن» برای مردان عیاش، نقش ظالمانهییست که جامعۀ بسته و سنتی افغانستان بر بیشترِ تراجنسیتیها تحمیل کرده است. اما خوشبختانه او با ارادۀ تسلیمناپذیر و با حمایتِ مادر توانسته است در برابر بیعدالتیها دوام بیاورد و در رشتۀ خبرنگاری تا مقطع کارشناسی تحصیل کند.
مهره میگوید: «در دورۀ جمهوریت نیز فلاکت و مصیبت برای دگرباشان جنسیتی بیداد میکرد، اما اکنون در سایۀ حاکمیت سیاه طالبانی، تمامی منفذهای حیات و چانسِ بقا برای همنوعانم مسدود شده و من از همینرو صدا بلند کردهام تا آواز غمانگیزِ جامعۀ رنگینکمانی افغانستان باشم.»
مهره در دوران جمهوریت به عنوان دوبلور در چندین رسانه کار کرده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. به گفتۀ او، کارمندانِ رسانهها اغلب به این نیت بودهاند که از او به عنوان یک «طعمۀ جنسی» استفاده کنند ولی او در اندک فضای موجود برای اعتراض در در زمان جمهوریت، در مقابلِ این بیعدالتیها صدا بلند میکند و رنجِ توهینها و تحقیرهای بیشتر را به جان میخرد.
مهره در ادامه میافزاید: «اینهمه بی انصافی سبب شد در سال ۲۰۱۹ افغانستان را به قصد هندوستان ترک کنم. در آن کشور توانستم هویت واقعیِ خود را بدون واهمه ابراز کرده و انگیزۀ بیشتری برای مبارزه و کمک به همنوعانم بهدست بیاورم.»
اکنون مهره در کشور سویدن زندهگی میکند. او که در مسیر برگشتناپذیرِ مبارزه زیر عنوان «انسانیت» قرار گرفته، دردها و زخمهای عمیقِ جامعۀ رنگینکمانی افغانستان را با پوست و گوشت و استخوان درک میکند و برای همۀ آنها «عدالت» میخواهد.
مهره با گلویی آکنده از بغض میگوید: «طالبان شماری از دگرباشان جنسی و جنسیتی را در شهر کابل، شماری دیگر را در مزارشریف و تعدادی دیگر را هم در هرات به قتل رساندهاند. به این افراد اول تجاوز شده و بعد کشته شدهاند؛ چنانکه در یک مورد اسفناک، دگرباش جنسیتی بعد از سوءاستفادۀ جنسی با اصابتِ گلوله در مقعد جان میدهد. در چنین وضعیتی، ابتداییترین اقدام برای کمک به دگرباشان جنسیتی در افغانستان، نجات آنها از دامِ مرگ و انتقال چهرههای شناساییشدۀ آنها به کشورهای امن است.»
مهره از سال گذشتۀ میلادی تا اکنون در دنیای مهاجرت بارها در اعتراض به «آپارتاید جنسیتی علیه دگرباشان در افغانستان» دست به اعتراض، تحصن و اعتصاب غذایی زده است. هرچند او این فعالیتها را ثمربخش میداند و باور دارد که صدای دادخواهیِ او به پارلمان اروپا رسیده، اما از عدم همراهیِ روشنفکران و دگرباشانی که اکنون در مهاجرت و امنیت بهسر میبرند، گلهمند است.