مجمع عمومی سازمان ملل متحد در فوریهٔ ۲۰۱۰ نوروز را بهعنوان یک مناسبت جهانی بهرسمیت شناخت. در خبر منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد دربارهٔ اهمیت نوروز آمدهاست: «نوروز برای بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان، آغاز سال نو است و بیش از سه هزار سال است که در مناطقی از بالکان، منطقهٔ دریای سیاه، قفقاز، آسیای مرکزی، خاورمیانه و نقاط دیگری از جهان جشن گرفته میشود.»
گرامیداشت نوروز در افغانستان پیشینهای طولانی دارد، این جشن از هزاران سال بدینسو در افغانستان تجلیل میشدهاست. در مورد چگونگی و زمان پیدایش نوروز اسناد موثقی در دست نیست، اما عدهای عمر آن را هماندازهٔ پیشینهٔ اقوام آریایی میدانند. نوروز ریشه در عمق تاریخ و فرهنگ دیرینهٔ این حوزهٔ فرهنگی دارد. نوروز باستانی که با رستاخیز طبیعت عجین است و ریشه در عمق فرهنگ و تاریخ ما دارد، سرشار از نمادها و نشانههای حیات، زندگی، رویش و باروری است. نوروز و سال ۱۴۰۴ شمسی در حالی فرا میرسد که زنان افغانستان بیشترین درد را بر دوش میکشند، محدودیت، ممنوعیت، آپارتاید جنسیتی و… از سوی دیگر، میلیونها انسان، زن، مرد و کودک از فقر، گرسنگی، بیکاری و آوارگی رنج میبرند.
پس از حاکمیت دوبارهٔ طالبان در بیش از سه و نیم سال گذشته، مردم دیگر بهدلیل مشکلات اقتصادی، محدودیتهای وضعشده بر زنان و ممنوعیتهای تجلیل از فرا رسیدن سال نو (عید نوروز)، شور و شوق گذشته را برای گرامیداشت این مناسبت در بیشتر ولایتهای افغانستان ندارند. تا قبل از طالبان گرامیداشت عید نوروز در افغانستان بهصورت رسمی و با برگزاری آیینهای سنتی و مذهبی برگزار میگشت و تعطیل رسمی در تقویم افغانستان محسوب میشد. مردم برای رهایی از یک زمستان سرد و خشک به تجلیل از نوروز و سال نو میپرداختند و از روزها قبل آمادهٔ برگزاری این جشن میشدند. بهلحاظ تاریخی در افغانستان مخالفت آشکاری با نوروز دیده نشدهاست. اما گروه طالبان برای نخستینبار نوروز را بهصورت رسمی و آشکارا تحریم کرده و در چند سال گذشته سخنگوی طالبان اعلان داشته که حکومت طالبان مانع برگزاری مراسم نوروز از سوی مردم نمیشود، اما حکومت طالبان رسماً از نوروز تجلیل نخواهد کرد. او گفته بود: «هر مراسمی را که در اسلام نیست، ما تجلیل نمیکنیم».
در پیامی دیگر، وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت طالبان، نوروز را «جشنی غیر اسلامی» خواند و اعلان کرد که هیچ کسی در افغانستان نباید از نوروز تجلیل کند. یکی از مقامهای این وزارتخانه تأکید کرد که نوروز عید مسلمانان نیست و گفت: «کسانیکه از نوروز تجلیل میکنند و به آن احترام میگذارند، از دایرهٔ اسلام خارج میشوند». او با ارائهٔ تفسیری از آیات و احادیث تأکید کرد که نوروز «عید مجوسیان، عید غیر مسلمانان و عید مشرکین است» و گفت: مسلمانان باید از تجلیل آن اجتناب کنند.
با توجه به مخالفت طالبان با عید نوروز، بسیاری این رویکرد طالبان را نگاه و تفسیری بنیادگرایانه به نوروز میدانند و حتی برخی از پژوهشگران دینی افغانستان با چنین تفسیری از آموزههای اسلامی دربارهٔ نوروز موافق نیستند و بر این باورند که این جشن متعلق به یک قوم و یک منطقه نیست و یکی از دستاوردهای تمدنی جامعهٔ بشری است. برخی نیز اینچنین مطرح میکنند که طالبان به دلایل «قومی» و «سیاسی» با نوروز مخالفت میکند؛ چرا که نوروز را متعلق به تبار خود و به سود قدرت خود نمیداند.
با تحلیل یکی از کارشناسان مسائل فرهنگی افغانستان در ایران، در واقع میتوان دلایل مخالفت طالبان با عید نوروز را در سه عامل پیدا کرد: اول اینکه نوروز در نگاه طالبان پدیدهای خارجی و ضد دینی است که بایستی از آن ارزشزدایی شود تا دیگر مردم به تجلیل از آن روی نیاورند. ادعای طالبان این است که نوروز زادهٔ فرهنگ مجوسی است، در اسلام ریشه ندارد و تجلیل از آن بهمثابه روز عید یا خوشی حرام است و عامل آن مرتکب گناه میشود. دوم، این واقعیت است که نوروز در مناطق شمالی، شمالشرقی، غربی و مرکزی افغانستان بیشتر گرامی داشته میشود. گروه طالبان که زادهٔ جنوب افغانستان هستند، به اقتضای الزامات محیطی به تجلیل از نوروز رضایت نمیدهند. سوم، طالبان نوروز را جزئی از فرهنگ ایران باستان میدانند، درحالیکه نوروز امروزه در انحصار ایران نیست و نزدیک به بیست کشور دنیا همه ساله از آن تجلیل به عمل آورده و شماری هم یک روز را بهمناسبت آن تعطیل اعلام میکنند. مهمتر از آن، سازمان ملل متحد نیز نوروز را بهرسمیت شناخته و حتی مقامهای دولتهای غربی به کسانی که عید نوروز دارند، پیام تبریک ارسال میکنند.
این روزها همه میدانند که مصادرهٔ به نفع، عضو جداییناپذیر منظومهٔ فکری طالبان است، هر آنچه را که نمیپسندند برای تحریم آن دهها آیه، حدیث و روایت میآورند. یا آنچه به اصطلاح ارزشهای ملی خوانده میشود، در برابر آن علم میکنند. کاری که دقیقاً با بستن مکاتب و دانشگاهها به روی زنان و دختران کردهاند. بسیاری از اندیشمندان و فرهنگیان افغانستان بر این باورند که ممنوعیت گرامیداشت نوروز از سوی طالبان، ضربهٔ جبرانناپذیری بر فرهنگ کشور وارد کردهاست، یکی از دلایلی که میتوان گفت: افغانستان جایگاه فرهنگیاش را در میان کشورهای جهان از دست دادهاست.
طالبان در سه سال گذشته مانع برگزاری جشن سنتی نوروز در زیارتگاهها از جمله در مزارشریف شدند و در فرمانی، نوروز را از روزهای تعطیل در تقویم رسمی نیز حذف کردند. طالبان نگذاشتند در زیارتگاه موسوم به «روضهٔ شریف» در شهر مزارشریف، مرکز ولایت بلخ که همواره نوروز به صورت گسترده و رسمی برگزار میشد، مراسمی برگزار شود. با وجود ممانعت طالبان، اما نوروز در بین مردم همچنان برگزار میگردد، آنها به خانهٔ یکدیگر میروند، دسترخوان هفتسین آماده میسازند، سمنک میپزند و برای گرامیداشت از نوروز، آمادگی میگیرند. اما بهخاطر مشکلات اقتصادی و محدودیتهای وضعشده از سوی طالبان، برای تجلیل از سال نو دیگر در بین مردم آنچنان شور و شوقی نماندهاست.
مردم میگویند: در سالهای پیش از طالبان، هنوز چند روز مانده به سال نو، همه آمادگیها گرفته میشد، تصمیم میگرفتند که کجاها بروند، کسی لباس نو میخرید و کسی هفت میوه آماده میکرد، همه مطابق به توان خود یک خوشحالی داشت و به مردم تبریکی میدادند، در حال حاضر اما یکی از علتهای عمده بر کمرنگی عید نوروز، ضعف اقتصاد است و علت دیگر آن، امارت اسلامی از لحاظ شرعی میله و پذیراییها را در سال نو ممنوع کردهاست. در کنار تمام محدودیتها و مشکلات، همزمانی نوروز با ماه رمضان یکی از دلایل دیگری است که باعث شده مانند گذشته برای این جشن آمادگی نگیرند و تنها منتظر فرا رسیدن عید بمانند.
در بیست سال دورهٔ جمهوریت، دولت افغانستان پیش از سال نو مقدمات برگزاری جشن نوروز را فراهم مینمود و مردم نیز در سراسر کشور با شور و هلهله همراه با مراسم آتشبازی و صدای موسیقیهای محلی به شادمانی میپرداختند اما این شادمانی دیری نپایید و این روزها، طالبان افغانستان را به یک کشور «فراموششده، تنها، عقبمانده و شدیداً ناامید» مبدل کردهاست. محدودیتهای سختگیرانهٔ طالبان، فرا رسیدن ماه رمضان ، سلب آزادیهای فردی و اجتماعی از سوی طلبان، حذف تعطیلی نوروز از تقویم رسمی و از همه مهمتر، مشکلات اقتصادی در عید نوروز امسال، خبر از سالی پر از ناامیدی، خستگی، رنج و درد برای مردم کشورمان بهخصوص زنان و کودکان دارد. برای عبور از وضعیت کنونی در افغانستان نیاز به مبارزه، همدلی و تفاهم مشترک است و محور این مبارزه باید نفی هر نوع ایدئولوژی، رادیکالیزم دینی، خشونت، زنستیزی و آپارتاید جنسیتی باشد.