نسا محمدی؛ نخستین قابلهای که تا سطح دکترا تحصیل کرد
داکتر نسا محمدی، سال ۱۳۶۳ در شهر مشهد ایران متولد شد. پدر و مادرش بخاطر جنگ و ناامنی از افغانستان مهاجر شده به ایران پناه برده بودند. مکتب را در مشهد و تهران آموزش دید. دورهی لیسانس را در رشتهی قابلگی دانشگاه علوم پزشکی گلستان در شهر گرگان تحصیل کرد. سال 1388 خورشیدی، زمانی که شنید یکی از نزدیکانش در افغانستان بخاطر خونریزی پس از زایمان و عدم دسترسی به داکتر از بین رفته است، تصمیم گرفت به همان محله رفته یک کلینیک صحی ایجاد کند. او میگوید: «خواستم به جایی برگردم که به آنجا تعلق دارم. چون زنان ایرانی به من نیاز نداشتند اما دانش من برای نجات جان زنان افغانستانی مفید بود.»
وقتی به افغانستان آمد، متوجه شد که مرگومیر مادران بالا و پرسنل صحی زن بسیار کم است. در شهر کابل در دانشگاه چراغ مصروف تدریس رشتهی قابلگی شد تا بتواند از طریق تربیت قابلههای جوان، جان زنان بیشتری را نجات دهد.همزمان دورهی ماستری و سپس دکترا را در دانشگاه تربیت مدرس ایران سپری کرد و در این مدت بین افغانستان و ایران در رفتوآمد بود. تیزس ماستریاش را با تربیت قابلهها تکمیل کرد و تیزس دکترایش در بخش سرطان پستان است. او با تکمیل این دوره نخستین قابلهی افغانستان شد که تا سطح دکترا تحصیل کرده است.
او کار در بخش قابلگی را از شفاخانه چراغ آغاز کرد، در دانشگاه خصوصی خاتمالنبیین تدریس میکرد و یک کلینیک صحی در ساحهی پل سوخته، مربوط ناحیه ششم شهر کابل داشت. خانم محمدی در کابل عضو بورد رهبری انجمن قابلههای افغان، عضو بورد کمیته تحقیقات IRBوزارت صحت عامه و عضو کمیته سرطان سینه بود. او عنوانهای «دانشجوی نمونه پناهنده» در تهران و «محقق نمونه» در دانشگاه پیام نور در کابل را نیز از آن خود کرده است و هفته گذشته در شهر لچه ایتالیا تندیس رناتا فونته را دریافت کرد.
خانم محمدی میگوید طی 13 سال زندگی و کار در افغانستان متوجه شد که بزرگترین مشکل زندگی زنان حوزهی صحت است که کمتر به آن توجه میشود.
ناآشنایی و تابوانگاری بدن
داکتر نسا محمدی میگوید زنان در افغانستان با دو مشکل عمده مواجه اند: سواد سلامت ندارند که حتا زنان باسواد در مورد بدنشان چیزی نمیدانند و بدن زنان تابوانگاری شده است که زنان از حرف زدن در مورد بدن خود شرم دارند.
«معاینه بدن برای زنان ملالآور است. حتا زنانی که به دانشگاه رفته و ماستری دارند، سطح سواد سلامتشان پایین است و با بدن خود ناآشنایند. در کلینیک متوجه میشدم که زنان حتا نام اعضای بدنشان را نمیگیرند. من هم مجبور بودم با زبان خودشان صحبت کنم، مثلا به جای معاینه واژینال باید میگفتم از راه دامن معاینه میکنم.»
او در کابل بخشی از مطب خود را به معاینه سرطان پستان اختصاص داده بود. زمانی که زنان برای آموزش معاینه غدوات سرطانی پستان مراجعه میکردند «از نام بردن پستان شرم داشتند.»
همین شرم و حیا گاهی جان زنان را میگرفت. خانم محمدی گفت: «زنی در ماه آخر بارداری آبریزی و خونریزی داشت.از شرم به شوهرش نگفته بود. وقتی حالش بد شده بود پیش من آوردند، متوجه شدم که کیسهی جنین پاره شده و جنین از بین رفته، توصیه کردم عاجل به شفاخانه دیگری ببرد، اما در بین راه مادر هم از بین رفت.»
او میگوید رحم دقیق مانند قلب یک عضو بدن است اما تابوانگاری آن سلامت و جان زنان را به خطر میاندازد. «دختر 16سالهای که حدود چهار سال متواتر هنگام قاعدگی و پس از آن نیز درد مزمن داشته جرأت نکرده بود به کسی چیزی بگوید.وقتی مادرش آورد متوجه شدم که ابتدا مشکل آندومتریوز داشته که درمانش بسیار راحت بود، اما چون به موقع تداوی نشده بود، مجبور شدیم تخمدانها و رحم او را تخلیه کنیم.»
بدن زنان؛ ابزار تولید مثل
آن دختر نوجوان قابلیت باروریاش را از دست داد و اندوهگین بود که دیگر مادر شده نمیتواند. چون در افغانستان مادر شدن به ویژه پسر زاییدن برای زنان یک افتخار و نازایی یک ننگ و گاهی دلیل تمام خشونتها و تبعیض است.
خانم محمدی گفت در حدود 12 سال که در افغانستان کار کردم فقط یک دهم درصد مردانی را دیدم که وقتی پی بردند همسرشان باردار شده نمیتواند، لبخند زدند و گفتند خودش برایم مهم است، اگر مادر نمیشود مشکلی نیست.
اما او بیشتر با زنانی برمیخورد که بخاطر باردار نشدن دست به خودکشی زده بودند و یا با بدنهای کبود مراجعه میکردند که «داکتر یک کاری بکن که من حامله شوم!»
زنانی که باردار نمیشوند اکثرا دچار افسردگی و منزوی میشوند و در تنهایی خودخوری میکنند که چرا مادر نمیشوند. «زن جوانی که چند سال از ازدواجش گذشته بود ولی فرزنددار نشده بود به نزدم آمد و گفت: شوهرم زن دیگری گرفته، اما در خانه کلگی طعنه میدهند که برای تو طویانه مصرف کردیم ولی تو حتا یک بچه هم نتوانستی به دنیا بیاوری، حالا باید نوکری زن جدیدش را بکنی.»
برخورد غیرمسکلی داکتران با بدن زنان
خانم محمدی به این باور است که داکتران نیز در مورد بارداری به گونه مسلکی عمل نمیکنند و بیشتر تحت تأثیر عرف و تابوهای رایج جامعه قرار گرفتهاند که اگر زوجی فرزنددار نشد حتما زن مشکل دارد.
«روال تداوی زوجهایی که فرزنددار نمیشوند این است که ابتدا باید مرد معاینه شود، بعد زن. اما همکاران ما در افغانستان خلاف این قاعده مسلکی عمل میکنند. بدون اینکه مردان را معاینه کنند بدون تشخیص به تداوی زنان میپردازند.»
به گفتهی او، حتا اگر مشکل از زنان باشد، قابلهها و داکتران خانواده بدون تشخیص، داروهای تحریک تخمدان و افزایش قابلیت باروری را تجویز میکنند و در هر دوره این نسخه را چندبرابر میکنند؛ «غافل از اینکه داروی تحریک تخمدانها باعث آزاد شدن فولکولهای نامناسب میشود که خود یکی از عوامل نازایی است. اما این جفا را به حق زنان افغانستان همین داکتران تحصیلکرده انجام میدهند.»
نازایی عوامل متعددی دارد که گاهی عفونتهای ناشی از روابط جنسی است، ولی داکتران در افغانستان بدون تمرکز بر تشخیص مشکل، گاهی برای تجارتشان معاینه تلویزیونی میکنند و براساس همان دارو تجویز میکنند در حالی که یک قابله بدون گذراندن دورهی چهارسالهی مخصوص این بخش اجازهی معاینه تلویزیونی را ندارد.
آیندهی وحشتناک سلامت زنان
پس از روی کار آمدن گروه طالبان تعداد زیادی از کادر مجرب صحی بخاطر تهدیدهای امنیتی از کشور مهاجر شدند.اکنون مراکز آموزشی صحی نیز به روی زنان مسدود است و اگر طالبان بیشتر دوام بیاورند قرار نیست نسل جدیدی از داکتران زن وارد بازار کار شود.
داکتر نسا محمدی از از این ناحیه ابراز نگرانی میکند و میگوید: «آیندهی سلامت زنان وحشتناک است.» به گفتهی او، در سالهای اخیر جمهوری میزان مرگومیر مادران به حدود 600 مورد در هر 100 هزار زایمان کاهش یافته بود. اما با مهاجر شدن کادر صحی، فلج شدن دستگاه صحی کشور و افزایش فقر و گرانی مرگومیر مادران و نوزادان طی کمتر از دو سال به اندازه قابل توجه افزایش یافته است.
خانم محمدی میگوید: «با دانشجویانم در ولایات مختلف ارتباط دارم، قرار گزارش آنها، هماکنون مرگومیر مادران زیاد شده و در مناطق مرکزی هر روز زنان زیادی در خانه به صورت ناایمن زایمان میکنند.»
به گفتهی او، دوباره برگشتهایم در دور اول طالبان، اگر جامعه جهانی توجه نکند، اینروزها زنان باردار از سویتغذی رنج میبرند و این باعث میشود اطفال با سوی تغذیه شدید به دنیا بیاورند و همچنان خیلی از مادران جانشان را از دست دهند.
او هشدار میدهد که در حوزهی سلامت زنان شاهد وضعیت اسفناکی خواهیم بود، بهتر است قبل از وقوع فاجعهی وحشتناکی «مردم افغانستان و جامعه جهانی دست به کار شوند.»
مشاورهی آنلاین؛ آخرین تقلای نسا برای نجات زنان
دکتر نسا محمدی پس از روی کار آمدن گروه تروریستی طالبان بخاطر تهدیدهای امنیتی مهاجر شد و اکنون در ایتالیا زندگی میکند. او میگوید هنوز قلبم برای افغانستان میتپد زیرا «ما در قبال آن مردم مسئولیت داریم ولی اروپا با سیستم پیشرفته و مجهز صحی به ما نیاز ندارد.»
با آنکه میگوید آموزش آنلاین و تداوی آنلاین چندان کارساز نیست و مشکلات بیشمار زنان افغانستان با این برنامهها حل نمیشود، اما آخرین توانش را به خرج میدهد. او همه روزه به کابل تماس میگیرد و زنان زیادی را در حوزههای تشخیص و وقایه از سرطان پستان، بارداری و مراقبت، باروری و مشکلات نازایی مشوره میدهد. «زنانی با من تماس میگیرند و میگویند دختران جوانشان مشکل دارند ولی از ترس آزار طالبان به شفاخانه نمیبرند.»
اما جدیدا نسا محمدی به صورت آنلاین مراجعانی دارد که طی دوازده سال گذشته کمتر مواجه میشد. روزانه «حد اوسط دو تا سه پیام» از زنانی دریافت میکند که از او راهی برای سقط جنینهای ناخواسته میپرسند.
خانم محمدی میگوید: «التماس میکنند که بگو چطور سقط کنم؟ من این بچه را نمیخواهم، در این ناامنی و گرسنگی نانش را از کجا کنیم.»
این در حالی است که دسترسی به داروهای سقط جنین به شدت محدود شده و غیرقانونی است. اکنون زنان حق مالکیت بر بدنشان را ندارند و طالبان با ممنوع کردن داروهای سقط جنین به مراکز صحی گفتهاند با فروش این داروها «قتل نفس انجام میدهید.»