زنانی که در هفتۀ همبستهگی در سراسر جهان علیه طالبان دست به اعتراض زدند، پیشنهادات معقول و آشکاری دارند که با صدور یک قطعنامۀ دهمادهیی مهمترین خواستها و پیشنهادهایشان را به آدرس مردم افغانستان و جامعۀ جهانی مطرح کردهاند. اعتراضات سراسری که در داخل و خارج از کشور به تاریخ دوازدهم اگست شروع شد و قرار است تا فردا (20 اگست) ادامه یابد، تحت عنوان «هفتۀ همبستهگی با مردم افغانستان علیه گروه تروریستی، فاشیستی و تکجنسیتی طالبان» راهاندازی شدهاست. زنان منحیث کارگزاران و فعالان این اعتراضات، نسبت به تمامی تجمعات مدنی و راهپیماییهای اعتراضی دو سال گذشته اینبار سازمانیافته و هدفمند عمل کردند. اینبار معترضان موضع مشخص و واضحتری دارند که در حقیقت کل حاکمیت طالبان را نشانه رفته و خواستار سرنگونی این گروه تروریستی شدهاند.
در واقع، پس از دو سال اعتراض مداوم که همه به دادخواهی برای حقوق اساسی زنان، و بیشتر بر حق آموزش و کار دختران متمرکز شده بود، اینک برای نخستین بار، اعتراضها از آن خواستها فراتر رفته و کل مشروعیت رژیم طالبان را به چالش کشیدهاست.
در دو ماهی که رایزنیها برای برگزاری اعتراضات در داخل کشور و نیز شهرهای مختلف اروپا، آمریکا و کشورهای منطقه جریان داشت، یکی از مباحث اصلی میان زنان و دیگر اعضای جامعۀ مدنی کشور، رسیدن به یک موضع مشترک و همهگانی بود. آنها سرانجام به این موضع مشترک رسیدند و قطعنامهیی را در این باب، در پایان تمام راهپیماییهایشان صادر کردند.
این قطعنامه، در چند بخش حرفهای مهمی دارد:
نخست اینکه معترضان میگویند که قدرت طالبان از یک توافقنامۀ مرموز این گروه با آمریکا نشأت میگیرد که هیچ مشروعیتی ندارد. دو دیگر، معترضان ادامۀ حاکمیت طالبان را برای امنیت افغانستان، منطقه و جهان خطرناک دانسته؛ خواهان قطع کمکها، تعامل و هر گونه مقدمهچینی برای به رسمیتشناسی این گروه شدهاند. نکتۀ سوم، اما مهم این که معترضان از جامعۀ جهانی میخواهند که نه از سر لطف، بل بر اساس مکلفیتهای ماهوی و کاریشان در کنار مردم، به ویژه زنان افغانستان بایستند و برای عزل طالبان از قدرت، و روی کار آمدن یک نظم دموکراتیک همکاری کنند.
یکی دیگر از نکاتی که در قطعنامۀ سراسری، شعارها و پیامهای معترضان به آن تأکید شد، همراهی و همرایی مردم افغانستان در مبارزه و مقاومت علیه طالبان بود. معترضان در واقع مردم را به حساسیت در قبال وضعیت فرامیخوانند و خواستار همراهی مردماند. بدون شک، همراهی مردم افغانستان در این پیکار مهمتر از هر نیروی دیگر است. جامعۀ جهانی به صورت عموم در خوشبینانهترین حالت در قامت حامی ارزشهای حقوق بشری ظاهر خواهد شد اما مردم علاوه بر این، سهامداری اصلی این مبارزه اند که از حقوق اساسی خویش در برابر مظالم طالبانی دفاع میکنند.
طی دو سال گذشته زنان در خیابانهای کابل، بلخ، تخار، بدخشان، بامیان، کندز و هرات راهپیمایی کردند؛ زندان، شکنجه و مرگ را به جان خریدند تا وجدان و خرد جمعی مردم افغانستان بیدار بماند. زنان تنها مبارزان و مقاومتگران غیرمسلحی بودند که حتا یک روز میدان را خالی نگذاشتند. بیشمار قربانی دادهاند و هنوز این جنگ نابرابر ادامه دارد.
هر قدر محدودیتهای طالبان علیه زنان بیشتر و فرمانهای این گروه بر زندهگی زنان گستردهتر میشود، فریاد اعتراض زنان بلندتر و هر روز فراگیرتر میگردد. این مخالفت مدام و حساسیت قوی زنان در برابر طالبان، نویدبخش یک نارضایتی عمومی و یک خیزش همگانیست که دیر یا زود سرنگونی این رژیم خودکامه را میسر میکند.
حالا که این خواست در رأس اولویتهای زنان قرار گرفته و قطعنامۀ هفتۀ همبستهگی آن را مسجل کردهاست، پر بیراه نیست که ادعا کنیم مبارزۀ زنان علیه رژیم خودکامۀ طالبان وارد مرحلۀ دیگری شدهاست. مرحلۀ کاملاً سیاسی و در عین حال سرنوشتساز.
کافیست این مبارزه وسیعاً از سوی مردم و جامعۀ جهانی حمایت شود. به خواستهای معترضان حداقل از سوی کشورهای ذیدخل در قضیۀ افغانستان پاسخ داده شود. آنگاه سرنگونی این رژیم و تحقق رویای این معترضان، امر ناممکنی نخواهد بود.