نویسنده: گوهرشاد
بستن مکاتب به روی دختران افغانستان هیچ توجیه دینی و فرهنگی ندارد. این مسأله صرف یک برخورد سیاسی است که روند توسعه کشور را به تعویق میاندازد. رهبران گروه طالبان که اکنون مانع آموزش دختران شدهاند، بارها با آیهها و احادیثی برخوردهاند که دال بر فرضیت آموزش برای انسانها است. اما در حالی که خودشان را داعیهدار نظام اسلامی میخوانند و داد از تطبیق شریعت اسلام میزنند؛ این نکته را نادیده میگیرند که آموزش به عنوان یک حق و یک فریضه مطرح است. پس چرا دختران از رفتن به مکتب و حق آموزش محروم باشند؟
مکاتب مختلف فقهی، کلامی، فلسفی، عرفانی و ادبی در تاریخ بشر متولد شده و رشد کرده، بخشی از این مکاتب در دورههای مختلف در سرزمینهای اسلامی وجود داشته و ممنوعیت رسمی علیه آموزش مسلمانان اعمال نمیشده است. در ساحت نظری، اسلام نه تنها به علم و دانش ارج گذاشته است و آن را گرامی میدارد، بلکه فراگیری علم و دانش را از تکالیف قطعی و الزامآور هر مسلمان میداند.
براساس همان روایتی که بنیاد اعتقاد مذهبی رهبران گروه طالبان را شکل میدهد، بعثت چگونه آغاز شد؟ روایت مشهور بعثت محمد(پیامبر اسلام) این است که او با «اقرأ» یعنی «خواندن» آغاز نمود و «آموزش علم» را بدون تفکیک جنسیت بر هر زن و مرد مسلمان واجب دانسته گفت: «طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ.» این همان روایتیست که طالبان باور دارند و مبنای اعتقادی شان تلقی میکنند. آیا شایسته است خلاف باورهای دینی خود سیاست کرد؟
رهبر گروه طالبان با لغو قوانین افغانستان تأکید دارد که چیزی جز قانون قرآن را قبول ندارد و همه امور مملکت را با اوامر قرآن اداره میکند. پس در مورد آیهی «هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون…» چه نظری دارد؟ وقتی قرآن بر اهمیت علم و دانایی تأکید دارد و انسانها را نه براساس رنگ و قوم و جنسیت، که براساس سواد شان تفکیک میکند و انسان باسواد را تمجید مینماید، آیا شایسته است که خلاف قرآن عمل کرده دختران افغانستان را بیسواد نگه میدارند؟
در سخنرانیهای رهبران طالبان بارها شنیدهایم که از سیرةالنبی حرف زدهاند. در حالی که هرکدام پیشوند مولوی بر نام شان دارند، این بخشی از سخنان پیامبر اسلام را انکار میکنند که گفته است «کلمه الحکمه ضاله المؤمن فحیث وجدها فهو احق بها» یعنی علم و حکمت مثل گمشدهای است که مومنان باید در پی یافتن آن باشند. آیا طالبان با بستن مکاتب دخترانه میخواهند ضد گفتار پیامبر عمل کنند؟
هم در دورهی پیشین رژیم طالبان و طی یک سال گذشته همهی شهروندان به ویژه زنان و نیز جمعیتهای بشری از نقاط مختلف دنیا فریاد کشیدند که آموزش یک حق اساسی انسان است، اما گروه طالبان بدون هیچ دلیل قناعتبخشی با تأکید بر «شریعت اسلام» دختران افغانستان را از حق آموزش محروم کردند. در قرن بیست و یکم میلادی، افغانستان در کل دنیا تنها کشوری است که دختران در آن به صورت رسمی و بالاجبار از آموزش محروم شدهاند.
اگر طالبان بخواهند از مجرای دین سیاست کنند، پس در قرآن که کتاب اسلام است حتمی به این آیه برخوردهاند که «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ…» یعنی «خداوند در میان مومنان پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک گرداند و کتاب و حکمت بیاموزد…»
در همان قرآن، کتابهای احادیث و روایتها به کلمههای اقرأ یا خواندن، علم، کتاب، حکمت و دیگر واژههایی برمیخوریم که بدون تذکر جنسیت بر اهمیت فراگیری آنها سخن گفته شده است. اما امروز همهی این آموزهها نادیده گرفته میشود و بر بخشهایی تأکید صورت میگیرد که شاید حکم فرضیت و یا الزامآوری نداشته باشد.
از سوی دیگر، منع کردن دختران از آموزش پس از مقطع ابتدایی در واقع تناقض این سیاست است. اگر آموزش زنان به زعم طالبان حرام است، پس چطور نتیجه گرفتند که پس از صنف ششم حرام است؟ در حالی که حدیث «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد» یعنی «ز گهواره تا گور دانش بجوی» قید و محدودیت از امر آموزش را بر میدارد و آموزش را خلاف روزه، حج و جهاد، یک فریضهی بدون قید زمانی سفارش کرده است.
گروه طالبان اجازه ندارند شهروندان را از حقوق اساسی شان محروم کند. آموزش یک حق انسانی است و حتا در همان مبانی اعتقادی طالبان نیز بر اهمیت آموزش و وجوب آن بر همهی انسانها بدون تفکیک جنسیت تأکید شده است. بنابراین، از تمامی شهروندان، دانشآموختگان و قشر فعال و فرهنگی کشور خواهشمندیم که برای روشنگری، بیداری و آگاهیبخشی از اهمیت آموزش دختران در جامعه و نیز برای ایجاد تغییر در رویکرد سیاسی که مانع آموزش دختران شده است، کمپاینهای گستردهتر و مبارزهی هماهنگ، دوامدار و مشترک راهاندازی کنند.