جانم درد میکرد. به کلینیک نزديک خانه رفتم. کلینیک پر شده بود از زنان، در صف مریضان زیادی منتظر نشسته بودند.من نیز کنار آنها در صف منتظر ماندم. ناگهان چشمم به دختری افتاد که در آنسوی صف به زمین نشسته بود و گریه میکرد. دستش را به کمرش گرفته بود و با پشت به دیوار تکیه داده بود. کنجکاو شدم که چرا گریه میکند. نزدیکش رفتم و از او پرسیدم که چرا ناراحت است و دارد گریه میکند. در حالیکه چشمانش قرمز شده بود، گفت که جانش درد دارد؛ «حس میکنم استخوانهای کمرم از هم جدا میشوند.»
کنارش نشستم و در مورد علت دردش پرسیدم، گفت که «چند روز میشد خونریزی شدید داشتم. در یک ماه این دومین بار است که پریود میشوم. هشت روز میشود که خونریزی دارم. چشمم ضعیفی میکند و سرم گیج میرود. اگر فردا هم خونریزی ادامه پیدا کند نُه روز پوره میشود. احساس بدی دارم.»
از او پرسیدم که آیا نزد داکتر رفته است؟ گفت: «بلی، همین ده دقیقه پیش معاینهام خلاص شد. داکتر گفت چرا سر وقت به پیشش نیامدم. برایم دوا نوشت، حالا منتظرم که دوایم را بگیرم.»
وقتی از او پرسیدم که چرا زودتر به داکتر مراجعه نکرده و چرا به تنهایی به پیش داکتر آمده؟ گفت «سه روز پیش به مادرم گفتم که حالم بد است، دیروز هم یادآور شدم که خونریزی دارم، اصلا حالم خوب نیست، مرا نزد قابله ببر؛ اما مادرم قبول نکرد.»
مادرش گفته بود «به پدرت چه بگویم، اینکه چرا تو را نزد قابله بردهام. مردم خبر شوند چه خواهند گفت، یک حرف صد حرف میشود. این نام بدی را به کجا ببریم.»
مادرش به جای تداوی او را به تحمل درد ترغیب کرده بود که «بردن دختر جوان پیش قابله ننگ دارد، شرم دارد، خوب نیست.از همین جا برایت دوا میگیرم. چند تا پرستامول بخور دردش خوب میشود.»
کوشش کرده بود حرفهای معلمش را پیش مادر خود تکرار کند تا شاید او را به شفاخانه برساند.
«خواستم از حرفهای معلم مان که در مکتب گفته یادآوری کنم که پریود اصلا هم ننگ نیست و شرم ندارد. میخواستم مادرم را بفهمانم که به دنبال حرف مردم نباشد. پریود یک مسألهی صحی و طبیعی است که اصلا لازم ندارد از دیگران پنهان شود. پریود شرم و ننگ ندارد، چرا باید از چیزی که طبیعی است شرم داشته باشیم.»
گفت که مادرش از موضع مخالفت خود کوتاه نیامد. «برایش توضیح دادم اما او به حرفهایم گوش نمیکرد و میگفت چقدر دخترهای اين زمانه بیشرم شده است. در زمان ما، حتا اولین بار که ما پریود شدیم مادرم اجازه نمیداد لااقل کمی بخوابم. آرزو میکردم که ایکاش روز یک ساعت بتوانم بخوابم تا شاید درد جانم کمتر شود، اما مادرم نمیگذاشت و میگفت که باید خیلی عادی رفتار کنم تا دیگران نفهمند که پریود میشوم.»
ظاهرا همیشه کل تلاش همین بوده که مردان خانواده پریود شدن زنان را متوجه نشوند.
«تمام وجودم درد میکرد ولی ما روی خواب را نمیدیدیم، چه رسد به دوا و درمان… ماه رمضان که میشد با وجود اینکه پریود میبودیم، اما سحری بیدار میشدیم و نان میخوردیم، مبادا پدر و برادرانم بدانند که ما پریود شدهایم. ما شرم و حیا داشتیم. چیزی که شما جوانان این زمان ندارید.»
او «شرم» مادرش در مورد پریود را «خرافات» خواند و گفت که «حرفهای مادرم چیزی بهجز سنت و خرافات نبود. برای همین از مادرم پرسیدم که کدامش لایق شرم است: اینکه شما به خاطر حرفهای مردم از درد میمردید و جان تان را فدای حرف مردم میکردید و به داکتر نمیرفتید که مبادا مردم چیزی بدی بگویند، یا اینکه من به جانم ارزش میدهم؟ کدام ما عاقلتر هستیم: منیکه از بدنم ننگ نمیکنم و به دنبال خرافات نمیگردم، یا شما که دنبالهرو خرافات و بردهی حرف مردم هستید.»
از اینکه توانسته بود مادرش را به چالش بکشد خوشحال است: «مادرم لحظهای ساکت شد و حرفی نزد. چند دقیقه بعد شروع کرد به رفتار زشت و گفتن حرفهای بیجا. او فقط به پای این حرفش که دختر باید شرم داشته باشد ایستاده بود و مرا به خاطر زباندرازیام سرزنش میکرد. کمکم متوجه شدم که حرف زدن با مادرم هیچ فایدهای ندارد. او چنان غرق خرافات و تابوها شده است که اصلا مرا درک نمیکند. نمیدانستم باید چه کار کنم، تب داشتم و بدنم درد میکرد. گویا قرار نبود که این بار خونریزیام بند بیاید. برای همین مجبور شدم تا بیخبر از مادرم و با خواهر چهار سالهام به کلینیک نزد قابله بیایم.»
حالا که داکتر گفته است خونریزی زیاد غیرعادی و خطرناک است، هم نگران شده و هم خوشحال است که خودش برای تداوی خود اقدام کرد.
«دلم نمیخواست بهخاطر تابوهایی که مادرم و جامعه ساخته است جانم را از دست بدهم. داکتر هم بعد از معاینه گفت که باید خیلی زودتر از این پیش داکتر میرفتم. حالا قابله دارو داد و گفت که باید خیلی مواظب خودم باشم. خیلی ضعیف شدهام. اینخونریزی غیر عادی امکان دارد که مرا از پا در بیاورد. با تأکید برایم یاد آور شده است که پریود شرم ندارد و خونریزی غیر عادی عادت ماهوار، باعث ضعیف شدن چشم، کمخونی بدن، بیحالی، خستگی و استرس میشود و حتا عواقبت بدتر از این را خواهد داشت. پس مواظب خودت باش و از پریود نشرم.»