نیمرخ
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
حمایت مالی
نیمرخ

ضعف مدیریت یا اشک تمساح!

  • نیمرخ
  • 12 عقرب 1399
ضعف مدیریت یا اشک تمساح

تداوم جنگ و قربانی‌های بجا مانده از آن روزگاری دشواری را رقم زده است. متأسفانه در روزها و هفته‌های پسین جنگ و حمله‌های مرگبار گروه‌های درگیر جنگ شدت گرفته است. تشدید جنگ‌ها در هر گوشه و کنار کشور کشته و زخمی‌های زیادی بجا مانده است و می‌ماند. شهروندان ملکی و افراد بی‌طرف به ویژه زنان و کودکان از آسیب‌پذیرترین قشر جامعه در جنگ‌های کنونی استند.

در هفته‌های اخیر کودکان و نوجوانان که با هزارها امید و آرزو در مکتب‌ها و کورس‌های آموزشی برای فردای نا روشن که از دریچه‌ی زندگی در جغرافیای به نام افغانستان رقم می‌خورد به سوی آینده نگاه می‌کنند، نیز مورد حملات مرگبار قرار گرفته‌اند و تلفات جان‌کاه را متحمل شده‌اند. حمله بر مرکز آموزشی کوثر دانش خون‌بارترین و غیر تصورترین جنایت بشری بود که شاهد آن بودیم. همزمان در کندز کودکانی که در یک مدرسه مصروف آموزش بودند در پی یک حمله‌ی هوایی تلفات زیادی را متحمل شدند. ده‌ها و صدها کودک دیگر نیز وجود دارند که از اثر جنگ‌های بی‌معنا و کور گروه‌های درگیر معلول شده‌اند. بار زندگی در این جغرافیا برای آنان صدبرابر سنگین و طاقت‌فرسا است.

روزگاری عجیبی‌ست. زن، کودک، شهروندان ملکی و بی‌طرف‌ترین انسان‌های این سرزمین روزانه ده‌ها و صدها قربانی می‌دهند. زخمی و معلول می‌شوند. اکثریت مطلق قربانیان حتا نمی‌دانند که به چه دلیلی با این سرنوشت شوم و نکبت‌بار روبه‌رو شده‌اند. گناه آنان چیست؟

در برنامه‌ی گرامی‌داشت از زادروز پیامبر اسلامی که از سوی ارگ ریاست جمهوری برگزار شده بود کودکان معلول در حضور رییس جمهور، معاونان ریاست جمهوری و ده‌ها مقام بلندپایه حکومت با اشک خشک شده در جشمان‌شان درد معلولیت را همراه با بغل ورم کرده در گلو بیان کردند و گفتند که جنگ را بس کنند. درد از دست دادن پدر، مادر، برادر، خواهر و معلولیت، درد تحمل‌ناپذیر و جان‌فرساست. تحمل این درد دشوار و کشنده است.

صدای کودکان وقت در تالار آن محفل می‌پیچید اشک مقام‌های حکومتی سرازیر می‌شد. این اشک‌ها بیانکر دو جنبه است. یا حکومتیان توان مدیریت وضعیت را ندارند و نمی‌توانند جلوی این همه جنگ و جنایت را بگیرند یا اشک تمساح می‌ریزند. روزانه ده‌ها انسان در این جغرافیا به خاک و خون می‌افتد و ده‌ها خانواده به تیره‌روزی تمام دچار و زنان و کودکانی زیادی کشته و معلوم می‌شوند که با سرنوشت ناپیدا و تاریک در میدان ترسناک زندگی در این جغرافیا رها می‌شوند.

از طرف دیگر در پی افزایش جنگ‌ها صدها و هزار‌ها خانواده از خانه و کاشانه‌ی شان بی‌خانه و کاشانه شده، آواره می‌شوند. غم از دست دادن عزیزان، در معلولیت، درد آوارگی در شرایط که فقر و بیکاری نیز دامن‌گیر شهروندان این کشور است با ورود فصل سرما چند برابر می‌شود. تصور این همه دشواری و چالش هم غیر تحمل است.

اشک تمساح ریختن حکومتیان درد را درمان نمی‌کند. باید حکومتیان چاره‌ی بسنجند با صداقت و اراده‌ی قاطع برای پایان بخشیدن به این دردها و غم‌های کشنده اقدام کنند.

همچنان بخوانید

«طالبان شوهرم را کشتند و دختر یکساله‌ام را گرفتند»

اورژانس اجتماعی و بازگرداندن بازماندگان فاجعه به زندگی

سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ 2021 با قتل شش زن آغاز شد

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: قربانیان جنگ
به دیگران بفرستید
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
حمایت مالی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است
گفت‌وگو

در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است

7 حوت 1396

ویدا ساغری به دلیل مبارزات پیوسته اش، در زندگی شخصی و کاری خود تجارب یکسان دارد. دیدی از بالا به پایین، برخورد غیر عقده‌مندانه و راه حل یابی برای کاهش آسیب، باعث پیروزیی مبارزه او...

بیشتر بخوانید
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
روایت

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
تجربه‌ی دردناک نخستین سکس
روایت

تجربه‌ی دردناک نخستین سکس

27 میزان 1399

نویسنده: آژفنداک محفل نکاحم بود و از خوشی در لباس نمی‌گنجیدم. همه چیز درست و ‌عادی بود و قرار بود یک زندگی عالی داشته باشیم. من به او خیلی عزیز بودم و همین‌طوری او به...

بیشتر بخوانید

فراخوان همکاری؛
رسانه نیمرخ بستر برای روایت زندگی، چالش‌ها و مبارزات زنان و جامعه +LGBTQ است.
ما به دنبال مطالب هستیم که بازتاب‌دهنده واقعیت‌های تلخ، امیدها و جریان‌های مقاومت و مبارزات آزدی‌بخش شما از زندگی تحت حاکمیت طالبان باشد.
نوشته‌ها و آثار خود را در قالب متن، صدا، تصویر و ویدیو برای ما ارسال کنید. ارسال مطالب

  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Menu
  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Facebook Youtube Instagram Telegram

۲۰۲۴ نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
EN