صدیق الله توحیدی رییس کمیته مصوونیت خبرنگاران، در پستهای مهم دولتی و خصوصی برای فعالیت امور خبرنگاری و مدیریت رسانهیی کار کرده است. در پرسش و پاسخی از وی، چالشهای فراراه زنان در رسانهها را به بررسی گرفتهایم.
در نخست اگر مختصر از تجارب تحصیلی و شغلی تان بگویید، ممنون میشویم.
در افعانستان به دنیا آمده و درس خواندهام. بیشتر کارم روزنامه نگاری بوده است. تحصیلاتم در ادبیات، و ماستر حقوق شرعی هستم. در سمتهای مختلف از جمله خبرگزاری باختر کار کردهام. از ریاست اخبار نظامی گرفته تا اخبار داخلی؛ معاونیت خبرگزاری باختر تا ریاست عمومیخبرگزاری باختر. بعدش، از کارهای حکومتی استعفا کردم. مدتی، حدود هشت–نه ماه مسوول محتوای کلید مدیا گروپ بودهام. بعد هم مدتی مشاور رسانهیی در انترنیوز بودم. بیش از یازده سال مسوول دیدبان رسانهها بودم در نی حمایت کنندهی رسانههای آزاد افغانستان. اکنون حدود هشت – نه ماهی میشود که با کمیته مصوونیت خبرنگاران کار میکنم. در تمام این مدت کار خبرنگاری داشتم. فقط در یک مدت کوتاه حدود پنج ماه معاون کمیسیون اصلاح نظام انتخاباتی بودم. مدت نه ماه از این یازده سال تا دوازده سال، رییس بخش رسانههای کمیسیون مستقل انتخابات بودم.
در طول هفده سال روند فعالیت خبرنگاران زن در کشور چگونه بوده است؟
بدون شک رسانه و کار رسانهگری از سالهای پیش در افغانستان وجود داشته. یک دورهای از شکوفایی را در دههی دموکراسی سپری کرده است. در آن دوره رسانهها به صورت رسانههای چاپی مانند روزنامهها و هفته نامههای غیرحکومتی، فعالیت داشتهاند.
اما بعد از دههی دموکراسی یعنی از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۲ رسانههای دولتی در افغانستان وجود داشتهاند. دخترخانمها در رسانههای آزاد و دولتی در گذشتهها هم مشغول کار خبرنگاری و روزنامه نگاری بودهاند.
بعد از ایجاد ادارهی موقت، تحول بسیار عظیم سیاسی که در افغانستان به وجود آمد. این تحول سبب شد تا کار رسانهگری و اطلاع رسانی و جمع آوری اطلاعات هم متحول شوند و رسانهها برای اولین بار مؤلفههای تازهای از آزادی، دموکراسی و آزادی بیان را تجربه کنند.
در سالهای اول تحول، دخترخانمهای که میتوانستند مسوولیت کار گزارشگری را به دوش بگیرند، در افغانستان کم بودند. با توسعهی دانشگاههای خصوصی و علاقهمندی دخترخانمها به کار اطلاع رسانی، حضور خانمها در رسانهها گسترش پیدا کرد. به یاد دارم زمانیکه در نهاد حمایت کنندهی رسانههای آزاد افغانستان (نی) کار میکردم، کورسهای خبرنگاری کوتاه مدت داشتیم. از دو هفته تا چند ماه، اکثر شرکت کنندهگان در این کورسها، دختران محصل و شاگردان مکاتب بودند. این دختران همزمان به تحصیلات شان ادامه میدادند. بعد از دانشگاه کابل و سایر دانشگاه خصوصی از دانشکدههای ژورنالیزم فارغ شدند و وارد کار اطلاع رسانی در رسانههای خصوصی شدند.

در حال حاضر در شهرهای بزرگ مانند کابل، هرات و مزار شریف تا اندازه قندهار و با یک درصد کم ننگرهار و برخی ولایات دیگر مانند قندوز و ولایت بامیان، حضور دختر خانمها در رسانهها به صورت متناسب وجود دارد.
اما در برخی از ولایات هنوزهم کار اطلاع رسانی توسط زنها رایج نشده است. حداقل در چند ولایت هیچ دختر خانمی خبرنگار نیست. در کابل حضور دختران شاغل در رسانهها چشمگیر است و این امیدواری را به وجود آورده که ما بعد از یک دهه و یا بیشتر از یک دههی دیگر، آزادی بیان و آزادی رسانهها را با حضور دخترخانمهای جوان، کارا و متخصص نهادینهتر خواهیم داشت و دختران در رسانههای افغانستان، بهتر خواهند درخشید.
به نظر شما، خبرنگاران زن با چه موانع و مشکلاتی مواجه میباشند؟
دخترخانمهای گزارشگر و فعال رسانهیی در افغانستان همیشه با سه مشکل رو بهرو بوده و تا هنوز هم با این سه مشکل مواجه میباشند.
مشکل اول، ناامنی است. با وجود گسترش جنگ، حضور دختر خانمها در رسانهها کاهش پیدا میکند. فامیلها و خانوادهها گاهی اجازه نمیدهند که دختران شان در رسانهها کار کنند. میترسند که فرزندان شان مورد هدف گروههای تروریستی تندرو، افراطی و متحجر قرار بگیرند. که البته مردان هم شامل تهدید هستند؛ اما دختران همیشه هم مورد تهدید هستند و نیز با موانع موردی مواجه میشوند.
مشکل دوم، روایات سنتی است نسبت به رسانهگری. به این معنی که در برخی مناطق، بسیاری از خانوادهها، حضور دختران در رسانهها را معادل با کارهای غیر اخلاقی میدانند. فکر میکنند دختران رسانهیی دخترانیاند دارای اخلاق غیر مناسب. این در حالی است که در رسانهها دختران و پسران مانند اعضای یک خانواده کار میکنند. در تبلیغاتی که از طریق نهادهای مذهبی صورت میگیرد و تبلیغی که از طریق ملا امامان مساجد و خطبا انجام میشود، در آنها روایات سنتی وجود دارند. و اینها موانع و مشکلات بزرگیاند که بر سر راه ورود دختران و خانمها در رسانه قرار دارد.
مشکل سوم، مشکل مالی ناشی از تبعیض جنسیتی در زمینهی استخدام است. در رسانهها به گزارشگران مرد چون به هرجا سفر میکنند و در هرزمینهای که برای شان دستور داده میشوند، کار میکنند، بیشتر اهمیت میدهند. طوریکه مردان را پیشتر از خانمها با معاش خوبتر استخدام میکنند.
همچنان دخترخانمها در استخدام هم با تبعیض مواجه هستند. در برخی از رسانهها بنابر ملاحظات غیر حرفهای استخدام میشوند. در کل استخدام و استحقاق دختر خانمها در رسانههای افغانستان مطابق قانون کار و مقررهی طرز تأسیس و فعالیت رسانههای همهگانی نیست. حتا قراردادهای میان خبرنگاران و مدیران رسانهها معیاری و مطابق قانون نیست.
در کنار این سه مسئلهی مهمی که عرض کردم، تا جایی در برخی از رسانهها دختران مورد آزار و اذیت هم قرار میگیرند؛ اما نه در حدی که تبلیغ میشود. من مطمئن هستم که دخترانی خبرنگار جرأت دفاع از خود و جرأت بیان مشکلاتشان را دارند. به صورت مستقیم از خود دفاع میکنند یا محل کار را ترک میکنند و به جای دیگری برای شان کار پیدا میکنند.

این مشکل هم پیوسته وجود دارد. رخصتیهای قانونی ندارند. بیمهی صحی ندارند. ترانسپورتیشن ندارند. اینها مشکلاتیاند که دختر خانمها هم در کابل و هم در ولایات با آنها مواجه هستند. باید یاد آور شد که مشکلات خانمهای خبرنگار در ولایات بیشتر است.
مثلن تبلیغات سنت گرایانه و متحجرانه در هرات سبب شده است که از چند سال بدین سو وقتی دختر خانمها از دانشگاه هرات فارغ میشوند و رشتهی روزنامه نگاری هم خواندهاند، فامیلهای شان اجازه نمیدهند که به کار روزنامه نگاری بپردازند. در ولایات جنوب و شرق دختر خانمها در رسانهها حتا با چادری هم با تهدید و خطر علیه خود و خانوادههای شان مواجه میشوند. در ننگرهار حضور دختر خانمها در رسانه بسیار کم است. حدود سه-چهار دختر خانم در رسانهها کار میکنند. در برخی ولایات دیگر حتا به دختر خانمها اجازه داده نمیشوند که در رسانهها حاضر به کار شوند.
آیا میزان حمایت رسانهها از خبرنگاران زن رضایت بخش است؟
ما در نی بیش از چند هزار دختر خانم را آموزش حرفهای خبرنگاری دادهایم. از سال ۲۰۰۶ تا سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ و پس از آن هیچ ممانعتی برای آموزش دختر خانمها وجود نداشته است. حتا دخترانی صنف ده، یازده و دوازده پس از امتحان تعیین سطح سواد، شامل کورس آموزش حرفهی خبرنگاری میشدند. به این دلیل که تشویق شوند تا به کارهای رسانهگری بپردازند. این علاقه از سال ۲۰۰۵ آغاز شد تا سالهای ۲۰۱۳ در حد مفرط وجود داشت. حتا دانشجویان سایر دانشکدهها به شمول دانشجویان دانشگاه کابل میآمدند، در کورسهای نی شرکت میکردند و روزنامه نگاری میخواندند. این علاقهمندی هنوزهم در میان دختر خانمها وجود دارد و اما عواملی را که قبلن ذکر کردم در برخی ولایات سبب شده که حضور دختر خانمها در رسانهها کمتر باشد. در کابل هم در تلویزیونها و هم در رادیوها و هم در رسانههای چاپی وضعیت بهتر است.
نهادهای حمایت کنندهی خبرنگاران، به خصوص کمیتهی مصوونیت خبرنگاران چه برنامههایی دارد و چگونه حمایت میکنند از خبرنگاران؟
علاوه بر آموزشهای حرفهای خبرنگاری که در نی وجود دارد، در کمیتهی مصوونیت خبرنگاران آموزشهای روان درمانی داریم که دختر خانمهای خبرنگار و کارکنان رسانهیی در اولویت قرار دارند. دختران و خبرنگاران زن به دلیلی که در مجاورت حملات تروریستی قرار داشتهاند و یا از اثر این حملات آسیبهای روانی میبینند، تحت آموزشهای روان درمانی قرار میگیرند.
آیندهی کار خبرنگاران زن در سانهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
به باور من تا سال ۲۰۲۴ کار ما با این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد. اما بعد از سال ۲۰۲۴ اگر نیروهای بین المللی از افغانستان خارج شوند، حضور دختر خانمها در رسانهها در حد نازلترش کاهش پیدا خواهد کرد. در این صورت کار اطلاع رسانی و کار رسانهگری در افغانستان با مشکلات مالی مواجه خواهد بود. حداقل با تجاربی که از دو سه دهه کسب شده، میشود که برخی رسانهها کامپلکس رسانهای خودشان را ایجاد کنند. در این صورت هم به خبرنگاران مرد نیاز باشد و هم به زنان خبرنگار اولویت بیشتر داده میشود. زیرا در رسانهی که دختر خانمها و بانوان کار نکنند به معنای آن است که نصفی از جامعه خود را در آن رسانه نمیبینند.
حضور دختر خانمها و زنان خبرنگار در رسانهها یک نیاز اساسی است. باور کامل دارم که با وجود مشکلات، حضور دختر خانمهای تعلیم یافته و فعال در عرصههای خبرنگاری و کار رسانهای همچنان جدی، مؤثر و ماندگار خواهد ماند.