صنم مراد
اعتراضات زنان در برابر گروه تروریستی طالبان از نخستین روزهای سقوط کشور بهدست این گروه شکل گرفت. بهای اعتراض در برابر طالبان همواره سرکوب و شکنجه، تهدید، تعقیب، زندان و در مواردی نیز تجاوز بودهاست.
“پ.عارف” 27 ساله، یکی از زنان معترض است که در سه سال گذشته در اعتراضات خیابانی در برابر طالبان ایستادهاست، او در نظام جمهوریت مدیریت یکی از شرکتهای دولتی را عهدهدار بوده، اما پس از تحولات سیاسی در کشور، بهدلیل شرکت در اعتراضات مدنی از وظیفهاش توسط طالبان برکنار شد.
بانو عارف در گفتوگویی با خبرنگار نیمرخ ادعا کرد که در بهار 1402 و در تاریخ 12 مارچ 2023 پس از شناسایی توسط طالبان، خانهاش شبهنگام مورد حمله قرار گرفته و پس از فرار او از خانه، طالبان خواهرش را با خود بردهاند.
او میگوید: «پس از دیدار با یکی از زنان نمایندۀ سازمان ملل در کابل، از طریق تصاویر توسط افراد طالبان شناسایی شده، طوریکه یک زن از جاسوسان طالبان، از طریق آشنایان، مرا شناسایی و آدرس خانهام را پیدا کردند، مدتی پیامهای تهدیدآمیز دریافت میکردم؛ یک شب وقتی از کلکین خانه به بیرون نگاه کردم، کوچه پر از افراد طالبان بود. بهخاطر تهدیداتی که قبلاً فرستاده شده بود، به ذهنم رسید که برای دستگیری من آمدهاند. من و خواهر کوچکترم خودمان را به بام خانۀ همسایه انداخته و از آنجا فرار کردیم، شب به خانۀ یکی از نزدیکانمان پناه بردیم، اما پدر و مادر پیر و یک خواهر 38 سالهام که تکلیف روانی دارد، در خانه ماندند. آن شب بعد از فرار ما، طالبان خواهرم را با خود بردند و صبح زود حدود ساعت پنج، او را با زخمهای شکنجه و تجاوز در کوچه رها کرده بودند.»
به گفتۀ بانو عارف، خواهر او که سالهاست تکلیف روانی دارد، در حالتی به خانه آورده شده بود که از شدت ترس و وحشت، از پدر و مادرش نیز فرار میکرد. اما چند شب متوالی یک عضو طالبان او را با خود برده، صبح زود پس میآورد و خانوادهاش را به سکوت و مرگ تهدید میکرد.
« پدر و مادر پیرم از ترس واکنشی نشان نمیدادند، وقتی پدرم از پشت تلفن درمورد وضعیت او گفت، طاقت نیاوردم و خود را مخفیانه به خانه رساندم. وقتی شب شد به تلفن پدرم زنگ آمد که خواهرم را بیرون بفرستد. این عضو طالب منتظر است، نمبر تلفن را گرفتم و فردای آن شب با او به تماس شدم و گفتم: هر کسی که هستی با خواهرم ازدواج کن و بیشتر از این آبروی ما را نبر، اما او مرا نیز به سکوت، تجاوز و مرگ تهدید کرد. او با خواهرم مثل «تن فروشها» رفتار میکرد.»
این عضو طالبان در حضور ملای محل با خواهر بانو عارف نکاح کرده و او را به خانۀ خود برده اما پس از سه ماه شکنجه، او را در حالت بیماری جسمی دوباره به خانۀ پدرش آوردهاست.
«خواهرم را بعد از نکاح به خانۀ خود برد، اما او را بسیار زیاد میزد. کاسۀ سرش شکسته بود و در تمام بدنش آثار زخم و شکنجه بود. خواهرم گاهی این زخمها را حس نمیکرد، چون به لحاظ روانی تکلیف داشت و از سویی دیگر عقبماندگی ذهنی.»
بانو عارف برای جلوگیری از قربانی شدن خواهرش کاری نتوانست انجام دهد، زیرا خودش نیز مورد تهدید قرار گرفته بود. با وجود چندینبار جابهجا شدن در محلات مختلف؛ همچنان در معرض تهدیدات امنیتی قرار دارد و پس از تجاوز جنسی برخواهرش از سلامت روانی و جسمی برخوردار نیستند.
«زخمهای بدن خواهرم خوب شدهاست اما تکلیف روانیاش چند برابر گشته، پس از آن اتفاق نزد دکتر روانشناس رفتیم ولی کارساز نبود. حال ما خوب نیست، پدرم دچار شوک عصبی شده، دست و پاهایش کرخت است. مادرم در بستر مریضی افتاده، من ماندهام و مسئولیت تأمین نفقه و درمان آنها.» بانو عارف که اکنون در یک کارگاه خیاطی مشغول کار است، اخیراً در هیچ اعتراضی نتوانسته شرکت کند. او از سازمانهای مدافع حقوق بشر میخواهد که به وضعیت او وخانوادهاش رسیدگی کند.