گفتوگو با شهرزاد اکبر، نویسنده و فعال حقوق زن
آمنه امید: فلسفه هشتم مارچ چیست و ضرورت وجود یک روز به خصوصی در تقویم دولتها به نام روز جهانی همبستهگی زنان چه است؟
شهرزاد اکبر: روز همبستهگی زنان در نخست به زنان کارگر اختصاص داده شده بود که سپس تبدیل به روز جهانی همبستهگی زنان شد. اکنون در تمام نقاط دنیا از این روز بزرگداشت میشود. اما در بعضی جاها نسبت به افغانستان کمرنگتر گرامیداشت میشود. در افغانستان مناسبتها و مراسم مختلف وجود دارد و بزرگداشت میشود؛ اما زمانی که من در امریکا بودم بسیار کمرنگ میدیدم. شاید یکی از دلایل این باشد که در افغانستان هشت مارچ مهم است چون دادخواهی برای زنان هنوز هم باید راه طولانی را بپیماید.
در این اواخر در سراسر دنیا به مناسبت هشتم مارچ یک کمپین به راه میاندازند. از سازمان ملل متحد تا نهادهای کوچک بینالمللی هرکدام یک کمپین ویژه راهاندازی میکنند. کمپین بینالمللی امسال «زنان و ساینس» است. این کمپین بر نقش و مشکلات زنان در ساینس متمرکز است.
همچنان که شما گفتید در افغانستان هشتم مارچ پررنگتر بزرگداشت میشود. بسیاری از زنان این روز را روز مهمی میپندارند و برنامههای متنوعی دایر میکنند. مراسم هشت مارچ به شکل امروزیاش در افغانستان از چه زمان شروع شده است؟
سالهای کودکی و نوجوانی من شبیه بسیاری از افغانها در جنگ و مهاجرت گذشت و به یاد ندارم که در آنزمان هشت مارچ برای افغانها چه روزی بود. اما پس از سال ۲۰۰۱ میلادی روز همبستهگی زنان همه ساله بزرگداشت میشود. در سالهای اخیر به دلیل اینکه مدافعان حقوق زن و کسانی که به برابری جنسیتی فکر میکنند و مینویسند بیشتر شده است، هشت مارچ نیز پررنگتر و برنامههای آن متنوعتر شده است. امروز هشت مارچ از یک روز دولتی که در نخست فقط وزارت امور زنان بزرگداشت میکرد به یک سنت تبدیل شده است؛ سنتی که از نهادهای ملی و بینالمللی تا یک قهوهخانه با این روز به عنوان یک مناسبت ویژه برخورد میکند.
شما منحیث یک فعال حقوق زن و کسی که سالها تجربه کار در نهادهای مختلف را دارید و عملن در صحنه مبارزه نیز حضور دارید، برخورد مردم با هشتم مارچ و به ویژه دیدگاه مردان نسبت به روز جهانی زن را چگونه بررسی میکنید؟ و بزرگداشت از این روز چه تأثیری در جامعه خواهد داشت؟
من فکر میکنم که ما هنوزهم کم کار میکنیم. هشت مارچ در دوایر دولتی معمولن با تدویر برنامهها و دعوت یک مجموعه مهمان و سخنرانی خلاصه میشود. سال گذشته که در حکومت کار میکردم از نزدیک به شخص رییس جمهور گفتم که هشت مارچ باید فرصتی باشد برای اینکه وزارتها از وضعیت زنان در دایره صلاحیت و مکلفیت شان گزارش بدهند. هر وزارت باید گزارش بدهد که چند درصد کارمندانش زن بوده، زنان در کدام سمتها و صلاحیتها قرار داشتهاند و چه تعداد زن از برنامههای شان مستفید شده است. مثلن در وزارت احیا و انکشاف دهات به چه تعداد زن کارمند است و از برنامههایش چند زن روستایی استفاده کرده است.
هشت مارچ باید فرصت پاسخگویی نهادهای دولتی از کارکردهای شان در قبال زنان باشد. بهتر این است که روز جهانی همبستهگی زنان مختص به زنان شهرنشین و کسانی نشود که حق رفتن به محافل را دارد بلکه هرسال در هشتم مارچ باید حکومت به مردم حساب بدهد که طی یکسال وضعیت زنان چقدر بهبود یافته و به چه میزان خدمات و پروژهها برای زنان تخصیص یافته است. بنابراین حکومت باید به مردم پاسخگو باشد که طی یک سال در بخش صحت چه خدماتی برای زنان ارایه شد و چند پزشک زن استخدام شده است.
وقتی که رییس جمهور پیشنهاد مرا شنید از تمام وزارتخانهها خواسته بود که گزارش یک ساله شان را در مورد زنان به ریاست جمهوری ارایه کند؛ اما گزارشهای آنها کارامد نبود و پیگیری نشد. هشتم مارچ باید فراتر از مراسمات کنونی باشد و از این روز به عنوان فرصت تمام معنا در تمام بخشها برای زنان استفاده شود. همچنین رسانهها و سکتورهای خصوصی نیز میتوانند در راستای حمایت از زنان و برابری جنسیتی فرصتهای شغلی را برای زنان نیز فراهم کند. حکومت هم از میزان پیشرفتها در بخش آموزش، دسترسی زنان به خدمات صحی و رفاهی گزارش بدهند و از برنامههای آینده آگاهی بدهد. در غیر آن، هشتم مارچ به یک مناسبت نمادین باقی میماند و فقط به تدویر برنامههای شهری خلاصه خواهد شد؛ در حالی که شماری زیادی از شهروندان در اطراف از آن چیزی نمیدانند.
در مورد گزارشدهی نهادها که شما یاد کردید و گفتید گزارشهای واصله از وزارتها به ریاست جمهوری قابل نشر نبود؛ دقیقن جریان آنها چیست؟ آیا زیاد سطحی نگری حاکم است یا اصلن کاری نشده که بخواهند گزارش بدهند.
در زمانی که من این مسأله را با رییس جمهور غنی مطرح کردم و از وزارتها گزارش خواسته بودیم به لحاظ زمانی فرصت کمی بود؛ یعنی حدود دوهفته وقت داشتند شاید گزارش همهجانبه که ما میخواستیم آماده نمیتوانستند. عدم یک سیستم معین برای مدیریت معلومات در اکثریت نهادهای ما یک مشکل است و تکمیل شدن گزارش سالانهشان زمانبر است چون زیرساختهای تشریک معلومات به صورت الکترونیک وجود ندارد. اما این طرح قابل تطبیق است.
نهادهای مدنی میتوانند از حکومت بخواهند که هرسال در هشتم مارچ از وضعیت زنان و کارکردهای همه نهادهای دولتی برای زنان در کشور یک تصویر واضح و گزارش مفصل ارایه کند. شبیه همین طرح را سال گذشته ارگ ریاست جمهوری در چارچوب یک گزارش تصویری کوتاه از شمولیت زنان در سمتها و ادارههای مختلف دولتی و از مناطق مختلف کشور آورده بود که همهشمولی اقشار مختلف نیز در آن بازتاب یافته بود. همینگونه باید حسابدهی شود.
برنامههای کنونی که در هشت مارچ دایر میشود چه تأثیری بر انگیزهی زنان دارد و اگر طرح حسابدهی نهادها از کارکردشان برای زنان، عملی شود فکر میکنید چه دستآورد و تغییری در پی خواهد داشت؟
برنامههای کنونی بسیار مهم است. هشتم مارچ فرصتی است که ما در مورد مشکلات و خشونت علیه زنان صحبت کنیم و هم از دستآوردها و تواناییهای زنان بگوییم. فضای سیاسی به گونهای است که زنان از برایند برنامههای بزرگ ملی همانند صلح نگران اند. روز همبستهگی زنان این فرصت را فراهم میکند تا همه زنان افغان به صورت منسجم این نگرانیها و دیدگاههای شان را در قبال وضعیت کنونی ابراز کنند. کار دیگری که همزمان با این صورت میگیرد این است که اعلام حضور میشود؛ زنان منحیث یک قشر اجتماعی وجود دارند و حضور شان پررنگ و جدی است که نباید در هیچ امری نادیده گرفته شود. اگر طرح حسابدهی حکومت و دیگر نهادها نیز در این روز عملی شود شهروندان میتوانند کارکرد آنها را در بخش برابری جنسیتی و رسیدهگی به حقوق و مشکلات زنان ارزیابی کنند. یعنی فراتر از شعارهایی که تکرار میشود زن مادر است، زن خواهر است، زن همسر است و بهشت زیر پای مادران است؛ باید مشخص شود که حکومت و سکتور خصوصی برای زنان چه کار کرده است.
به غیر از حکومت و نهادها، خانوادهها از هشت مارچ چه درسی میتوانند بگیرند و چگونه استفاده کنند؟ من زنی را دیدم که صورتش از اثر ضرب و شتم شوهرش کبود شده بود، اما بازهم از هشت مارچ میپرسید و به امید اینکه در این روز شاید برایش هدیهای بخرد. یعنی خشونت علیه زن با یک کادو در روز جهانی زن فراموش خواهد شد؟
من فکر میکنم بهترین کاری که ما برای دختران جوان و کودکان میتوانیم انجام دهیم این است که برای آنان حس خودباوری بدهیم. هشت مارچ هم فرصتی است تا ما با همه زنان و به ویژه کودکان-دختر خود حرف بزنیم که زن بودن شرم نیست. باید برای شان بگوییم که زن و مرد به لحاظ قدرت و توانایی باهم برابر است. من مفهوم برابری جنسیتی را از سفرهای غربی نیاموختم بلکه در درون خانواده خود آموختم. پدرم همیشه کتابهایی را در مورد زنان نامدار و قهرمان تاریخ برایم میآورد تا بخوانم و هروقت صدای یک زن سیاستمدار از رادیو پخش میشد مرا به شنیدن آن تشویق میکرد و به من از ظرافت و زیبایی زنان هنرمند تعریف میکرد. حتمی نیست که خانوادهها همه باسواد باشد تا به دختران شان اعتماد به نفس و برابری را بیاموزاند؛ بلکه در روستاها نیز زنانی هستند که خدمات کلانی در همان قریهها انجام دادهاند در حالی که بیسواد استند. در قریهجات هم زنانی که در مردمداری، سخاوت و تصمیمگیری برجسته هستند باید به عنوان الگو قرار بگیرند و همینطور برای دختران آموزش داده شود که منحیث یک زن توانایی تغییر وضعیت جامعه و دگرگونی تاریخ را دارد.
رفتار زن و شوهر بر کودکان شان تأثیرگذار است و امروز زوجهای جوان باید این مسأله را باید جدی بگیرند که هشت مارچ تنها به یک گل خریدن خلاصه نشود بلکه از آن به عنوان یک فرصتی برای برنامهریزی و حسابدهی در راستای بهبود وضعیت زنان استفاده شود.
چه راهکاری برای همهگانی سازی هشت مارچ است تا این مناسبت تنها در تقویم شهر خلاصه نشود بلکه در مناطق دوردست و روستایی افغانستان نیز راه یابد و از آن به عنوان فرصتی برای بازخوانی مشکلات و دستآوردهای زنان استفاده شود؟
هشت مارچ میتواند توسط نهادهای ملی در دل روستاها راه یابد. همچنان که دولت در حد کلان با گزارشدهی سالانه در هشت مارچ میتواند از کارکردها و برنامههای خود حسابدهی کند با تهدابگذاری یک مرکز صحی و یا مکتب و یا هر مرکز خدماتی ویژه زنان میتواند حس خودباوری و اهمیت حضور را در دل زنان روستایی نیز زنده کند.
اما بیش از همه رسانهها تأثیرگذار است. رسانهها همچنان که در نشر آمار خشونتها عمل میکند باید صدای زنان را از ولایات کشور نیز انعکاس دهد. اینکه یک زن در ولایت و در ولسوالی دوردست و مناطق روستایی چه مشکل دارد، چه توانایی دارد، چه ضرورت دارد و چه کاری میتواند بکند. در مورد هشتم مارچ همواره نظر زنان شهری بازتاب یافته و مردم در اطراف فقط از تلویزیونها میشنوند؛ حالا لازم است که باید صدای زنان روستایی نیز شنیده شود.
در نتیجه، با هشت مارچ چه تغییری میتوان ایجاد کرد؟
هشت مارچ یک مناسبت است؛ یک مناسبت نمادین ولی در سطح جهانی. مهم، اراده و روحیه جمعی ما برای مبارزه با تبعیض و نابرابری جنسیتی است. اگر ما این اراده را داشته باشیم هشت مارچ برای ما فرصتی را فراهم میکند تا از کارهای انجام شده گزارشدهی کنیم و توجه را جلب کنیم به کارهایی که هنوز انجام نشده ولی باید صورت بگیرد.