برچسب: قصه زندگی زنان

سرگذشت تلخ حوا

امروز می‌خواهم سرگذشت دوست مادرم را بنویسم. اسمش حواست و با مادر بیمارش زنده‌گی می‌کند. چند روز پیش که خانه‌اش رفته بودیم، دیدم که از آن حوای شاد و سرحال ...

جویبار ناامیدی

صبح است و آفتاب بالای روستا تابیده، صدای پرنده‌ها هوای صبح‌گاهی را قشنگ‌تر کرده و چوپان با صدای بلند اهالی روستا را برای بردن رمه‌‌ی شان به چراگاه صدا می‌زند، ...

تار و پود رنج

ظریفه حالا با بافتن قالین در کنار شوهرش هزینه‌ی زندگی خانواده‌ی هفت نفره‌ی شان را تأمین می‌کند، شوهرش هم در یکی از نانوایی‌ها کار می‌کند.

صفحه 1 از 5 1 2 5