زنان به عنوان کلیدیترین افراد جامعه نقش مؤثری را در زمینه آموزش و پرورش نسلها، توسعه و ایجاد تحول، پایداری و بنیانگذاری جامعه سالم در اجتماع ایفا میکنند. هر جامعه براي تحقق اهداف توسعهگرايانه خود باید از تمـامي منـابع انسـاني كه خانمها، نيرويی محوري و بنيادين در اين زمينهاند، بهره بگيرد تا توسعهي پايدار، متـوازن و همـهجانبـه پديدار شود. با توجه به نقش این قشر در سطوح مختلف، طی 20 سال اخیر در افغانستان زمینههای مختلف برای روشنگری و ایجاد فرصتهای گوناگون برای زنان از سوی رهبری حکومت و جامعه بینالملل ایجاد گردید. از این جمله میتوان به سهم 25 درصدی آنها در حکومت پیشین با احراز کُرسیهای مختلف حکومتی به ویژه کُرسیهای وکالت در پارلمان، وزارت و معینیتها، زمینهسازی فرصتهای تشبثات خورد و بزرگ، ترغیب به سهیم شدن آنها در اجتماع، حضور فعال آنها در رسانهها، ایجاد و تمویل نهادها و سازمانهای ویژه زنان، ارائه برنامههای آموزشی جهت بلند بردن آگاهی آنها و اشتراک در تصامیم بزرگ ملی نام برد. آمار های مختلف نشان میدهد که طی 20 سال اخیر اضافه از 300 هزار بانوی شاغل در نهادهای حکومتی و خصوصی افغانستان مصروف کار، ارائه خدمات و دفاع از کشور بودند. حضور خانمها در سطح رهبری باعث گردید تا جامعه بینالملل اعتماد بیشتر بالای حکومت قبلی نماید و زمینۀ کارآفرینی را افزایش دهد. با ورود گروه طالبان به شهرها و محلات کشور، طی دو ماه اخیر همه خانمها وظایف شان را از دست دادند. از حقوق اساسی شان محروم شدند و بیشتر موارد برای آنها گوشزد ترک وظیفه گردید. اما خانمهای فراوان تحت عنوان مدافعین حقوق زن راه پیمایی نمودند و اعتراض شان را با این تصمیم اعلان کردند که منجر به انتقاد سخت گروه طالبان و رفتار خشونتآمیز آنها گردید. اما پرسش اصلی اینجاست که آیا طالبان میتوانند، خانمها را از صحنه دور کنند؟
مریم (اسم مستعار) دختر خانمِ جوان که عمر خویش را صرف آموزش و تحصیلات عالی در ولایت ننگرهار در دشوارترین شرایط کرده است. او از رشته فقه و قانون مدرک کارشناسی ارشد خود را دریافت کرده است. مریم در سال 1397 به عنوان وکیل مدافع شروع به کار نمود که قبل از سقوط حکومت، به اضافه از 100 قضیۀ خشونت که مرتبط به خانمها میشود را، رسیدهگی کرده است. «بخش کار من با خانمهای بود که مورد خشونتهای خانوادهگی قرار میگرفتند و یا به اشکال مختلف به ازدواج اجباری از سوی خانوادههای شان، تن میدادند. 100 قضیه برای من، 100 قضیه عادی نبود، بلکه نجات 100 زندهگی بود.»
به گفته مریم در جریان اجرای وظیفه بارها مورد تهدید از سوی عاملین خشونت، مخالفین قبلی حکومت که اریکهداران قدرت امروزی هستند (گروه طالبان)، قرار گرفته است، اما هیچ یک از این تهدیدها نتوانست مانع دفاع از حقوق زنان شود. «بارها مورد تهدید من و همکارانم قرار گرفتیم و حتا یکبار بالای ما حمله صورت گرفت که یک همکار خانم ما را متاسفانه شهید ساختند.»
او آگاهی فراوان از آموزههای دینی دارد و حاضر است تا به گونه رو در رو با اعضای گروه طالبان گفتگو نماید تا زمینه کار را برای خود و سایر خانمها دوباره فراهم نماید «حرف من، حرف اسلام و آیههای قرآنی و حدیث است، همراهشان استدلال میکنم. زمانی در اسلام آموختن علم را بالای مرد و زن فرض دانستهاند و حتا در دوران پیامبر اسلام خانمها مصروف تجارت و کار بودند، پس گروه طالبان با چه حقی میخواهند مانع کار من و امثال من شوند؟» وی میگوید که نه طالب و نه هیچ گروه دیگر، قادر به سرکوب، زنان نیستند چون زنان امروز آگاهانه عمل میکنند.
طی 5 سال سلطنت گروه طالبان در کابل پس از سال 1375، رهبران این گروه با تکیه بر این تفکر ارتجاعی که وظیفه¬ی زنان صرفاً نگهداری از فرزندان است، کلیه¬ی حقوق سیاسی- اجتماعی را از آنان سلب نمودند. در واقع، اساس ایدئولوژی جنبش طالبان مبتنی بر این اندیشه بود که زنان نماد آبرو و شرف مردان هستند و بنابر این باید از آنان مراقبت به عمل آید، حالا با دوباره رویکار آمدن در قدرت، این گروه میتوانند سناریوی 20 سال قبل را تکرار کنند.
بانو شیبا رؤفی با جمعی از همراهاناش، 10 روز پس از حاکمیت گروه طالبان در افغانستان، تصمیم گرفت از خانه بیرون شود و برای احقاق حقوق خودش و همه بانوان شعار سر بدهد و صدا بلند کند. او پس از سقوط حکومت 5 ساله گروه طالبان به عنوان آموزگار شروع به تدریس کرد و اکنون حدود 5 سال میشود به گونه رضاکار در فعالیتهای مدنی نقش میآفریند.
به گفته او، با ورود گروه طالبان، شیبا و همه همقطارانش با ترس فراوان و ناامیدی از فردای نا معلوم، روانه خانههای شان شدند و به روزها جراآت بیرون شدن از خانه را نداشتند، بالاخره با جمع همراهان شان تصمیم گرفتند تا با راه اندازی تظاهرات مسالمتآمیز صدای بانوان را بلند کنند. «15 اگست روز عادی برای مان نبود، ترسیدیم، مُردیم، خود را از دست دادیم، نا امید شدیم و پس از آن شبها از بیسرنوشتی و هدر رفتن همه تلاشمان، خواب در چشمان ما نمیآمد. اما تا چه مدت سکوت و باید مهر سکوت را بشکنیم که شکستاندیم.»
شیمایی که در جریان 7 گردهمایی اعتراضآمیز مبنی بر درخواست حق خود و همنسلاناش، مورد لت و کوب و برخورد نامناسب گروه طالبان قرار گرفته است، میگوید، حالا این گروه با نسل آگاه و شجاع روبرو هستند که هر کدام آنها نماد قهرمانی و شجاعت یک کشور هستند، متوقف کردن هر کدام آنها، همانند به آتش کشیدن یک جامعه است. «طالبان امروزه با زنان 20 سال قبل روبرو نیستند، حال با زنان آگاه روبرو هستند که در پاسخ تفنگ و مرمی آنها ایستادهگی میکنند و هیچگاه قادر نیستند که صدای ما را خاموش کنند و ایدیولوژی 20 سال قبلشان را پیاده کنند.»
یگانه رسانه فعال قبل از آغاز حکومت طالبان در سال 1375، رادیو تلویزیون ملی افغانستان بود که طی 5 حکمروایی این گروه، فعالیت این نیز رسانه نیز متوقف گردید و کاربرد آزادی بیان در سطح کشور به گونه کامل از بین رفت. دهها خانم که در تلویزیون ملی افغانستان مصروف شغل بودند، از سوی طالبان ممنوع شدند، که پس از شروع جُمهوری اسلامی افغانستان، همه شان دوباره به کارها برگشتند. بر علاوه این تعداد اضافه از 1000 خانم در بخشهای مختلف رسانههای داخلی و خارجی همچون؛ گزارشگر، مجری، تصویربردار، ویراستار و تولید کننده اجرای وظیفه میکردند. با شروع دوباره، این گروه خواهد توانستند، صدای آزادی بیان را خاموش کنند و خانمها را از کار در رسانه ممنوع کنند؟
خانم ناهید بشردوست، خبرنگار و نویسنده افغانی، زمانی صنف 9 مکتب بود، شروع به کار در رسانه نمود، اما تغییر رژیمها به ویژه رژیم طالبان، زمینه کار در رسانه را از او گرفت. اما نظر به علاقه وافر به نویسندهگی او خاموش ننشست و در جریان حکمروایی گروه طالبان، روی کتاب داستان خود «جادههای غربت» و سه اثر شعری خود کار نمود که با آغاز حکومت جدید، توانست به چاپ کتابهای خود نایل شود.
او 49 سال عمر دارد و صاحب چهار فرزند است و از 15 سال به این سو همراه با «آژانس خبری پژواک» مصروف شغل خبرنگاری است. بیشترین گزارشهای او در بخش حقوق بشر، حقوق زنان، کارکردهای جوانان است. او همچنان میافزاید که هیچ رژیم نمیتواند صدای زنان افغان را خاموش کند. «طالب برای من گروه تُند رَو است که توانایی مقابله با خبرنگاران زن را ندارد چون ما بلندگوهای زیاد برای بلند کردن صدای ما داریم.»
اضافه از 2000 زن در بخش نظامی مصروف دفاع از وطن و تأمین امنیت مردم در بخشهای مختلف بودند. گلافروز ابتکار به عنوان اولین ماستر در بخش نظامی از کشور روسیه فارغ گردید و در بخشهای مختلف وزارت امور داخله ایفای وظیفه نمود.
او که اضافه از 2هزار قضیه خانوادهگی را بررسی نموده است، پس از سقوط حکومت توسط امارت اسلامی قصههای فراوان دارد. «طالبان مرا شدت لتوکوب کردند و بارها برای کشتن ما تا درب خانه ما آمدند.»
گلافروز همچنان میگوید که حالا طالبان با نسل مقاوم روبرو هستند که مهار آنها خیالی بیش نیست.«همه خانمهای نظامی و غیر نظامی شجاعانه در مقابل آنها خواهند رزمید و ایستادهگی میکنند تا حق شان را دوباره از حلقوم طالبان بکشند.»
زنان افغان تحت چتر امارات اسلامی با راهاندازی تظاهراتی که بیشتر با خشونت طالبان و مقابله آنها منتهی شد، گفتوگو با رسانهها و شرکت در میزهای گرد ثابت کردند که زنان امروز، زنان بیست قبل نیست و گروه طالبان به هیچ عنوان نمیتوانند، آنها را از صحنه دور کند.