روایتی از دانشگاه کابل
نظر به اطلاعیه وزارت تحصیلات عالی گروه طالبان دربارهٔ بازگشایی دانشگاههای کشور در ولایات سردسیر، دانشگاهها در تاریخ ۷حوت ۱۴۰۰ کار خود را آغاز نمودند. (هفتم حوت) ساعت هشتونیم صبح همراه با سه همکار خود به دانشگاه رفتیم. در درب ورودی هیچکسی نبود. وقتی داخل دانشگاه رسیدیم، جز خودمان احدی آنجا ندیده نمیشد. با خود گفتم؛ حالا صبحِ وقت است، ممکناست اساتید و دانشجویان تاحال نیامده باشند. لحظهای در پیش روی دانشکده ایستاد شدم، یک کارگر خدماتی آمد و دروازه را باز کرد. رفتم در دفتر خود، آنجا کاملاً فضای مأیوسانه حاکم بود. وسایل و امکانات دفتر، هیچکدامش سرجایاش نبود، روی آنها لایههای خاک دیده میشد. بیشتر از شش ماه بوده که کسی آنجا نرفته، جز روزهای اول تسلط طالبان که بعضی وسایل دفتر دزدیده شده بود.
ساعت به ۹ رسید، بیشتر همکاران ما آمدهاند، اما هنوز از دانشجویان، کسی در محیط دانشگاه به چشم نمیخورد. اندکاندک زمان به چاشت رسید و در این چند ساعت که در دفتر بودم، فقط سهتن از دانشجویان ذکور آمدند و از شروع درسها پرسیدند. از کلکین دفتر بهسمت محوطهٔ داخل دانشگاه نگاه میکردم و دانهدانه دانشجویان سرگردان را میدیدم. از طرف ریاست دانشکده اخبار رسید که تقسیم اوقاتهای درسی خود را آماده و ارسال کنیم. تقسیم اوقات باید برای دانشجویان پسر و دختر جداگانه ترتیب میشد. دانشجویان دختر در تایم قبل از ظهر و دانشجویان پسر را برای بعدازظهر تنظیم کردم. در جریان تنظیم صنفها به کمبود صنف مواجه شدم. از یک طرف، ما از قبل کمبود صنف داشتیم و از طرف دیگر حالا که هرصنف ما دوصنف شده، کمبودی صنف دوچندان گشته. این موضوع را با مسئولین شریک کردم، آنها گفتند: ما قبلاً لیلیهٔ دختران را برای صنفهای درسی درنظر گرفتهایم. لیلیه، صنفدرسی شد. تعمیر لیلیهٔ دختران دو سال قبل از سوی بانکجهانی ساخته و توسط وزارت تحصیلات عالی افتتاح شد. اما تا بههنوز بهلحاظ نداشتن آب و برق مورد استفاده قرار نگرفته و حالا هم بدون آب وبرق است. مشکل بیآبی تنها در آنجا نیست، در همین روزها قطرهای آب در دانشگاه یافت نمیشود. تمام سیستمهای آبرسانی فلج است.
تقسیم اوقات و صنفهای درسی تنظیم شد. در آخر روز همراه رئیس دانشکده دربارهٔ چگونگی شروعشدن دانشگاه صحبت کردم. ایشان از قول رئیس دانشگاه گفت: همهٔ دانشجویان و اساتید مجبورند که صورت و سیرت (اسلامی) را حتماً رعایت کنند. دختران باید حجاب کنند و دیگران باید دستار و لباس ملی (پیراهنتنبان) بپوشند. هیچکسی حق ندارد ریش خود را بتراشد. همچنان والی به رئیس دانشگاه با لحنی تند گفته که بعد از این باید فقط مجاهد تقرر یابد و از رئیس دانشگاه خواسته که چندین بست اداری را برای مجاهدین خالی کند. سرانجام، ساعت چهار عصر شد، از دانشگاه همراه با همکاران رخصت شدیم. در جریان روز بیشتر از ۱۵ دانشجو در محیط دانشگاه، سالن و مسیر راه ندیدیم. در میان آنها هیچ دانشجوی دختری را ندیدم. بنا به نبودن دانشجو، درب هیچ صنف درسی باز نشد. تعداد دانشجویانی که آمده بودند پس از معلومات گرفتن دربارهٔ چگونگی شروع درس و دانشگاه، همهٔشان ناامیدانه برگشتند. با تعداد دانشجویانی که در ارتباط هستم، اکثر آنها مایل به آمدن در دانشگاه نیستند. هنگام برگشت از دانشگاه، هیچچیزی بیشتر از جای خالی همکاران، مرا رنج نداد. نزدیک به ۱۰ استاد ما دانشگاه را برای همیشه ترک کردهاند.