امروز در تقویم جهانی برابر با روز جهانی کودکان دختر است. از این روز برای آگاهیدهی و مبارزه با کودک همسری، تغییر کلیشههای جنسیتی، ازدواج اجباری، نابرابریهای جنسیتی، حق دسترسی به آموزش دختران و… بزرگداشت میشود. این روز برای اولین بار از سوی نهاد حمایت از کودکان در 11 اکتبر 2003 مطرح شد و در 11 اکتبر 2012 به طور رسمی درج تقویم جهانی شد. از آن پس، هر سال در اکثر نقاط جهان از این روز بزرگداشت میشود.
از این روز به صورت عمده بخاطر آگاهیدهی و حمایت از کودکان دختر برای دسترسی بهتر به آموزش، حقوق قانونی، مراقبتهای صحی، ممانعت از خشونت و تبعیض بزرگداشت میشود تا دختران در باره نابرابری جنسیتی که با آن مواجه استند به آگاهی لازم برسند.
این در حالی است که کودکان دختر و دختران در افغانستان یکی از آسیبپذیرترین قشرهای جامعه است و هر روز قربانی میشوند. سایهی وسیع باورهای غلط دینی و سنتی یکی از اصلیترین عامل قربانی شدن دختران در افغانستان است که با آمدن گروه طالبان بر سر قدرت، به شدت افزایش یافته و قربانی میگیرد.
گسترهی نابرابری جنسیتی، دید کالایی به زنان و برخورد شرمآمیز به مسایل جنسی و صحی دختران همه دست به دست هم داده تا خشونت علیه دختران کاهش پیدا نکند؛ بلکه هر روز در حال افزایش است. دولت قبلی افغانستان در چارچوب قوانین بین المللی متعهد شده بود که تا سال 2030 میلادی تمام خشونتها علیه زنان و دختران از ازدواج اجباری گرفته تا کودک همسری و خشونتهای خانوادگی علیه زنان را متوقف کند. اما با تسلط گروه طالبان بر اوضاع سیاسی و اجتماعی افغانستان این مسایل به یکی از مشکلات عمده زنان بدل شده است. زیرا گروه طالبان با پیروی از سنت و دستورهای برتری طلب دینی و برخورد قبیلوی، زنان را از تمام حقوق شان محروم کرده و مساله کودک همسری که از صدر اسلام تا حال در میان مسلمانان در جریان است، با آمدن این گروه تشدید گردیده است.
کودک همسری یا ازدواج قبل از سن 18 سالگی و استفاده جنسی از کودکان تا این جای کار، همواره در محور توجه وحشتناک سکسی-سادیستی بزرگسالان بوده که این عمل بیشتر توجیه دینی دارد و مورد تایید مذاهب اسلامی قرار گرفته است. در دین اسلام از زمان محمد پیامبر این دین، کودک همسری وجود داشته است. بنابر روایت که در جلد هشتم کتاب طبقات ابن سعد ذکر شده محمد پیامبر اسلام زمانی با عایشه، دختر ابوبکر خلیفهی اول اسلام ازدواج کرد که عایشه هنوز کودک هفت ساله بود. همچنان دختر پیامبر اسلام، فاطمه در سن یازده سالگی با علی، پسر عموی محمد و امام اول شیعیان ازدواج کرده است.
از این رو گفته میتوانیم که این فرهنگ نادرست و غیر اخلاقی در میان ساکنان بومی این سرزمین وجود نداشته است، به احتمال زیاد با ورود اسلام ترویج شده و بعد از تشکیل جغرافیای سیاسی به نام افغانستان و حاکم شدن اسلام سیاسی و سنتهای قبیلوی حاکمان، این عمل زشت به گونه گسترده تشریح و ترویج یافته است.
در نظام قبلی(نظام جمهوری) افغانستان سن ازدواج در قانون مدنی کشور برای پسران رسیدن فرد به 18 سالگی و برای دختران ۱۶ سالگی تعیین شده بود. ازدواج پایینتر از این سن کودک همسری تلقی و جرم پنداشته میشد. ولی متغییرهای موجود سنتی و قبیلوی حاکم برجامعه، تسلط گروه طالبان بر اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور و باورهای متحجرانه این گروه، بستر این پدیدهی شنیع را وسیع و موارد انجام آن را بیشتر کرده است.
با در نظر گرفتن باورهای دینی و اعتقادی مردم افغانستان کودک همسری ریشه در همین باورهای دینی و تاریخ فرهنگی اسلام دارد که با زندگی اجتماعی مردم گره خورده است و همواره از سوی مبلغان دینی تبلیغ و اجرا میشود. همین خردهفرهنگهای سنتی و قبیلوی با چاشنی مذهبی برای مردان، دست باز گذاشته است که در خانه برای عیش و نوش و لذت جنسی خود دخترانی را که هنوز کودک اند و بنابر تعبیر محلی دست راست و چپ خویش را نمیشناسند به عنوان کالای جنسی در بغل داشته باشند.
با آمدن گروه طالبان و از بین رفتن حق دسترسی به اطلاعات، عدم فعالیت نهادهای حامی حقوق زنان و نظارت شدید این گروه به روی رسانهها؛ آمار تازهای در باره کودک همسری و ازدواج اجباری در دست نیست. اما بنابر گزارشهای که از سوی نهاد یونسف در اوایل سال 2020 نشر شده آمده است که ۲۸ درصد زنان ۱۵ تا ۴۹ ساله در افغانستان قبل از سن ۱۸سالگی ازدواج کردهاند. این آمار با آمدن گروه طالبان و مقایسه با افزایش بیسابقه دیگر موارد مانند؛ قتل دختران، خشونت خانوادگی، ازدواج اجباری که در اکثر موارد از سوی رهبران و افراد طالبان انجام میشود به گونه قطعی رشد وحشتناک داشته است. در این گزارش که قبل از بیثباتیهای سیاسی در این کشور نشر شده، ۱۸۳ مورد ازدواج کودکان و ۱۰ مورد فروش کودکان در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ در ولایتهای هرات و بادغیس ثبت شده است . در این میان کودکان از شش ماه تا ۱۷ سال سن داشتند که از سوی خانوادههای شان در این سالها، به ازدواج و فروش داده شدند. با در نظر گرفتن رفتار طالبان نسبت به زنان در این یک سال میتوان به این نتیجه رسید که آمار این رویدادها به گونه وحشتناک در حال افزایش است در حالیکه هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد.
راحله خانم 36 سالهای است که به گفته خودش در سن 15 سالگی در دوران قبلی حکومت سیاه طالبان ازدواج کرده است. او میگوید «وقتی طالبان آمد، مکتبها مثل حالا به روی دختران بسته شد و اکثر دختران بخاطر که همیشه خانه بودند، مجبور به ازدواج میشدند.» راحله از زندگی حرف میزند که هیچ لذت از آن نبرده است. او میگوید «در دوران جمهوری وقتی دخترانم به مکتب میرفت و بازی میکرد با آنها حسادت میکردم و دنیای نابود شدهی کودکی خودم پیش چشمم میآمد.»
با حکومت سیاه دوره قبلی طالبان و ادامه آن با روی کار آمدن مجدد این گروه بعد از یک و نیم دهه نسبتا خوب، دختران افغانستان دوباره در معرض خشونتهای بیشماری قرار گرفته اند که باعث گسترش ازدواج اجباری به دلیل فقر و نفوذ افکار طالبانی در خانوادهها شده است. یکی از دلایل، قانونهای سختی است که این گروه نسبت به آموزش دختران و دیگر مسایل زنان در اجتماع وضع کرده است.
یکی دیگر از مشکلات عمده در این بیست سال اخیر که دختران و زنان با وجود نظارت و حمایت نهادهای حامی با آن روبرو بوده، عدم دسترسی به آگاهی و خدمات بهداشتی است. این معضل هنوز هم ادامه دارد و حتا از سوی خانوادهها،کوچک شمرده میشود و پرداختن به آن تابو است. آمدن گروه طالبان حتا زمینه فکر کردن به این مشکلات را به دلیل اعمال خشونت در برابر طبیعیترین حقوق زنان از بین برده است. آگاهی نداشتن زنان در مورد بدن و اتفاقهای هورمونی که در بدن شان رخ میدهد باعث شده که موارد مثل پریود، حرف زدن در باره افسانهی بکارت و یا حتا خریدن نوار بهداشتی از داروخانهها هنوز تابو باشد و دختران نتوانند به دلیل شرم و نگاه جنسی مردان افغانستانی که حتا به وسایل بهداشتی زنان دارند، بدون کدام نگرانی خریداری کنند.
مژگان 21 ساله میگوید تا موقع پریود شدنش هیچگاه در مورد آن نشنیده بود و وقتی این اتفاق افتاد او فکر میکرد که بکارتش را از دست داده و دچار شوک عصبی شده بود.
او همچنان در مورد خریدن نوار بهداشتی/کوتکس از داروخانهها میگوید «زمانی که برای خریدن کوتکس به داروخانه میرویم، فروشنده با شنیدن نام آن لبخند میزند و نگاهش تغییر میکند. نوار بهداشتی را در کیسه پلاستیکی سیاه میاندازد تا کسی در بیرون متوجه آن نشود.»
به صورت عموم تمام این رفتارهای نادرست و غیر اخلاقی در برابر زنان با سنتهای قبیلوی و دینی گره خورده است. حتا مردان متاهل که در مورد تغییرات هورمونی همسر خود میدانند بازهم در مواجهه با این مسایل بسیار سکسیستی/جنسیتزده و غیر اخلاقی رفتار میکنند.
عدم دسترسی به آموزش و بسته ماندن مکتبها به روی دختران، میتواند باعث تداوم و گسترش این پدیدههای غیر اخلاقی و غیر انسانی در برابر دختران و زنان شوند. در کنار این عدم توجه خانوادهها به فرزندان دختر شان و اعمال نابرابری جنسیتی در برابر زنان خانواده باعث میشود تا دختران شان نتوانند در باره طبیعیترین رخدادها در بدن شان معلومات کسب کنند و از آنها آگاه شوند چه رسدکه حرف از ختم کودک همسری و توقف فروش دختربچهها زد.