برگزاری نشست “روزهای زن افغان” در پارلمان اروپا در واقع نمایش قدرت زنان در مقابل گروه تروریستی طالبان است. پاسخ جدی و سیلی محکم به صورت لابیگران سیاسی استخباراتی است که در هفتههای گذشته با برگزاری نشست اسلو، به یک گروه تروریستی، فرصت لابیگری برای به رسمیت شناخته شدنشان داده بودند
درحالی نشست دو روزه بهنام “روزهای زن افغان” در پارلمان اروپا برگزار شدهاست که ششمین ماه از حاکم شدن دوبارۀ گروه تروریستی طالب بر افغانستان میگذرد. رویدادی که زنان افغانستان را پس از بیستسال فرصت، تلاش و تقلا برای رسیدن به برابری و حقوق انسانی یکبار دیگر به خاک سیاه نشاندهاست.
در این نشست شماری از زنان افغانستان، حضور یافتهاند تا اینبار پا از خیابانهای کابل فراتر بگذارند و در پارلمان اروپا، روایت، داوری و مطالبات زنان افغانستان را هرکدام به زبان و بیانی داد بزنند و با دولتهای اروپایی در میان بگذارند. آن هم زیر یک سقف، که بهگونهای چتری بزرگ برای حمایت از حقوقبشر و آزادیهای مدنی سیاسی میباشد.
زنان شرکتکننده دراین نشست، شخصیتهای فعال در عرصۀ حقوق بشر، کنشگران سیاسی که در سیاستورزی، وزیر، نمایندۀ پارلمان، والی، شهردار و رییس بودهاند. زنی به نمایندگی از هنر موسیقی و آواز زنان حضور یافتهاست. زنی نمایشگاه عکس از “چهرۀ دیده نشدۀ زنان افغانستان” برگزار کرده است. فیلمی با پیام و محتوای زنانه به نمایش رفته است که کارگردانش یک زن دانشآموختۀ عرصۀ سینما است.
این عده، زنانی هستند که در بیستسال گذشته، بخشی از تلاش جمعی برای زندگی انسانیتر در افغانستان بودهاند. وضعیت سیاسی افغانستان را میدانند. منازعۀ خشونتبار قدرت در افغانستان را میشناسند. در بیستسال گذشته با جامعۀ جهانی در تعامل و همکاری بودهاند تا از افغانستان و زنان این کشور حمایت کنند. این زنان! زبان حقوقبشر را میشناسند. زبان سیاست و گفتوگوی دیپلماتیک را میفهمند. در جامعۀ سیاسی، حقوقبشری و جهان هنر، موسیقی، سینما و فرهنگ نیز از سرآمدهای ارزشمند افغانستان هستند.
اما مسألۀ مهم و اساسی ایناست که در این گروه، من زنی را نمیشناسم که قربانی خشونت نباشد. قربانی نابرابری و تبعیض جنسیتی نباشد. قربانی نگاه و باور مردانه که تمام تاریخ را بر سرنوشت جمعی زنان افغانستان حاکم کرده، نباشند. مهم ایناست که در این گروه زنی نیست که از خانواده تا جامعه و سیاست، فرصتهای زندگی کردنشان را به نابرابری تاوان نداده باشند. در این گروه زنی را نمیشناسم که قربانی گونههایی از توهین و تحقیر نباشند. مهم ایناست که نمایندۀ این همه زنان افغانستان هستند که تمام بدبختی و رنج را که انسان به نام زن در افغانستان میکشد، کشیدهاند. مهم این است که اعضای این گروه، در کشیدن رنج زنبودن در افغانستان زنستیز، با تمام زنان این کشور سهم برابر دارند، زخم برابر و درد برابر دارند. حضور هر کدام از اعضای این گروه، یک امکان و فرصت مهم برای پیشبرد مبارزات برابری خواهی زنان در افغانستان است. در روزگاری که افغانستان به کام یک گروه تروریستی و جنایتکار چون طالبان سقوط کرده، برگزار شدن یک نشست دو روزه برای رسیدگی به وضعیت زنان افغانستان، بسیار مهم است.
برگزاری نشست “روزهای زن افغان” در پارلمان اروپا در واقع نمایش قدرت زنان در مقابل گروه تروریستی طالبان است. پاسخ جدی و سیلی محکم به صورت لابیگران سیاسی استخباراتی است که در هفتههای گذشته با برگزاری نشست اسلو، به یک گروه تروریستی، فرصت لابیگری برای به رسمیت شناخته شدنشان داده بودند.
در شرایط کنونی که زنان افغانستان هیچ مکانیزم و ساختار برای فرستادن نمایندگان منتخبشان به پارلمان اروپا را ندارند، مسألۀ اساسی ایناست، هر زنی که صدا و تلاش دادخواهانه برای حقوق بشر و حقوق انسانی زنان افغانستان باشد، نمایندۀ زن افغانستان است.
اعضای این گروه همانقدر صدای زنان افغانستان است که صدای زنان معترض در جادههای کابل. شاید بیش از نود درصد از دختران جوان و تحصیل کرده که در جادههای کابل علیه طالبان تظاهرات میکنند، از نگاه فهم اجتماعی سیاسی، باور، رفتار و شخصیت اجتماعیشان کسانی هستند که با مادرانشان تفاوت دارند. اما این رنج زن بودن است که زنان افغانستان را به یکدیگر پیوند میزنند و همه در آن سهم برابر دارند.
برای زنان افغانستان مهم ایناست، هر صدایی که به حمایت از ارزشهای حقوق بشری و به حمایت از حقوق زنان و داعیۀ برابری خواهیشان بلند شود، همان صدا! صدای زنان افغانستان است. چه این صدا در جادههای کابل باشد. چه در فضای توییتر و کلابهاوس باشد. تظاهرات زنان افغانستان علیه طالبان از کابل تا اروپا از کانادا تا امریکا و استرالیا، همهاش صدای زن و نمایندگان زنان افغانستان است. مشروط به اینکه در همسویی با طالبان و برنامههای استخباراتی نباشد که آشکارا برای تطهیر طالبان عمل میکنند.
نشست دو روزه در پارلمان اروپا در واقعیت امر، نمایش قدرت ویژه زنان در مقابل طالبان است. نیرویی که یکسو در جادههای کابل دست بر گلوی طالبان میفشارد و در سویی دیگر با دادخواهی و اعتراض در تلاش است گریبان دولتهای اروپایی را بگیرند و مانع روند استخباراتی به رسمیت شناخته شدن طالبان به عنوان دولت در افغانستان شوند.
پس وقت آناست که زنان دست از اختلافات کوچک و سلیقهای بردارند و همه با درک حساسیت زمانی همصدا علیه دشمنان حقوق، دشمنان آزادی و علیه دشمنان انسانیتشان ایستاد شوند.
دیدگاهها 2
نقدی بر اتحادیهی اروپا، برگذارکنندهی روز زنان افغانستان
حمایت از زنان افغانستان یکی از بهترین برنامه های اتحادیهی اروپاست که توجهی همه را برانگیخته است. اما نحو راهاندازی این برنامه سه نقیصهی کلان داشت.
نخست، اجندای این نشست ناتوانی داشت.
این اجندا نتوانست پیام محکمی به جهان و به مردم افغانستان بسپارد. آنچه از این برنامه بدست آمد، پیامهای تکرار بودند. انتظار میرفت اتحادیهی اروپا در این روز سفارشنامه و یا منشوری را برای حمایت از زنان افغانستان تصویب میکرد و پیششرطهایرا به جامعهی طالبانی و نقش جهانی تحویل اذهان عامه میکرد.
دوم، نمایندگی زنان مشروعیت نداشت.
آیا برای اتحادیهی اروپا دشوار بود تا زنان دادخواه را از جاده های کابل، هرات، مزار شریف، ننگرهار، بامیان و… به قلب اروپا میآورد تا سخن گویند و از دردها، گرسنگی، وابستهگی و وحشت زنان بنالند و بگویند؟ اتحادیه اروپا یکی از بزرگترین دفاتر منطقهای خود را در افغانستان دارد. بیشترین سفارتهای اروپایی از طریق قطر برای افغانستان فعال هستند. مگر نسل جدید و فعال زنان چه کم دارد از زنانیکه به گونه تکراری در دوران کرزی و غنی بهترین دوستان غرب بودند و در مجامع بینالملل برایشان فرش سرخ هموار میشود؟ من مخالف آنها نیستم، بگذار بیایند اما تربیون را باید زنان مستحق در اختیار داشته باشند.
سوم، کرسی های خالی
آیا برگذارکننده های این روز نمیتوانستند ماموریتها و سفارتهای همه دولت های اتحادیهی اوپا را قانع سازند تا در این روز حیاتی برای زنان افغانستان به مجلس بیایند و کرسیها را خالی نگذارند. در مجامع بینالملل وقتی کرسیها خالی هستند معنایش کماهمیت بودن اجندای همان روز است. کرسیهای خالی بر روان بینندگان این بحثها که از ورای رسانه ها پخش میشود، اثر ناگواری میگذارد.
رسانههای اجتماعی تصویری بدی از این نشست نمایش دادند. نقد، نیشخند، درد و بغض گلوی گروه های زیادی را در فضای مجازی فشرد. اتحادیهی اروپا باید کارکرد خود را بررسی و تحلیل کند. اتحادیهی اروپا باید صادقانه و با شفافیت این روز را تحلیل و بررسی کند و به این پرسش پاسخ دهد: «آیا زنان افغانستان شایستهی چنین برنامهای بودند؟». انتظار ما از اتحایهی اروپا بیشتر و حتا بسیار والاتر از این است.
نوشته از ملک ستیز
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=5169491433110113&id=100001479232793
رهبر و نمایندهی من دخترک خونین ۱۲ ساله در حادثهی دشت برچی است که خطاب به تروریستان، جهان را تکان داد: «شما بکُشید، در دست شما تفنگ، در دست ما کتاب است. تاریخ گواه خواهد بود که کی برندهی آیندهی افغانستان است.»
دکتور ستیز
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=493594388795241&id=100044340523421