با تسلط گروه تروریستی طالبان بر افغانستان و بدتر شدن وضعیت اقتصادی و کاهش کمکهای بینالمللی در بیست ماه گذشته، فقر و بیکاری به گونهی چشمگیر افزایش یافته است. گروه طالبان نیز با وضع مالیات سنگین بر مردم این روند را تشدید میکند. در کنار این موارد منع شدن زنان از کار توسط گروه طالبان باعث شده است تا کودکان به گونهی بیسابقه مجبور به کارهای شاقه و کار در خیابان شوند.
تا قبل از تسلط گروه طالبان بر افغانستان، آمار کودکان کار در کشور به 3.7 میلیون میرسید که از این جمع، 2.7 میلیون کودک مشغول انجام کارهای شاقه بودند. پس از سقوط نظام جمهوری و عدم فعالیت نهادهای حمایت از کودکان و همچنان منع کار زنان در این نهادها، هیچ آمار تازهای در مورد کودکان کار منتشر نشده است. اما با توجه به بحران عمیق اقتصادی پس از سلطهی گروه طالبان و گزارشهایی که در مورد آمار روزافزون فقر و گرسنگی نشر میشود، صدها هزار کودک دیگر نیز به جمع کودکان کار در افغانستان افزوده شدهاند.
با توجه به اینکه بیشتر از ۹۰ درصد جمعیت امروز افغانستان زیر خط فقر زندگی میکنند، میتوان چنین برداشت کرد که 90 درصد کودکان در افغانستان به نحوی در کمک به خانوادهی خود برای تأمین معیشت سهیماند و با در نظرداشت نوعیت کارها بیشترین تعداد این آمار مجبور به انجام کارهای شاقه هستند.
با آنکه در زمان حاکمیت نظام جمهوری هم شمار کودکان کار زیاد بود، ولی با قدرت گرفتن گروه طالبان بیشتر از هفتاد هزار نفر شغلشان را از دست دادند که بلند رفتن آمار بیکاری در بالا رفتن تعداد کودکان کار تأثیر مستقیم دارد.
احمدسِیر 13 سال دارد. او صنف پنج مکتب بود که حکومت قبلی سقوط کرد و بعد از آن پدرش که عضو ارتش ملی افغانستان بود کارش را از دست داده است. حالا او همراه با خواهرش که 9 دارد، در پیادهروهای جاده عمومی «دشتبرچی» در غرب کابل پلاستیک فروشی میکنند. «در خانه پنج نفر هستیم، فقط من و خواهرم کار میکنیم. پدرم چند سال پیش به دستش مرمی خورده و نمیتواند درست کار کند، اگر پلاستیک فروشی نکنیم گرسنه میمانیم.»
احمدسیر امسال نتوانسته است به مکتب برود و مجبور است با طلوع آفتاب به روی جادهها بیاید و برای پیدا کردن نان تلاش کند. «امسال مادرم گفت مکتب نرو، اول صبح پیش موترها و داخل دکانها را اسفند دود میکنم و بعدش خودم بوت رنگ میکنم و خواهرم پلاستیک فروشی میکند.»
ولید، کودک 15 سالهی دیگر است که از شش سال به اینسو از داخل کثافتدانیها مواد غذایی اضافی و فاسدشده جمع میکند و آن را به کسانی که گاو و گوسفند نگهداری میکنند میفروشد. به گفتهی ولید ساعت کاری او از چهار صبح شروع میشود و تا ده شب ادامه دارد. «پدرم مرده و کارگر نداریم، قبلاً یک برادرم همین کار را میکرد که او پودری (معتاد) شد و هیچ معلوم نیست که مرده است یا زنده. هر صبح ساعت چهار از خانه بیرون میشوم، سبزی و میوه گندیده که مردم میاندازد را جمع میکنم و به چند نفر که گاو نگهداری میکنند میفروشم.»
ولید روزانه از این کار نزدیک به 200 افغانی به دست میآورد، که با آن هزینهی زندگی خانوادهی شش نفرهاش را پرداخت میکند. «از روی ناچاری است، پولی که کار میکنم به سختی شکم مارا سیر میکند. شاید چهار ماه میشود که مادر و خواهرهایم گوشت نخورده و غیر از کمی برنج و کمی کچالو هیچچیزی در خانهی ما نیست که آن را هم یکی از همسایهها خیرات داده است.»
با این حال صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) گفته است بار فقر در افغانستان بیشتر بر شانه کودکان سنگینی میکند و این نهاد در تلاش است تا از فشار این بار بکاهد.
فران اکیزا، نماینده یونیسف در افغانستان گفته است که حدود ۹۰ درصد مردم افغانستان فقیرند و بخش اعظم آسیبهای فقر را کودکان متحمل میشوند. او دربارهی بدتر شدن وضعیت در افغانستان هشدار داده و گفته است: «از آنجا که این کشور بهشدت آشفته است و با فاجعهی انسانی، بلایای آبوهوا و نقض فاحش حقوق بشر دستوپنجه نرم میکند، بسیاری از مردم فراموش کردهاند که افغانستان با بحران اساسی حقوق کودکان نیز مواجه است.»
او همچنان افزوده است؛ هرچند جنگ به صورت گسترده در افغانستان پایان یافته است، ولی حقوق کودکان به صورت مستمر نقض میشود.
خانم اکیزا در ادامه گفته است: «افغانستان یکی از آلودهترین کشورها به ماین است و این ماینها بیشترین خطر را متوجه جان کودکان میسازد که تلفات زیادی به کودکان وارد میکند.»
بر اساس آماری که یونیسف ارایه کرده است؛ در فاصله ماههای جنوری و مارچ، ۱۳۴ کودک در اثر انفجار ماین کشته یا معلول شدهاند.
نماینده یونیسف در افغانستان همچنان خاطرنشان کرده است که جستوجو و گردش کودکان در مناطق جنگی باعث به خطر افتادن جان آنان میشود؛ «بسیاری از کشتهشدگان و معلولان کودکانیاند که ضایعات فلزی را برای فروش جمعآوری میکنند. این کاری است که آنها به دلیل فقر انجام میدهند. والدین ناچارند فرزندانشان را به جستوجو به این مناطق بفرستند، زیرا فقر آنان را مجبور میکند.»
همچنان سازمان حفاظت از کودکان بعد از ممنوعیت کار زنان در موسسات غیردولتی، در گزارشی که به تاریخ هفتم جنوری 2023 میلادی/ 17جدی 1401 خورشیدی، نشر کرده بود گفته است که «ممنوعیت کار زنان باعث افزایش کودکان کارگر در افغانستان خواهد شد.»
به گفتهی سازمان حفاظت از کودکان، والدینی که توان فراهم کردن غذا برای خانوادههای خود را ندارند، به طور فزایندهای کودکان خود را برای کار در مکانهای اغلب «خطرناک» میفرستند.
بر اساس معلومات این سازمان، یک ارزیابی اخیر نشان داده است که ۲۹ درصد از زنان که سرپرست خانوادههای خود استند، در سال ۲۰۲۲ حداقل یک کودک خود را به کار فرستادهاند. در حالی که این رقم در سال ۲۰۲۱ میلادی به ۱۹ درصد میرسید.
مهناز، خانم 43 سالهای که تا قبل از دستور منع کار زنان در نهادهای غیردولتی در یکی از این نهادها به عنوان «صفاکار» کار کرده است. او به نیمرخ گفت: «کارگر مرد ندارم، خودم با کار کردن در یک دفتر میتوانستم مصرف فامیلم را پیدا کنم، ولی بعد از اینکه طالبان دستور منع کار زنان را داد من همراه با هشت خانم دیگر که آنها هم کارمند بودند بیکار شدیم.»
پس از بیکار شدن مهناز، حالا مهدی و ریحانه فرزندانش که 14 و 11 سال عمر دارند، مجبور به کار کردن در سطح شهر استند. او در مورد کارکردن فرزندانش گفت: «اگر طالبان خودم را اجازهی کار میدادند هرگز نمیگذاشتم کودکانم روی سرک کار کنند. حالا مجبور هستم مهدی و ریحانه را برای کفش رنگ کردن و پلاستیک فروختن روان کنم تا زنده بمانیم.»