نویسنده: سمیه رامش
١- كمیت حضور زنان در گفتگوهای صلح میتوانست مهم نباشد اگر اندك باوری وجود میداشت كه دیگر اشتراك كنندهها دغدغهی وضعیت زنان، حقوق بشر، عدالت و حقوق شهروندی را دارند.
٢- حضور خانم حبیبه سرابی در صورتی میتوانست معنا داشته باشد كه نمایندهی خواستها و مطالبات تمام زنان افغانستان در میز مذاكره باشد و اگر كه اینطور نیست چه بهتر كه به نشانهی اعتراض به این بی عدالتی در چنین نشست زن ستیزانهیی اشتراك نمیكرد.
٣- اكثر گفتگو كنندههای این نشست نمایندههای سالها جنگ، خشونت و خونریزی در سالهای پسین كشور هستند، افرادیكه میشود آنها را با طالبان در یك صفحهی ترازو گذاشت و این خود نگران كننده است.
٤-حكومت افغانستان نیز تا اكنون نمایندهی بقا و قدرت طلبی خود بوده است، حكومت كه حقوق شهروندی در الویت كارش نیست، مردم را بی دفاع تر از همیشه ساخته است.
٥- شورای عالی مصالحه بی برنامه، مصلحت طلب و مضطرب در پی به دست گرفتن، بازی باختهی خود است و انتظار نمیرود این شورا نقطهی اتكا و یا وصل مردم باشد.
٦- سیاسیون، تیكه داران اقوام و مذاهب و معامله گران همیشه در صحنه به دنبال منافع شخصی، جاه طلبی و حفظ سرمایههای خود به طور سیری ناپذیر در این میدان میتازند.
٧- طالب به ثبات مزدور بیگانه و تشنهی ریختن خون مردم بوده و هست، در منش طالب صلح خواهی جایی ندارد.
٨- كشورهای منطقه و جهان كه دخیل صلح و جنگ افغانستان هستند، هرگز زندگی مردم افغانستان، عدالت، برابری و حقوق شهروندی برایشان اهمیت نداشته است.
٩- در این نشست نمایندهی دردها، خواستها و رنجهای مردم، نمایندهی زنان، نمایندهی جوانان، نمایندهی روشنفكران و اقلیتهای خورد و بزرگ فكری و عقیدتی غایب است.
١٠-مردم افغانستان بی باور تر، تنها تر و بی دفاع تر از همیشه به آیندهیی مینگرند كه در آن هیچ سهمی ندارند و قرار است با تصمیم این گروههای معلوم الحال برایشان رقم بخورد.
بنا به همهی این دلایل باید نگران باشیم و باید یك صدا شویم!