سینماپارک 70 سال قدامت داشت. حدود 15 روز پیش امرالله صالح معاون ریاست جمهوری گفت که به شهرداری کابل دستور داده است تا این سینما را تخریب کند. ادعای حکومت این بود که سینماپارک غیر قابل استفاده است و ممکن هم نیست تا بازسازی شود. برای همین تصمیم بر ویران کردن آن گرفتند و در یک شام غمنگیز به تاریخ 18/8/1399خورشیدی، برای همیش نابودش ساختند!!!
این اقدام با واکنشهای گستردهی فرهنگیان، هنرمندان، هنردوستان و تاریخدانان و اهل دانش و فن مواجه شد. همه با یک صدا خواستند که سینماپارک را ویران نکنند. آنان ضمن این که سینماپارک را یک آبدهی تاریخی میدانند، گفتند که این سینما در واقع کلبهی خاطرات روزهای خوش زندگی کابلیان نیز است. کلبهی که سالهاست گَرد بیمهری و غبار فراموشی را بر در و پیکر خود داشت. کلبهی که دیگر از هنر و رونق هنر برایش جان تازهی نرسیده بود و مانند انسان تاریخزده و برامده از دل دهها و صدها رویداد و حادثهی کشنده، مات و مبهوت در میان جماعت بیگانه با هنر و هنرستیز قامت خمیدهاش را هنوز بر ستوانهای پر از دردش استوار نگهداشته بود.
شامگاه همان روز، صحرا کریمی رییس افغانفلم به خاطر جلوگیری از ویرانی این مکان تاریخی به سینماپارک رفت تا از همکاران حکومتیاش بخواهد که سینما را ویران نکنند. اما تلاش و تکاپوی او کارگر واقع نشد و با زور و فشار از سینما بیرونش کردند و سینما را زمینگیر ساختند. صحرا کریمی در میان غبار خاکهای که از ویرانههای سینما بلند میشد، زار زار گریست و اشکهای سوزندهاش برای یک پارهی فرهنگی ریخت. اشکهای که شاید نخستین بار است برای فرهنگ و ویرانی بخشها و پارههای فرهنگ و تاریخ میریزد. صحرا کریمی گفت: ویرانی سینماپارک فقط از یک ذهن ویران میآید. آره، این کشور ویرانی را زیاد تجربه کردهاست، اما از ساخت و ساز خبری نیست که نیست. این ویرانگریها از ذهنهای ویرانی بر میخیزد!
معاون ریاست جمهوری در یادداشت فیسبکیاش به منتقدانش گفت که کابلیان امروز نیز نیاز به خاطرهی جمعی دارند و باید زمینههای خاطرهی جمعی تازه و امروزی نیز فراهم شود. این دقیق است و باید چنین شود. اما بحث این است که وقت همهی اهل فرهنگ و هنر و حتا نهادهای حکومتی مانند: وزارت فرهنگ و ریاست افغانفیم یکصدا میگویند نباید یک مکان تاریخی-فرهنگی ویران شود، هیچ کسی تمکین نمیکند، ولی وقت یک مقام حکومتی که صلاحیت بیشتر دارد و تصمیم میگیرد، حتا برای ویرانی، اجرایی میشود، این چه رویکرد و رویه حکومتداری است؟
چرا داشتههای تاریخی و فرهنگی در این کشور اهمیت ندارد؟ در 20 سال پسین تریلیونها دالر به افغانستان از سوی جامعهی جهانی کمک شد، اما وضعیت داشتهها و آبدههای تاریخی، غمانگیز و ناگوار است. وقت فرهنگ و هنر و رویههای فرهنگی در یک جامعه نادیده گرفته میشود، روان جمعی جامعه نابود میشود. فرهنگ در واقع شکلدهندهی روان، بینش و نگرش جمعی یک جامعه را مسیر میدهد و در راستای تلطیف و شگوفایی اندیشههای جمعی ممد واقع میشود. برخورد سلیقهای با فرهنگ و داشتههای فرهنگی-تاریخی، ضربهی جبرانناپذیر بر پیکر جامعه است که باید از آن جلوگیری شود.