مصطفی بهین
راه ناهموار است و آینده نامعلوم؛ وقتی افغانستان به کام سیاهی رفت، آیندهی این مرز و بوم به نابودی کشیده شد و طالبان هر روز نسخهای جدیدی را برای به بند کشیدن مردم، مخصوصا زنان ارایه میکند. طالبان بدون هیچگونه تغییر نسبت به بیست سال پیش با نادیده گرفتن تمام دست آورد های این سال ها که خود مانعی بر سر آن بود، هر روز بیشتر از دیروز چهرههای پر از نفرت و زن ستیزانه شان را به نمایش میگذارند.
“شمایل ناصری” دختری که 25 سال پیش در دوره نخست حکومت سیاه طالبان، در کوه پایه های ولایت دایکندی به دنیا آمد. وقتی او به سن مکتب رفتن رسیده بود، طالبان شکست سنگین خورده بود و همه فکر میکردند که این گروه نابود شده است، فقط از جنایت هایش در تاریخ به بدی یاد خواهد شد و تمام. کسی تصور نمیتوانست که این گروه بعد از بیست سال، دوباره با کشتن مردم بیگناه و نابود کردن زیر ساخت های کشور قدرت را بدست بگیرد و یک بار دیگر افغانستان را تمام به سمت نابودی سوق دهد.
شمایل دوران مکتب را در ولسوالی میرامور ولایت دایکندی با تمام مشکلات که آن روزها زنان با آن روبرو بود به پایان رسانده است. او از روزهای یاد میکند که خانواده اش با رفتن او به مکتب موافق نبوده. “در سال های اول پدرم مرا اجازه نمیداد به مکتب بروم و میگفت دختر باید در خانه باشد و کار یاد بگیرد تا در خانهی شوهرش چیزی یاد داشته باشد. ولی من با پافشاری توانستم مکتب بروم، وقتی از مکتب به خانه بر میگشتم مادرم اجازه نمیداد تا درس هایم را مرور کنم و مجبورم میکرد تا در کار های خانه با او کمک کنم. من برای اینکه فرصتی برای مرور درس هایم پیدا کنم، گوسفندها را به چراگاه میبردم. وقتی گوسفندها مصروف چریدن بود من فرصت داشتم درس بخوانم.” او دلیل این مخالفت های خانواده اش را میراث فکری دوران نخست حکومت طالبان میداند که خانواده اش هم متاثیر از آن بوده.
حالا شمایل دانش آموخته دانشکدهی ادبیات است، تا قبل از سقوط کابل در کنار کارمند بودن در بخش اداری وزارت معدن، دانشجوی ماستری اداره عامه در دانشگاه “دنیا” بود که با آمدن طالبان نه تنها او بلکه تمام زنان افغانستان از کار و تحصل باز ماندند؛ با این همه او از پا ننشسته است و بعد از سقوط کابل در کنار دختران مبارز دیگر “جنبش زنان افغانستان برای آزادی و عدالت” را به راه انداخته است که در ماههای پسا سقوط برای دفاع از حقوق همنوعان خود با شعار” نان، کار، آزادی” به خیابان آمدند و مبارزه کرده است.
این جنبش در ادامهی کنار زده شدن های زنان توسط گروه طالبان به خیابان ها آمدند و صدا بلند کردند.” طالبان در روزهای نخست؛ زنان را به چشم جنس ضعیف نگاه میکردند و به این فکر بودند که زنان امروز را مانند بیست سال قبل میتوان از گلوله بترساند و صدای شان را با شلاق و شکنجه خاموش کرد.”
با آن که گروه طالبان بعد از قدرت گیری شرایط سخت برای زنان وضع کرده بود، در روز سوم سبتامبر زنان معترض به جاده آمدند و در برابر وحشت این گروه ایستادگی کردند.
او از روزهای حرف میزند که کابل غرق در ترس و سکوت بود.” روزی که کابل سقوط کرد من در دفتر نشسته بودم با آنکه صبح شرایط عادی نبود و با سقوط هرات و مزار همه به نحوی ترسیده بودند، ولی تصور من بر این بود که نیروهای دفاعی توانای باز پس گیری ولایت های بزرگ را دارند. ساعت های ده نیم صبح بود که یکی از همکارانم با عجله وارد دفتر شد و از خانم ها خواست تا به خانه های شان بروند، وقتی بیشتر پرسیدیم گفت؛ طالبان وارد کابل شده. ما با عجله بیرون شدیم، وقتی میخواستیم به طرف خانه بیایم هیچ یکی از راننده ها حاضر نبود خانم ها را به موتر سوار کنند، آنها ترسیده بودند که مبادا طالبان آنها را مورد بازپرس قرار بدهند که چرا خانم های بدون محرم را سوار کرده است.”
برای خانم ها از همان ساعات اول ورود طالبان به کابل آیندهی تاریک قابل تصور بود و اینکه بیست سال قبل چطور این گروه زنان را به بهانه های مختلف به دار آویختند و سنگسار کردند این تصور را قویتر میکرد.
وقتی در مورد اینکه چرا از افغانستان خارج نشده پرسیدم، گفت؛ در روزهای اول بیشتر بخاطر فشار خانواده ام که نگرانم بودند کوشش کردم راهی برای بیرون شدن بیابم، ولی با گذشت چند روز و فکر کردن به زحمت های که در طی این سال ها کشیده بودم خودم را برای رفتن راضی نتوانستم. حداقل حاضر نبودم بدون هیچ گونه مبارزه میدان را رها کنم.
او و جمعی از فعالین مدنی که قبلا در بخش اگاهی دهی و دفاع از حقوق زنان فعال بودند که حالا عضو جنبش زنان افغانستان برای آزادی و عدالت است تصمیم میگیرند در برابر طالبان صدا بلند کنند. او در مورد روزهای نخست مبازرات شان میگوید” روز سوم سبتامبر وقتی برای اولین بار طالبان با ما در چهارراهی فواره آب مواجه شدند، نمیدانستند که چیکار کنند. بعضی های شان بخاطر لباس های ما عصبانی بودند و بعضی دیگر هیچ درک از اعتراضات مدنی نداشتند و فقط نگاه میکردند. ساعت های دوازده بود که یک گروه از طالبان که احتمالن از شاخه حقانی بود آمدند، کوشش کردند با فیر های هوای مارا بترسانند. وقتی نتیجه نداد، به روی ما اسپری مرچ زدند و در میان ما گاز اشک آور انداخت که مجبور شدیم آن روز خانه بیایم.”
اعتراضات جنبش زنان در همان روز انعکاس رسانهای بسیار پیدا کرد بود و طالبان از ادامه چنین تظاهرات ها ترس بیشتری داشت و این باعث شد که این گروه در ادامه خشونت های شان با رسانه های که برای پوشش خبری میآمدند برخورد وحشیانه داشته باشد.
بعد از آن چندین گروه معترض دیگر در کابل و ولایات شکل گرفت که این باعث شد طالبان از قدرت زنان بترسند که دستگیری و شکنجه کردن زنان معترض، اعتراف گرفتن اجباری از آن ها گویای ترس طالبان و قدرت هرچه بیشتر زنان است.
شمایل بعد از دستگیری و شکنجه همرزمانش مجبور میشود مدتی را در خفا زندگی کند، او از تهدید های تلفونی و آمدن افراد طالبان به دروازه خانه اش میگوید” هر روز از شماره های مختلف به نام اینکه خبرنگار است و میخواهد از من مصاحبه بگیرد محل زندگی ام را میپرسید، وقتی این کار های شان نتیجه نداد چندین بار در خانهای که قبلا زندگی میکردم آمده بودند وقتی من آن جا نبودم، همسایه را تهدید کرده بود که اگر این بار آمد و به ما خبر ندهید برای تان سخت تمام میشود.”
زمانی که طالبان با وحشی گری تمام مانع تظاهرات زنان شدند، شمایل و همرزمانش اینبار در خانه های که از نظر طالبان دور بود اعتراض خودشان را ادامه دادند و با گرفتن ویدیو و عکس و فرستادن آن به رسانه ها صدای مبارزه و حق خواهی زنان افغانستان را به گوش جهانیان میرساندند. طالبان برای ساکت کردن و ترساندن زنان هر روز از این ها قربانی میگیرند و زنان را به بهانه های مختلف در سراسر کشور به قتل میرساند.
شمایل از ادامه دادن اعتراضات شان حرف میزند و میگوید؛ چیزی برای از دست دادن نداریم، تمام دست آورد های که در این بیست سال با قربانی های بیشمار بدست آوردیم را یک شبه از ما گرفتند؛ دیگر از چه بترسیم. هیچگاه خاموش نمیشویم، شاید بتواند خیابان را از ما بگیرند و حتا خانه های ما را از ما بگیرد؛ اما قلم ما را گرفته نمیتوانند. مینویسیم و اعتراض میکنیم تا زمانی که به خواسته مان که همانا عدالت، آزادی و برابری است. طالبان از صدای زنان افغانستان بیشتر از صدای گلولهی که در مقابل شان شلیک میشود میترسند و بسته کردند مکتب ها به روی دختران گویای این حقیقت است.
دیدگاهها 1
هستیم بر آن عهد که بستیم مبارزه میکنیم برای حق و حقوق که از ما گرفته شده !!!