فمینیستهای جهان عرب | قسمت اول
وقتی از فمینیستهای جهان عرب سخن به میان می آید، نام هدی شعراوی، اولین فمینیست جهان عرب در ذهن ها تداعی می شود. زن مصری که برای اولین بار اتحادیه فمینیستی زنان مصر و نشریه «زن مصری» را پایهگذاری کرد.
نام دیگر هدی که در خانوادهاش به این نام مشهور است، «نورالهدی سلطان» است. او هنوز دختری نوجوان بود که خانوادهاش او را به اجبار به عقد بچه کاکایش علی شعراوی در آوردند، درحالیکه وی دخترانی بزرگتر از هدی داشت. هدی تا سن بیست و یکسالگی حاضر نبود که در خانه علی زندگی کند. سالهای بعد هدی تبدیل به یک مبارز برای حقوق زنان شد. هدی زمانی برای حقوق زنان مبارزه کرد که زنان نقشهای حاشیهای را در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برعهده داشتند. در عرصه سیاسی هیچ نقش و جایگاهی نداشتند. او با توجه به وضعیت جامعه آن روز مصر، اتحادیه زنان را تاسیس کرد و حقوق سیاسی زنان از جمله حق رای و حق تحصیل در مدارج عالی را به عنوان مطالبه مطرح کرد. او برای مطالبه حقوق زنان مصری بخصوص حق مشارکت سیاسی و رساندن صدایشان به تعدادی از کشورهای اروپایی مسافرت کرد. او پس از مسافرتی که به کشور ایتالیا برای شرکت در کنفرانس حق رای زنان داشت، در بازگشت روسری خود را به نشانه حمایت از جنبش فمینیستی به دریای مدیترانه انداخت. هر چند پیش از این هم زنان مصری روسری نمیپوشیدند اما این حرکت هدی، نمادین بود، برای اینکه هدی شعراوی بتواند پیام خود را مبنی بر اینکه «حجاب مانع بزرگی بر سر راه مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان است» برساند. او مواضع سیاسی نیز در مسایل بینالمللی و زنان داشت و تا پایان عمر دستی بر سیاست داشت. حمایت از بینالمللی شدن کانال سوئز و مخالفت با سلاح اتمی از مهمترین مواضع سیاسی هدی شعراوی محسوب می شود. وی در سال 1947 در سن 68 سالگی درگذشت.
«زنان استثنایی در لحظات خاصی از تاریخ ظاهر میشوند و توسط نیروهایی خاص کنار گذاشته میشوند. مردان چنین زنانی را موجوداتی خارقالعاده و کارهای آنان را معجزه میدانند. اما زنان ستارگانی درخشان هستند که از پس ابرهای تیره میدرخشند. آنان در زمانهای دشوار و هر زمان که مردان اراده کنند، ظاهر میشوند. در لحظات خطر، زمانی که زنان در کنار مردان ظاهر میشوند، مردان اعتراضی به حضور آنان نمیکنند، اما اقدامات خطیر و فداکاریهای بیپایان زنان، نظر مردان راجع به آنها را تغییر نمیدهد… مردان برای به رسمیت نشناختن قابلیتهای تمام زنان، زنان بسیار برگزیده را جدا کرده و برای آنها جایگاهی ویژه قائل شدهاند. زنان با تمام وجودشان این موضوع را حس کردهاند. شرف و عزت نفس آنان عمیقاً پایمال شدهاست… آنان راه چاره را در مشارکت در امور اجتماعی با مردان دیدند. زمانی که دیدند راه بسته است، خواستار آزادی خود و احقاق حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود شدند. جهش آنان با سرزنش و تمسخر مواجه شد اما آنان دلسرد نشدند و اگر مردان حقوق زنان را به رسمیت نشناسند، عزم زنان تبدیل به نبرد و نه نهایت جنگی علیه آنان خواهد شد.»
«سیده خدیجه مغربی مرا شدیدا تحت تاثیر قرار داد؛ چون در مورد مسایل ادبی و فرهنگی با مردان مباحثه میکرد. میدیدم که زنان بیسواد برای گفتن چند کلمه جلوی مردان دچار چه ترس و لرزی میشوند. دیدن سیده خدیجه مرا قانع کرد که اگر زنان باسواد شوند، میتوانند با مردان برابر باشند و حتی از آنان پیشی بگیرند.»