کیتی عزیزم
سرانجام خوشبین میشوم. حداقل در حال حاضر همه چیز خوب پیش میرود! جدا خوب! خبرها عالی است! سعی کردهاند هیتلر را ترور کنند و برای اولین بار نتوانسته اند کمونیستهای یهودی و یا کاپیتالیستهای انگلیسی را مقصر اعلام کنند، بلکه یک ژنرال آلمانی دست به این کار زده که هم اشرافزاده بود و هم جوان. به قول آلمانیها پیشوا «بنا به مشیت الهی» از سوءقصد جان سالم بدر برد و متاسفانه فقط دچار چند زخم و سوختگی سطحی شده است. تعدادی از افسران و ژنرالهای نزدیک به او کشته یا زخمی شدند. عامل اصلی ترور را تیرباران کردند. این واقعه بهترین گواه است که بسیاری از افسران و ژنرالها از جنگ خسته شده و دوست دارند هیتلر در یک چاه ویل سقوط کند تا بتوانند خودشان قدرت را به دست گیرند. یک دیکتاتوری نظامی برقرار کنند با متفقین پیمان صلح برقرار کنند. دوباره خودشان را تا دندان مسلح کنند و بعد از چند دهه جنگ جدیدی راه بیندازند. هیتلر لطف کرده و به ملت وفادار و سرسپردهاش اعلام کرده که از این پس کلیه نظامیان آلمانی تحت امر گشتاپو خواهند بود و هر سربازی که بداند فرماندهاش در «سوءقصد بزدلانه» به جان هیتلر دست داشته، مجاز است در جا او را بکشد! میدانی آنقدر از فکر این که ماه اکتبر روی نیمکت مدرسه/ مکتب خودم خواهم نشست، خوشحالم که دیگر هوش و حواسم را از دست دادهام!
قربانت آن م. فرانک سه شنبه 1 آگوست 1944
اما خوشحالی و روزنه امیدی که برای آن فرانک بوجود آمده بود، خیلی زود به وحشت تبدیل شد، تنها سه روز بعد از این خاطره یعنی در روز چهارم آگوست 1944ماشینی در مقابل ساختمان شماره 263 واقع در خیابان پرینسنگراکت شهر آمستردام متوقف شد و چند نفر از آن پیاده شدند. قطعا کسی به انها خبر داده بود.
ماموران هشت نفری را که در پستو مخفی شده بودند و کلیه وسایل با ارزش و پول نقدی را که در پستو یافتند، با خود بردند. هشت ساکن پستو پس از دستگیری به مدت چهار روز در زندانی در آمستردام نگهداری می شدند و سپس به اردوگاه موقت ویژه یهودیان هلند در وستربورک انتقال یافتند. آنها در تاریخ 3 سپتامبر 1944 با آخرین کاروان به اردوگاه مرگ آشویتس در لهستان منتقل شدند. زندانیان سه روز در راه بودند. بنا به شهادت اتو فرانک، (پدر آن) هرمان فان پلس (اقای فان دان) در ماه اکتبر یا نوامبر سال 1944 روانه اتاقهای گاز شد و به قتل رسید. ادیت فرانک (مادر آن) در تاریخ 6 جنوری 1945 از گرسنگی و خستگی در اردوگاه آشویتس جان سپرد. اواخر ماه اکتبر آن فرانک و خواهرش مارگو از آشویتس به اردوگاه برگن بلسن در نزدیکی شهر هانوور منتقل شدند. وضعیت بهداشتی چنان فاجعهبار بود که در زمستان 1944- 1945 در آنجا اپیدمی حصبه شیوع پیدا کرد و در پی آن هزاران زندانی از جمله مارگو و چندی بعد از او، آن فرانک جان سپردند. مرگ آنها در فاصله اواخر ماه فبروری و اوایل مارچ رخ داد. اجساد این دو خواهر در گور دستهجمعی برگن بلسن انداخته شد. در تاریخ 12 آپریل 1945 ارتش انگلیس این اردوگاه را آزاد کرد. در میان هشت دستگیر شده در پستو، تنها اتو فرانک تا پایان جنگ زنده ماند. پس از آزادسازی آشویتس توسط ارتش روسیه اتو فرانک به اودسا رفت و از آنجا با کشتی راهی مارسی شد. او در تاریخ 3 جون 1945 به آمستردام بازگشت و تا سال 1953 در آنجا زندگی کرد و سپس به شهر بال در سوئیس نقلمکان کرد، جایی که خواهر و خانوادهاش و برادرش زندگی میکردند. اتو فرانک تا هنگام مرگ در نزدیکی شهر بال سکونت داشت و وقت خود را صرف انتشار خاطرات دخترش کرد.
پایان.