خانم جمیله پلوشه دانشآموختهی دانشکده اقتصاد دانشگاه کابل است و فوق لیسانس از انستیتوت علوم اجتماعی دارد. از ایشان مقالههای زیادی در مورد حقوق زنان در خارج از افغانستان منتشر شده و به زبان آلمانی و هلندی تسلط دارد. او کتابی را به عنوان «آیا او را دیدهاید» در مورد خشونت علیه زنان از زبان هالندی به فارسی ترجمه کرده است. به مناسبت ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، نیمرخ گفتوگویی را با خانم جمیله پلوشه انجام داده است.
نیمرخ: برای ما از کتاب «آیا او را دیدهاید؟» بگویید؟ انگیزه شما برای ترجمه این کتاب چه بوده است؟
جمیله پلوشه: در آستانهی کـارزار گسـتردهی جهانی مـنع خـشونت در برابر زنـان از سـوی نـهادهای بـينالمللی، از جـمله سـازمان ملل و عـفو بـينالملل (امينيستی انترنيشنل)، کـتابی با عنوان آيـا او را ديدهايد؟ از سوی سازمان عفو بينالملل (بخـش هـلـند) به زبان هلندی منتشر شد.
درونمايهی کتاب آيـا او را ديدهايد؟ از يکسو بازگوکنـندهی خشونت در برابر زنان از حوزهی خانواده تا محيط کار، آموزش و… است و از سوی ديگر همه نهادها، سازمانها، جنبشها، دولتها و پيش از همه زنان را به مبارزه برای توقف و منع آن میطلبد.
این کتاب دارای نزده فصل است که هر فصل آن مسايل بسيار جدی و حياتی را در پيوند با خشونت مطرح و ريشهيابی میکند و بر پايه گـزارشهای عـفو بينالمللی، (اين بر عهده ماست، خشونت در برابر زنان را متوقف سازيد!)، سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانی، پژوهشهای دانشگاهها، گزارشهای روزنامههای معتبر جهانی، اسناد پژوهشی وزارت دادگستری هلند و وزارت انکشاف و تعاون بلژيک و سایر میثاقهای جهانی در این حوزه تهیه شده است.
برگردان من از این اثر، توسط سازمان عفو بینالملل نشر و پخش گردید. البته در جريان برگردان، سعی شده است که زبان کتاب برای همه فارسی زبانان قابل فهم باشد.
انگیزه اصلی در ترجمه این اثر نزد من وسعت پژوهشها و منابع معتبر آن در گام نخست تا بتوانم منبعی جهان شمول را در این زمینه در اختیار فعالان حقوق زن و متخصصین این حوزه با زبان فارسی پیشکش نمایم.
قابل یادآوری است سالهایی که من این اثر را برگردان و به فعالان زن تقدیم کردم، زنان افغانستان سالهای تلخ حاکمیت جهادیها، جنگهای خانمانسوز و ویرانی شهرها و روستاهای کشور، مهاجرتها و بیخانمانی دستهجمعی مردم و سپس حاکمیت مملو از وحشت، دهشت و هراس دور اول طالبان را پشت سر گذاشته بودند. در همه این سالها زنان در جامعه استبدادزده پدر-مردسالار شاهد بیداد و تشدید خشونت به شیوههای گوناگون بودند. این خشونتها منشاء اساسی بسياری از آسيبهای جسمی و روانی بر زنان است.
منشاء از هم پاشيدن خانوادههـا، فرار از خانه، پناه بردن به فحشا، مواد مخدر، دزدی و دهها انحراف ديگر، ريشه در خشونت دارد. انواع خشونت است که از زنان جسارت بیان حقیقت و دفاع از خودش را باز میستاند و حس اعتماد به نفس و اراده آزاد او را تضعیف میکند.
در نهایت این باور در من راسختر شد که خشونت در برابر زنان به هيچ وجه پديدهی مشروع در مناسبات خانوادگی و اجتماعی نیست و نباید به آن اجازه داده شود، حداقل آگاهی از آن، پنهان نکردن آن، طبیعی نپنداشتن آن و در بهترين حالت، مبارزه در برابر آن خواهد بود.
نیمرخ: چنان که اشاره کردید در این کتاب خشونت علیه زنان در نقاط مختلف جهان بررسی شده است، شما ریشهی خشونتها علیه زنان در همهی جهان مخصوصا افغانستان را چه عواملی میدانید؟
جمیله پلوشه: کتاب در کليت خود در ریشهیابی از خشونت در سراسر جهان، بيانگر اين حقيقت است که خشونت در برابر زنان ريشه در نابرابریهای جنسيتی، فقر، پسماندگی فرهنگی، سنتهای سختگيرانه، تعـبير و تفـسير تنگنـظرانهی دينی و فرهنـگ مردسالار دارد که در همه لايههای جامـعه و در تمام حوزههـا اتفاق میافتد.
من اما فراتر از دیدگاههای کتاب، ریشه و منشا خشونت را در ساختار طبقاتی و تقسیم نابرابر فرصتها و فقر اقتصادی-اجتماعی اکثریت جوامع بشری میدانم، مزید بر آن در سلطه بلامنازع سیستم سرمایهداری بر جهان که نه تنها راه را برای تبعیض جنسیتی و دوام نظام پدر-مردسالار باز نگه داشته است بلکه با غارت منابع و ذخایرطبیعی سرزمینهای دیگر و با ایجاد کانونهای جنگ و درگیریهای تباه کننده، خشونت را نه تنها در برابر زنان که در کل ارکان جامعه، به پدیده دایمی، عمیق و پیچیده مبدل ساخته است.
نیمرخ: خشونتی که در افغانستان علیه زنان وجود دارد در تمام نظامهای حکومتی کم و بیش بوده است، شما چگونه موضوع را ریشهیابی میکنید؟
جمیله پلوشه: در تمام این نظامهای حکومتی وجود تبعیض جنسیتی در عرف و سنتها(قوانین نانوشته) قوانین رسمی جو مساعدی را برای شکلگیری و رشد سیستماتیک خشونت نسبت به زنان فراهم میسازد. نمود خشونت دولتها در برابر زنان را بیشتر در شکلهای به عنوان مثال: ممانعت از کورتاژ و یا سقط جنین اجباری، عدم موانع قانونی در قاچاق زنان، محرومیت زنان از دسترسی به کار، آموزش و مسافرت، مجازات در عدم مراعات لباس و تنپوش معین، شکنجه و تعذیب زنان در زمان بازداشتها و بازپرسیها در زندانها، وجود رسمی حرمسراها در دربار برخی شاهان، عدم جلوگیری و سکوت در برابر خشونت گروههای معین مردم در برابر زنان (بر مبانی مذهب، ایدههای سیاسی و برتریجویانه نژادی، قومی و قبیلوی) و غیره میتوان دید.
اینها مواردی از خشونت استند که توسط دولتها صورت میگیرد. همه این اشکال و دهها نمود دیگر خشونتهای جنسی، روانی و فزیکی که ما شوربختانه در افغانستان شاهد آنیم. در سالهای اخیر در جریان درگیریهای مسلحانه، تجاوز جنسی در برابر زنان، به طور آگاهانه بخشی از راهبردهای جنگی گروههای متخاصم بوده است. از تجاوز جنسی معمولا به عنوان وسیلهای به منظور «تسویه حسابهای قومی» نیز استفاده شده است.
انواع خشونتهای تحقیرآمیز و خردکنندهی روان و شخصیت زنان، از نظامهای فاسد پدر-مرسالار و تمامیتخواه مذهبی سرچشمه میگیرد و در افغانستان نیز به درجات معین در همه نظامهای حکومتی امکان فعالیت یافتهاند و تا زمانی تودههای مردم و زنان از آگاهی و فعالیت برای منافع خویش محروم باشند، در نبود دولتهای دموکراتیک و سیکولار برخاسته از اراده مردم، این وضع در کشور دوام خواهد داشت.
نیمرخ: اکنون با توجه به عدم حمایت قانونی از زنان خشونتها رو به افزایش است. ریشهی این همه ضدیت با قشر زن از کجا میآید؟
جمیله پلوشه: در این شکی ندارم که خشونت امارت طالبان در برابر زنان بخشی از نقشههای راهبردی آنان برای درهم شکستن، تحقیر و توهین و مجازات گروهها و در مجموع مردم افغانستان است. حلقهای است از سیاست آنان مانند سیاست حذف روشنفکران و تحصیلکردهها و پراگندهسازی بنیادهای مادی و روشنفکری در کشور.
زنان به شکلی به مثابه وسیلهای برای ایجاد فشار بر مردم افغانستان استفاده میشوند. سکوت مرگبار مردان در برابر تصامیم طالبان در تبدیل زنان به بردههای خانگی، آشکار میسازد که این بازی بر مردم کشور اثرات منفی بزرگی بجا گذاشته است. این است اثرات مرگبار خشونت بر زنان که ما و شما خود شاهد آنیم. در یک سال و اندی گذشته، زنان و مردم افغانستان تحت سلطه طالبان هرچه بیشتر در خلا قوانین به طور کل و حتا سنتهای حمایوی جوامع مشابه ما در برابر زنان، به سر میبرند و این وضع زمینههای بهرهگرفتن وحشیانهتر و بدویتری را از باورهای اسلام به میان آورده است. اداره «امر به معروف و نهی از منکر» طالبان مکاتب دختران را محل فحشا میخوانند و به زنان نگاه شهوانی و مملو از نفرت و تعصب دارند.
نیمرخ: شما به عنوان یک فعال حقوق زن که سالها در این راستا کار کردهاید، جریانهای زنانه در داخل افغانستان را که علیه این ساختارها و خشونتها مبارزه میکنند، چگونه ارزیابی میکنید؟
جمیله پلوشه: برای من آرمانی بالاتر و والاتر از ایجاد جنبش و خیزش مستقل زنان که بر آگاهی از منافع خود زنان و کسب حقوق و آزادیهای صنفی و اجتماعی-سیاسی خود زنان استوار باشد، متصور نبوده و نیست. جریانهای زنانه در درون کشور را در یک سال اخیر در برابر امارت تمامیتخواه طالبان به گرمی و شور زیاد پیگیر هستم و تا این جای کار که حرف از شهامت و جسارت رویارویی با تاریکاندیشترین پدیده و وابستهترین نیروی مذهبی-استخباراتی در منطقه و جهان، به میان میآید. این پایداری و شجاعت را به زنان و دختران با شهامت کشورم شادباش میگویم و آنان را جدا میستایم و زمانی آنان را بیشتر ستایش خواهم کرد که قادر شوند به مبارزه و پیکار شان با حوصلهمندی و دقت، عمق، وسعت و ماندگاری ببخشند!
نیمرخ : زنان خارج از افغانستان چگونه میتوانند حامی و پشتیبان این جریانهای زنانه در داخل کشور باشند؟
جمیله پلوشه: جنبشهای خودجوش زنان در درون کشور با شرایطی که در پاسخ سوال قبلی برشمردم، در نبود همراهان سیاسی، مدنی و آزادیخواه در فورم سازمانها و تشکلهای دارای پیشینه و تجربه مبارزه و صادق به امر آزادی زنان، بر پای خود ایستادهاند. این امر از یکسو برای حلاوت و رشد مستقلانهای آنها نهایت ارزشمند است ولی از جانبی هم آنان وادار به پرداختن به همه آن مسایلی میگردند که در روند مبارزه گسترده اجتماعی بر عهده سایر نیروهای مبارز، دگراندیش و تحولطلب قرار دارد.
لذا جنبشهای مستقل زنان معترض دایره مسایل بزرگی را بایستی بیاندیشند و حل نمایند. در چنین وضعیتی نیروهای زنان در بیرون کشور میتوانند حامی مادی و معنوی زنان داخل کشور باشند. تاکید میکنم که این حمایت و پشتیبانی به هیچ وجه شباهتی به مداخله و رهبریت این جنبشها و جریانها ندارد. در بهترین حالت ارایه تجارب و اندوختههای نقادانه خود شان به مبارزان داخل کشور خواهد بود. به اضافهی آن پژوهش و آموزش از تجارب جهان پیرامون که مشترکات فراوانی با کشور ما دارند، جدا از الگوبرداری از آنان را میتوان در دسترس زنان داخل کشور قرار داد.
نیمرخ: اکنون که رایزنیها در مورد حکومت پساطالبانی نیز شروع شده است و موضوع فدرال و تجزیه برای ساختار سیاسی آیندهی افغانستان نیز قدرمندتر از دورههای قبل مطرح است. نظر شما در این مورد چیست؟
جمیله پلوشه: زندگی و تجربه نشان داد که نظام ریاستی مبتنی بر تمرکز قدرت در وجود یک فرد در نهایت به حاکمیت فردی و استبدادی انجامید و عامل تفرقه و سقوط حاکمیت گردید. اما در باره تجزیه باید تاکید کرد که مرزها، نام کشورها و… امر جاویدان نیستند. اما تجزیه در افغانستان بنابر بافت قومی و حضور عین ملیتها در مرزهای کشور نه تنها خونین خواهد بود که زمین لرزهای است که همه منطقه را میلرزاند.
بدون شک نظام فدرالی یک نظام دموکراتیک است. اما با در نظرداشت پیچیدگی و درهمآمیختگیهای قومی و موقعیت ژئوپولیتیک کشور، در اوضاع و احوال کنونی نظام فدرالی الگوی مناسب نخواهد بود. به باور من نظام پارلمانی نامتمرکز، همراه با تفکیک قوای سهگانه و انتخاب صدراعظم مسئول میتواند در شرایط کنونی الگوی مناسب به شمار آید. در این نظام والیها، شهرداریها، ولسوالها و شورای محلات با رای مستقیم مردم برگزیده خواهند شد.
نیمرخ: و در آخر اگر پیامی دارید.
جمیله پلوشه: در پایان بحث خشونت در برابر زنان میخواهم یادآوری کنم که خشونت در برابر زنان به نسبت نقش مرکزی زن در خانواده، بر همه اثر میگذارد و همه را متضرر میسازد. لذا جا دارد به همه انسانهای ترقیخواه و آزاداندیش، فعالان مدنی اعم از زنان و مردان هشدار بدهیم که این سکوت، نظارهگری و کرختی ابهام انگیز به ویژه سکوت مردان در برابر خشونتورزی طالبان بر زنان بسا خطرناک است و پیامد جبرانناپذیر خواهد داشت. زیرا طالبان در طرح سیاست عمیقسازی تبعیض جنسیتی بر زنان و سپس حذف آنان، اراده دارند.آنها قصد دارند عدم باورمندی در برابر زنان را در ذهن و اندیشه فردفرد از مردان جامعه و خانوادهها در گام نخست نهادینه ساخته و سپس آنرا به باورهای ارزشی تبدیل و حتا به خود زنان و دختران تزریق نمایند! از رسانهی وزین نیمرخ برای فرصتی که در اختیار من قرار داده است، ابراز امتنان مینمایم.
دیدگاهها 1
مصاحبه ها با زنان كه واقعن براي رهايي زنان ميرزمند نهايت عالي و در خور ستايش است .