صنم مراد
دفاتر راهنمایی معاملات در بلخ، این روزها به مکانهای شلوغ و پر درآمدی مبدل شدهاست. هیچ مالک خانهای حق ندارد بدون اطلاع دفاتر راهنمایی معاملات محل و حوزههای امنیتی، ملکهایشان را بفروشند یا اجاره دهند؛ اما در برابر زنان قوانین نانوشتۀ دیگری تطبیق میشود که آنان را به ستوه آوردهاست.
زنان تنها و خودسرپرست در بلخ نمیتوانند خانه اجاره کنند
راضیه از ولایت دایکندی است و در یکی از همین دفاتر راهنمایی معاملات در محلۀ بلخ باستان ملاقاتش کردم. او شوهرش را سالها پیش در جنگ از دست داده وبا دو پسرش راهی کابل و سپس بلخ شده بود. پسر بزرگتر راضیه در یک حادثۀ ترافیکی در بلخ کشته شد و از او دو کودک بهجا ماندهاست. پسر کوچکترش به دلیل اختلالات روانی معیوب است و عقب ماندگی ذهنی دارد.
راضیه میگوید: «از وقتی که طالبان آمده تا اکنون، هفتبار کوچکشی کردیم، به هر محلی که میروم، میگویند به زنان بیوه حق ندارند خانه اجاره بدهند.» زندگی از نظر راضیه دویدن است، دویدن برای نرسیدن. جدای از فقر و گرسنگی، پیدا کردن سرپناه با قانونهای نانوشتۀ طالبان برای او کابوس شدهاست.
ملکه قاسمی زن خودسرپرست دیگری است که در محلۀ «نورخدا» در شهر مزارشریف با چالشی مشابه روبهرو گشته، وقتی وکیل گذر محله به او گفت که قرارداد خانهاش بهنام یک مرد تبدیل شود، ملکه سه ماه تمام دنبال خانه دوید، اما هیچ مالکی به او خانه نداد؛ زیرا بهجز سه دختر، مردی در خانواده نداشت.
« از نمایندۀ کوچه گرفته تا مسئول راهنمایی معاملات، هیچکسی حاضر نشد مرا کمک کند خانه بگیرم. میگفتند: اگر قرارداد خانه را بهنام مرد تغییر ندهند، باید به طالبان پاسخگو باشند.» ملکه از غزنی است، در ازدواج اول شوهرش را به دلیل ابتلا به سرطان از دست داده و سپس به عقد برادر شوهرش درآمدهاست، اما شوهر دومش که رانندۀ موتر باربری بوده؛ پنج سال قبل در تصادف دو موتر باربری کشته شدهاست. توضیح وضعیت دشوار و علت تنهایی این زنان در نزد طالبان دلایل موجهی نیست که در برابر آن قانون نانوشتهای شکسته شود و آنها حداقل حق اجارۀ خانه بهنام و تصویر خود داشته باشند.
جیب مردانی که بهخاطر زنان پر از پول میشود
زنان تنها و خودسرپرست وقتی علیرغم همۀ چالشها، خانههایی دور از شهر را برای اجاره پیدا میکنند، به نمایندۀ کوچه، وکیل گذر و مسئول دفتر راهنمای معاملات محله باید پول بدهد تا به آنان اجازۀ کوچکشی داده شود و ورق ضمانتشان را امضا و مهر کنند. ملکه و راضیه وقتی پس از تلاشهای زیاد نتوانستند صاحب ملک اجارهای شوند، به مردی از همسایگانشان پول پرداختند تا خانهای را بهنام خود اجاره کنند و سپس به آنها بدهد، اما پس از او باید به سه نفر دیگر هم پول بدهند.
راضیه در این مورد میگوید: «کلنتر کوچه (نمایندۀ کوچه) برای مهر کردن برگۀ ضمانت، کمتر از 500 افغانی پول نمیگیرد و تا پول مدنظر خود را نگیرد؛ ورق را مهر نمیکند. وقتی پیش وکیل گذر بروی، او هم حداقل یک هزار افغانی پول میگیرد و راهنمای معاملات هم به اندازۀ یک ماه کرایۀ خانه از ما پول میگیرد تا خانه را راجستر کند.» بدین ترتیب صدها زن تنها و خودسرپرست، باید پولهای بیحسابی زیادی بپردازند تا سرپناهی برای خود اجاره کنند و سود تنهایی آنان به جیب مردانی برود که چشمهایشان دنبال قربانیهای بیشتر است.
در کمکهای بشردوستانه کرایه نشینها را لیست نمیکنیم
روند کمکرسانی در بلخ، بهگونهای سازماندهی شدهاست که از فیلتر تبعیض طالبان، وکلای گذر و سپس ملاها و نمایندههای کوچهها میگذرد. در محلههای بلخ فقط اینها تصمیم میگیرند که چه کسانی از کمکهای بشردوستانه یا نهادهای خیریه مستفید شوند. نداشتن نانآور، بیکاری، بیماری، فقر و گرسنگی و دهها عامل دیگر زنان برای آنها ملاک نیست. در محلات هزارهنشین محدودیتهای عجیبی وضع کردهاند.
مؤمنه رضایی زن دیگری است که برای درخواست کمک به خانۀ نمایندۀ کوچه در محلۀ «ده سیدحاجی» رفته بود، میگوید: او برایش گفتهاست که مهاجران و اجارهنشینان شامل کمکها نمیشوند. «به من گفت که شما کرایهنشینها هر روز در یک محل کوچکشی میکنید و از هرجایی کمک میگیرید، ما اینجا فقط صاحبخانهها را در لیست کمکها میگیریم.»
اعتراض او در برابر این سخن نمایندۀ محل، سبب شد که وی را به سایر نمایندهها نیز معرفی کند که اگر به محلههای آنان رفت، او را شامل لیست کمکهای بشردوستانه یا نهادهای خیریه نکنند. زنان تنها در بلخ از وجود تبعیض و خویشخوریها در توزیع کمکها به مستحقین آن شاکیاند.