قسمت هجدهم از سلسله نوشتههای حسین رهیاب بلخی با عنوان «زنان در مسیر تاریخ»
4- زنان و ازدواج
ازدواج، ایجاد نوعی از روابط انسانی و اجتماعی برای سلامت روح و روان انسان است که از ابتدای خلقت و بر اساس فطرت طبیعی آدمیان به اشکال گوناگون صورت میگرفته است. ازدواج در دوران پدرشاهی به وسیلهای تبدیل شد برای قدرتطلبی و توسعهطلبی مردانی که ایدههای خود را در گسترش منابع خود میپنداشتند. اینان فرزندان، دختران و خواهران خود را طعمه قرار داده و روشی را ابداع کردند که تحت عنوان «پیوند سیاسی»، «پیوند خونی»، «پیوند مصلحتی» و… در تاریخ و فرهنگ ملل به ثبت رسیده است که در بخش جداگانه به آن خواهیم پرداخت.
«سلطان برادر زادهاى داشت كه دختر خود را به حباله نكاح او درآورده و حكومت يكى از ولايات را به او واگذار كرده بود. اين جوان عاشق دختر يكى از امرا بود، عادت آن كشور چنين است كه دختر هر كس اعم از امير يا بازارى يا غيره كه بسن ازدواج رسيده باشد، بايد بر سلطان عرضه شود و سلطان چند تن از زنان را براى ديدن دختر مىفرستد، اگر از اوصاف وى خوشش آمد خود با او ازدواج مىكند و گرنه، ولی دختر مختار است كه او را به هر كس بخواهد شوهر دهد.» (رحله ابن بطوطه، ترجمه محمد علی موحد، ج 2، ص280)
«…و اگر مرد بميرد و زنش زنده باشد، زن را با او بسوزانند، ولى اگر زن بميرد مرد را نسوزانند و اگر عزبى از ايشان بميرد پس از مرگ او را زن دهند و زنان بسوختن راغبند كه پندارند ببهشت ميروند. چنانكه از پيش گفتهايم اين از رسوم هندوان است ولى هندوان زن را با مرد نمىسوزانند مگر آنكه زن با اين كار موافق باشد.» (مروج الذهب مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج1، ص176)
«چون شهاب الدين… شهر آگره را كه مستقر يكى از پادشاهانشان بود در محاصره گرفت ولى پيروزى حاصل ننمود… به زوجه آن مرد هندى پيام داد كه اگر شهر را در تصرف آرد او را به زنى خواهد گرفت، ولى آن زن عذر آورد. شهاب الدين پيام داد كه حاضر است با دختر او ازدواج كند. زن بپذيرفت و شوى خود را با زهر بكشت و شهر را تسليم او نمود. شهاب الدين دختر را به زنى گرفت و آن زن اسلام آورد. شهاب الدين او را به غزنه آورد و باب عطا بر وى بگشود…» (تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج3، ص574)
5- زنان، فعالیت اجتماعی
فعالیت اجتماعی زنان در دوران اولیه پا به پای مردان بوده است و در دورهی مادرشاهی این فعالیت فراتر از آن چیزی است که به تصویر کشیده شده است، اما در دورهی پدرشاهی، تمام تلاش و فعالیت مردان مبتنی بر دور کردن زنان از این نوع فعالیت و در اختیار گرفتن آن توسط مردان بوده و خواهد بود. تلاش عمده مردان نه فقط در حوزهی فعالیت جسمی که بیشتر از آن در حوزهی ذهن، مغز، روح و روان زنان تمرکز یافته و به آنها میباوراند که اجتماع یک حوزهی مردانه بوده و با روح زنانه سازگاری ندارد. طبعن مردان برای تقویت این باور ذهنی و شرطی کردن آن، از عوامل مختلف بهره میگیرند، ولی آنچه که میتواند به استحکام این پدیده بینجامد، پذیرش ذهنی زنان است که به مرور زنان تقویت شده و مردان را کامیاب میکند. شاید جالبتر از آن این نکته باشد که همین مردان، در راه رسیدن به اهداف خود که رسیدن به قدرت باشد. از نیرو و توان زنان به خوبی بهره برده و در فردای دستیابی به قدرت، این قشر موثر را به فراموشی میسپارند. حضور زنان و نقش آنان در انقلاب کبیر فرانسه، جنگهای استقلالطلبانه امریکا، جنگ جهانی اول و دوم و تمام انقلابها غیر قابل انکار است؛ اما آنچه که از انقلابها عملن نصیب آنان شده است، چیزی جز چند ماده قانون بیخاصیت و شعارهای مصلحتی نبوده است و بر عکس درحوزهی عملی زنان محکوم به تحمل محدودیت بیشتری شدهاند: «در تمامي حوزههاي زندگي سياسي، مذهبي، اقتصادي، زنان تنزلي فاحش را در نقشهاي قديمي خود متحمل شدند.» (جنبش اجتماعی زنان، ص47). «زنان عوام نقش قابل ملاحظه اي در تدارك و حمايت از انقلاب فرانسه ايفا ميكردند…» (همان، ص70). «همچنين در قرن هجده است كه زنان تضاد بين گفتار انقلابي مردان اهل سياست و امتناع آنان را از اينكه زنان به عنوان يك شهروند تمام عيار پذيرفته شوند در مييابند. زنان فرانسوي كه براي اهداف انقلابي مبارزه ميكنند و زنان آمريكايي كه در مبارزه براي استقلال مشاركت ميورزند اين نكته را تجربه ميكنند كه اصول عالي انقلابي كه در قوانين اساسي و اعلاميههاي حقوق بشر نوشته ميشدند در مرزهاي جنسي متوقف ميشوند.» (همان، ص74)
6- زنان، تفتیش عقاید
عقاید انسانی، باورها و افکار او از عناصر طبیعی، خدادادی و فطری است که خداوند در نهاد آدمی به ودیعه نهاده است و کسی حق ندارد و نمیتواند انسانی را به خاطر داشتن و یا نداشتن برخی از عقاید محکوم کرده و آزادی او را سلب نماید. شاید به همین دلیل انسان اولیه از تشکیل اجتماعات بزرگ گریزان بود و میکوشید، چون جزایر خود مختار به دور از حاکمیتهای محدود کننده زیست کند. ظاهرن آدمیان با توجه به زندگی حیوانات دریافته بودند که زندگی طبیعی در گرو دستههای کوچک است و گروههای کوچک هماهنگ، ضامن بقای فطرت طبیعی موجودات است. آنها کشف کرده بودند که تنش، تعارض و درگیری حاصل دستههای بزرگ است که در نتیجه آن معمولن اصول فطری قربانی شده و از بین میرود. از طرفی اجتماعات بزرگ مخالف فطرت اولیه آدمیان است و انسان بر خلاف باور عمومی یک موجود کاملن اجتماعی نیست.
مردان از ابتدای خلقت، حاملگی و قدرت تولید مثل زنان را یک عامل بهتآور و جادویی دانسته و با توجه به عدم توان توجیه آن، مردان کوشیدند آن را چون دیگر عوامل طبیعی، به مسایل ماورای طبیعی ربط داده و برای زنان قدرت فوق طبیعی قایل شوند. در جریان تاریخ گرچه در برههای این تصور مردان به نفع زنان انجامید، اما با گذشت زمان مردان فهمیدند که میتوان به گونهی دیگری از آن بهره گرفت. آنان با درک این نکته زنان را با عناصری چون «دیو»، «جن»، «پری»، «الخاتو» و… ارتباط داده و در نتیجه زنان را به داشتن قدرت «جادوگری» متهم کردند. این عامل در طول تاریخ توانست همچون چماقی زنان را سرکوب کرده و از اجتماع دور نگه دارد. همین عامل موجب شد در قرون وسطا با آویزان شدن دین (کلیسا) به سیاست، کشیشان با بهانه قراردادن «عقاید مسیحی» و استفادهی مطلوب از این وسیله، زنان را از جامعه محو کرده و خدمت بزرگی به بشریت (مردان) ارزانی دارند: «در بطن كليسا، انگيزيسيون (اداره تفتيش عقايد) با فرستادن دهها هزار زن به جايگاه سوزاندن به اتهام جادوگري خود را شهرهی آفاق ميكند… عصر انگيزيسيون با نخستين فرمان پاپ راجع به جادوگري در 1258 ميلادي آغاز ميشود و با در خواست پاپ ژان بيست و دوم در 1320 ميلادي، مبني بر تشديد فعاليت هواداران، تفتيش عقايد شدت ميگيرد. جادوگران زن متهم بودند كه به قدرت جنسي مردان و قدرت توليد مثل زنان حمله ميكنند و در امحاء مذهب ميكوشند…» (همان، ص49)
«پيرانى از مردم مغرب براى من حكايت كردند كه بيشتر جادوگران ايشان زنان جوان هستند. ايشان را قوهاى است كه مىتوانند روحانيت هر كوكبى را از كواكب كه بخواهند جلب كنند و چون بر آن مستولى شدند به آن روحانيت مكيف شوند. از راه آن هر گونه كه خواهند در اكوان تصرف مىكنند.» (تاریخ ابن خلدون، ج5، ص227)
«… بنابراين بايد زن را از حق ادارهی اموال خانوادگي محروم سازد و دست او را از همه كارها كوتاه كند و همه اين امور را به شوهر اختصاص دهد…» (جنبش اجتماعی زنان، ص50)
ادامه دارد…