سمیرا سادات
در افغانسـتان آن گونـه کـه مردهـا فکـر می کننـد هم کار پیـدا کـردن و کار کـردن بـرای زنـان آسـان نیسـت، وقتی کسـی مـی خواهـد کار کند یعنی مـی خواهد نـان زحمت و توانایـی خـودش را بخـورد وگرنـه می تواند بـا لاس زدن و رابطـه (خـارج از ازدواج) بـا کسـی در همـان خانـه، برای خـودش خانمـی کنـد و ماهانـه پولـی از فـردی کـه وارد رابطـه شـده اسـت، بگیرد. در اینجـا مـردان در اداره بـه نـوع ارایـش، لباس، نشسـتن، رفتـن، کار کـردن، زنـگ امـدن، چـت کـردن، ارتباطـات، ازدواج، طـاق یـا هـر چیـز خصوصیـت کار دارند کـه اکثرا خانـم هـا ایـن مـوارد را شـنیده انـد، امـروز ایـن رنـگ را پوشـیده ای زیبـا، زشـت، چـاق یا لاغـر و هزار مـورد دیگر شـده ای ! پـس انقدرهـا هـم عرصـه کار برای زنان اسـان نیسـت، هر روز مجبـوری ادم هایـی را تحمـل کنـی و ببینـی کـه نگاه هـا و زبـان هـای تیـز و کثیفشـان تـو را به مـرز جنون می رسـاند و از سـوی تـو، مجبـوری بـرای ارامـش خانـواده و خـودت و نیازهایـت کار کنـی . زنـی کـه در ایـن شـرایط کار می کنـد را نمی تـوان گفت: زنـی اسـت بدون خطـوط قرمـز، او زنی اسـت قهرمـان که بـا وجـود همـه حـرف هـا و اسـیب ها بـرای کسـب پول و رفـع مشـکات خانـواده اش، پا بـه پای مـردان این چنینی کار مـی کند . حـال اینکـه خیلـی از همیـن مردهـا فکـر مـی کننـد اگـر کسـی دنبـال کار مـی گـردد، می توانـد او را به رسـتورانت یـا دفتـر کارش دعوت کنـد و بعد در متن سـخنهایش، کار در درجـه اخـر قرار می گیـرد و زن را به گونه ای شـیرفهم مـی کنـد کـه کار در ازای رابطـه ای اسـت کـه قرار اسـت بـا وی داشـته باشـد. انجاسـت که مـی خواهـی بگویی من اگـر دنبـال رابطـه بـودم کـه الان اینجـا نبـودم و کار نمی خواسـتم و بایـد جایـی دیگر اسـتخدام می شـدم. اینکـه طـرف بگویـد تـو بایـد تـا پاسـی از شـب در دفتـر بمانـی و هـم در دفتـر و هـم در بسـتر برایـم کار کنی، نیز مطمئنـا بـرای خیلـی هـا اتفـاق افتاده . اسـت اینکـه خیلـی هـا می خواهند، تـو را در همین آغـاز به دبی و هنـد و ترکیـه ببرنـد و یـک هفته را با تـو لاس بزنند، نیز بسـیار بـرای زنان اتفـاق افتاده اسـت که برای مـردان هیچ گاه رخ نمـی دهد. یـک مـرد، اگـر وارد یک اداره شـد زمان کاریـش را کار می کنـد و بـاز برمی گـرد به آغـوش خانواده و اگر فشـاری هم از سـنگینی کار بـر وی وارد شـود، نیـز یـک امـر طبیعـی اسـت امـا زنانـی کـه مسـئولیت کاری مثـل مـردان دارند، نیـز در کنار مشـکات کار بایـد به صورت پنهانـی و ذهنی در جـدال بـا آدم هایی باشـند که روز بـه روز، عرصه کار را بـر وی تنـگ و نفس گیـر مـی کند. مـا زنـان همواره خواسـتیم تا حداقـل این افراد، بـا یک بار نـه گفتـن رهایمـان کـرده و فقط به مـا فرصـت کار کردن بدهنـد و بگذارنـد زندگـی برایمـان خواسـتنی تـر شـود و تنهـا چیـزی کـه مـا از انـان مـی خواهیـم ایـن اسـت کـه آرامـش را از مـا نگیرند. گاهـی اتفـاق مـی افتـد که با دیـدن و حـرف زدن با مردی کـه میفهمیـم ان سـوی ذهـن او هیـچ نقشـه و فکـر بـدی نسـبت بـه رابطـه مـان و جنسـیت مـان نیسـت؛ چقـدر خوشـحالیم و چقـدر دلمـان مـی خواهـد او در قالـب یـک دوسـت و یـک رابطـه سـالم اجتماعـی در جمـع دوسـتان دخترمـان قـرار بگیـرد . از نظـر مـن مردانـی کـه دستشـان به دهانشـان می رسـند بایـد قبل از هر چیزی احترام به شـخص خودشـان داشـته باشـند و بـه قـول همینجایـی هـا، سلسـله مراتـب و شـان اداره و خـودش را بداننـد و کارمندهایشـان را هـم خوابـه بسترهایشـان نسـازند و بـه زنـان، فرصـت کار کـردن و درخشـیدن در شغلشـان را بدهنـد.