خانم معصومه عادل هنرمند و فعال حقوق زنان است. او گریم سینمایی فیلمنامه نویسی را به صورت حرفهای خوانده است.در حوزه تیاتر نیز فعالیتهایی داشته و در تیاتر«الخاتو، قصههایآجی…» که برگرفته از افسانههای قدیمی است همکاری داشته است.
معصومه دو سال قبل از سقوط جمهوریت با دفتر «تیاتر خیابانی» امریکا همکاری خود را شروع کرد. در این مدت در زندان، خانههای امن زنان، کانون اصلاح و تربیه و دفتر حمایتی اطفال، کارهای هنری اجرا میکند. بعد از سقوط جمهوریت او از طریق یکی از دانشگاههای آلمان در حوزه کارهای هنریاش بورسیه دریافت کرده و به آلمان میآید. او نخستین نمایشگاه خود با موضوع لالاییهای هزارهگی و فرهنگ مردم هزاره را در یکی از دانشگاههای برلین برگزار کرد. به همین مناسبت نیمرخ گفتوگویی را با خانم عادل انجام داده است.
نیمرخ: چگونه به آلمان آمدید و موضوع هنری که اکنون شما در مورد آن تحقیق میکنید چیست؟
معصومه عادل: وقتی جمهوریت سقوط کرد قرار بود از طریق دفتر «بوند استریت تئاتر» به امریکا بروم. ولی گروه طالبان ممانعت کرد و نتوانستم از کشور خارج شوم. با کمک دوستانی که در حوزه هنر فعالیت داشتند توانستم از یکی از دانشگاههای آلمان بورسیه دریافت کنم و همراه خانوادهام به آلمان بیایم. موضوع تحقیق من فرهنگ و لباس مردم هزارستان است.
شما چندی پیش نمایشگاهی از کارهای هنری تان در برلین برگزار کردید. در رابطه با نمایشگاه خود برای ما بگویید؟

نمایشگاه «زندگی در تبعید، برلین و زندگی روزمره در افغانستان» عنوان نمایشگاه من بود. این نمایشگاه با دو جعبه عروسک متحرک افتتاح شد و در کنار این جعبهها کارگاه آموزشی هم دایر شد که اشعار لالایی هزارهگی و یک بازی سنتی در مناطق هزارهجات را به شرکت کنندهها آموزش دادیم. در کنار این کارگاه آموزشی، رقص پیشپو [که یکی از رقصهای کهن هزارهگی است] به همکاری دو دوستم فرشته سادات و باران هاشمی با لباسهای هزارهگی و آهنگ دمبوره بسیار به زیبایی اجرا شد.
استقبال مخاطبان آلمانی چطور بود؟ چه چیزی سبب میشود که برای آنها فرهنگ هزارهگی دلچسب و جذاب باشد؟
استقبال دوستان آلمانی عالی بود. وقتی لالایی هزارهگی را به آنها یاد میدادم بسیار با احساس یاد میگرفتند و در آخر گفتند که ما هم لالایی داریم ولی بخاطر مشغلات و زندهگی ماشینی این فرهنگ یادمان رفته است. آنها خیلی زیبا میخواندند «لورلی لورلی باچه مه، ای نور دو دیده مه» و از این لالایی معروف هزارهگی لذت میبردند. اجرای رقص نیز برای مخاطبان دیدنی بود.

خانم عادل شما در مورد فرهنگ کهن هزارهگی تحقیقاتی داشتید، در مورد شب یلدا برای مان بگویید که شب یلدا در بین هزارهها و در کل در افغانستان چگونه بزرگداشت میشود؟
اگرچه اکنون شب یلدا/شب چله در افغانستان همچون دوران قدیم بـه طور مبسوط برگزار نمیشود، در گذشتهی نزدیک علاوه بر برپایی مراسم رسمی از سوی مجامع فرهنگی و رادیو و تلویزیون افغانستان، مردم نیز کم و بیش این شب طولانی را با همنشینیها و کنار هم بودن و بردن هدیه ویژه شب چله برای نوعروسان تجلیل میکردند.
اما از گذشتههای دور مرسوم است که اعضای خانوادهها باید در کنار هم این شب را تا صبح [شبزندهداری] میکردند.در خانوادههایی که دختر و پسر جوان نامزد شده داشتند، خانواده داماد در خنچه یا طبقهای تزیین شده ضمن تهیه لباس زمستانی برای عروسشان، مقداری ماهی و زولبیا همراه با آجیل زمستانی قرار میدهند. همچنین هندوانه از میوههای ضروری اسـت که در کنار میوههای فصل در خوانچه نوعروسان چیده میشود. گاهی نیز خانواده داماد با تهیه یک یا چند نوع غذا از انواع غذاهای زمستانی مرسوم، همراه با نوعروسشان شب چله را بـه شادی میگذرانند.
آنان در این شب با خوردن هندوانه، انار و خربزه بـه عنوان محصول با امتیاز کشاورزان بدان باورند که خوردن هندوانه در شب یلدا سبب کاهش تشنگی و افسردهگی در گرمای تابستان میشود. چون یلدا درازترین شب سال اسـت، مردم میخواهند با شبنشینی عمر شب و تاریکی را کوتاه سازند و از غفلتزدهگی خود بکاهند. در شب یلدا، جنگ و خونریزی و حتا کشتن گوسفند و مرغ نیز ممنوع بوده که این کار دلهای مردم را بـه احتراز از جنگ و کدورت وامیداشت.
مردم در این شب بـه خاطر کوتاه کردن درازای آن بـه سفرهآرایی از میوههای فصلی و میوههای خشک میپرداختند و بزرگسالان برای افراد جوان خانواده قصهها و افسانههای محلی خود را بازگو میکردند.
شما در مورد فرهنگ هزارهگی تحقیق میکنید، افسانهها به عنوان بخشی از فرهنگ فولکلور چه جایگاهی در میان مردم هزاره دارند؟

افسانهها در میان مردم هزاره از اهمیت بالایی برخوردار است. افسانهها دارای این خاصیت هستند که بسیار زود در ذهن مردم تأثیر میکند و در پیشبرد مقاصد به منزله سلاح قاطع است. چند ویژهگی افسانه را میتوان چنین یاد کرد.
همچنان بخوانید
- از فرهنگ و رسوم مردم سرچشمه گرفته و با آن پیوند ناگسستنی دارد.
- میراث فرهنگی بشر است که با آن میتوان پرده از اسرار تاریک طبیعت برداشت.
- تنها به ارائه آثار گذشته محدود نمیشود بلکه آفرینش دوباره آثار ادبی را نیز شامل میشود.
- بهترین وسیلهای است که به کمک آن میتوان همه افکار بلند و آرای مافوق تصور را به مردم منتقل کرد تا آنان نیز با ذوق و اشتها بشنوند و بخوانند و لذت ببرند.
شما در کنار کار هنری به فعالیتهای مدنی و دادخواهیها نیز میپردازید. هنر و دادخواهی در زندگی شما چه رابطهای دارد؟
یکی از مهارتهای دادخواهی فعالیتهای هنری است. حال میتوان از هر شاخه هنری در قسمت دادخواهی استفاده کرد اما تئاتر در دادخواهی بیشتر شناخته شده است و نقش مهمی دارد. هنرمندان نیز دارای پایههای مردمی میباشند. در مواردی که نیاز به دادخواهی باشد این رسالت هنرمندان است که از هنر شان برای همراهی با اعتراضات مردمی و دادخواهی استفاده کنند. به طور مثال، هنرمندان و فعالان اهل سینما و تئاتر تلاش بر این دارند تا با آثار هنریشان تا حدی بتوانند ضررهای جنگ و خشونتها را در اجتماع آشکار کنند و اینگونه رسالت اجتماعیشان را بجا آوردند.
دیشب طالبان حکم بستن دانشگاهها و آموزشگاهها را بر روی دختران صادر کردند، شما برای زنان چه پیامی دارید؟
پیام من این است که زنان همچنان قوی و پرتلاش بمانند و امیدشان را از دست ندهند. این گروه جهل دیر یا زود میرود و جامعه به زنانی نیازمند است که الگوی بقیه زنان در جوامع مختلف باشند. زن افغانستانی ثابت کردهاند که از ظلم و بیداد نمیترسند و صدای شان را خاموش نگه نمیدارند.