اعتراضات مدنی زنان در برابر گروه تروریستی طالبان طی نزدیک به دوسال گذشته همواره با ارعاب وخشونت سرکوب شده و زنان معترض تحت تعقیب قرار گرفته و دستگیر و زندانی شدند.
زهرا حقپرست یکی از آن زنانیست که به دلیل سازماندهی اعتراضات خیابانی از سوی طالبان تحت تعقیب بود. او پس از دستگیری در فبروری 2022 به مدت 10 روز در زندان طالبان شکنجه شد و پس از رهایی از زندان طالبان به پاکستان رفت و سپس در یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شد.
زهرا حقپرست هنگام اشتراک در جشنوارهی کن فرانسه در مدت سفرش، تجارب خود از خیابان اعتراض و شکنجه در زندان طالبان را با خبرنگار نیمرخ روایت کرده است.
زندگی زهرا حقپرست قبل از طالبان مانند سایر دختران افغانستانی با مشکلاتی همراه بوده، او برای بدست آوردن حق تحصیل و کارش از مانعهای متعدد درخانواده و جامعه عبور کرده بود، اما طالبان و محدودیتهایی آنان بر زنان مانعی دیگری بود که باید استوارتر از قبل در برابر آن ایستادگی میکرد.
داکتر زهرا حقپرست 27 ساله و از ولایت کابل است. او در خانوادهای متولد شده است که به گفتهی خودش معتقد بودند که «دختر نباید بیشتر از سواد خواندن و نوشتن درس بخوانند». اما پیشتر رفت و دکتر شد. او که تحصیلات ابتداییاش را در یکی از مکتبهای دخترانهی شهرکابل به اتمام رسانده، پس از سپری کردن آزمون سراسری کانکور در رشتهی خبرنگاری در دانشگاه کابل پذیرفته شده بود، اما به دلیل مخالفت خانوادهاش از ادامهی تحصیل در رشتهی خبرنگاری محروم شد و طب دندان را در یکی از دانشگاههای خصوصی فرا گرفت. او همزمان کلینیک تداوی دندان را به راه انداخت. چهارسال در زمان دانشجویی و یک سال پس از فراغت در کلینیکش مشغول به کار بود.
در پانزدهم آگست 2015 همزمان با خبرهای ناگوار سقوط ولسوالیها و ولایتهای افغانستان به دست طالبان، زهرا نیز درمحل کار با سایر همکارانش مشغول رسیدگی به مراجعین بود، اما پس از هرج ومرج در سطح شهر و هجوم مردم به سمت میدان هوایی او نیز ناچار و نا امید محل کارش را ترک کرده و به خانه رفت.
«وقتی گفتند طالبان به ارگ رسیدند تمام همکاران و بیماران خود را به خانه فرستادم. این امید را نداشتم که دوباره به محل کارم آمده بتوانم، سطلهای زباله را خالی کردم، خوراکیهای داخل یخچال را دور ریختم، پردههای اتاقها را پایین کشیدم و سویچهای برق را هم پایین کردم. یک دل سیر محل کار وتجهیزاتش را نگاه کردم و گریه کنان از آنجا بیرون شدم.»
زهرا وقتی به خانه برگشت برای مدتی درخانه بود و حتا تصور دوباره رفتن به محل کارش را نمیکرد تا اینکه در تلویزیون شماری از زنان معترض چون راضیه بارکزی، ترنم سیدی و چند معترض دیگر را میبیند که برعلیه طالبان در خیابانهای کابل شعار میدهند.
شکلگیری اعتراضات خیابانی و ایجاد جنبش زنانه
پس از ورود طالبان به شهرکابل و هجوم سرسامآور مردم به سمت میدان هوایی برای ترک کشور، گروهی از زنان معترض به خیابان رفتند و شعارهای «نه به طالبان» سردادند و سپس در اعتراض به تشکیل کابینهی مردانهی طالبان نیز اعتراض خیابانی به راه انداختند. این اعتراضات در سپتامبر 2021 شدت گرفت که با سرکوب طالبان طالبان مواجه شد.
زهرا حقپرست نیز در سپتامبر 2021 پس از نشرخبرهای اعتراضات زنان در رسانهها، از طریق فیسبوک به زنان معترض پیوست. او میگوید: «گرچند حوزهی کارمن طب است، اما با سرگذشتی که از ستم درحق خود وخواهرانم در خانواده وجامعه داشتم، خواستم برای تحقق حقوق زنان با کارزارهای اعتراضی، سازمانهای حقوق بشری و جریانهای سیاسی یکجا شوم و آمدن طالبان باعث شد به جنبشهای زنانه پیوسته وجنبش اتحاد وهمبستگی زنان افغانستان را ایجاد کنیم.»
او در همکاری با سایر جنبشهای زنانه تا اکنون نزدیک به 35 اعتراض خیابانی و دهها برنامههای اعتراضی دیگر را در فضاهای سربسته سازماندهی و برگذار کرده است. سازماندهی اکثر این برنامهها از محل کار زهرا صورت میگرفت تا اینکه او از سوی افراد وابسته به شبکهی حقانی در استخبارات طالبان دستگیر شد.
دستگیری وشکنجه در ریاست چهل استخبارات طالبان
زهرا حقپرست درحالیکه با سایر جنبشهای زنانه مشغول سازماندهی اعتراضات مدنی علیه طالبان بود، محل کارش زیر نظر افراد استخبارات طالبان قرار گرفته بود. او در برنامههای تلویزیونی از محل کارش مصاحبه میکرد و در در بحثهای زندهی تلویزیونی مسؤولان طالبان را تروریست خطاب میکرد.
شخصی به اسم «جواد» از استخبارات طالبان بارها با زهرا تماس گرفته و او را تهدید کرده بود که از سازماندهی اعتراضات در برابر طالبان دست بردارد. به گفتهی زهرا شخص دیگری به اسم «قاری بدر» که ظاهراً مسؤول زندانهای طالبان بوده نیز شب نامههای تهدیدآمیز با مهر و تاپه به محل کار زهرا انداخته بود، اما او آنها را ندیده گرفته و به مبارازت مدنی علیه طالبان ادامه میداد.
ساعت 2 بعد از ظهر 3 فبروری 2022 زهرا حقپرست با مسؤولان یونما قرار ملاقات داشت تا از وضعیت زنان و اعتراضات مدنی علیه طالبان با آنان گفتوگو کند، اما قبل از رسیدن به این ملاقات، در عملیات شبیه یک عملیات نظامی دستگیر شد.
زهرا میگوید: آن روز همچنان درگیر رسیدگی به بیمارانش بود و یک مرد چند بار وارد محل کارش شد و سراغش را از همکارانش گرفته بود که«داکتر زهرا امروز به محل کارش آمده است یا خیر؟» وقتی از بودن زهرا در محل کارش مطمین شده آنجا را ترک کرده بود. حدود بیست دقیقه بعد شش نفر مسلح با لباس شخصی وارد محل کارش شده و تمام زنانی را که در آنجا بودند، گرفتار کردند و گفتند زهرا کدام یک تان هستید؟»
زهرا میگوید مبایلم را به یک همکاریم دادم و خودم را معرفی کردم، چون در اثر وحشت که جنگجویان طالب خلق کرده بود، یکی از همکاران زهرا به حالت شوک میرود.
زهرا میگوید: «همانطور که صورتهای شان بسته بود از زیر لباسهای شان تفنگچههای خود را کشیدند و به من گفتند که تلفنت را بده، از دست پاچگی گفتم تلفنم داخل اتاق دیگر است. یکی از آنها تفنگچه را روی کمرم گذاشت و گفت آهسته حرکت کن هیچ کس نباید بفهمه همرای ما میای به دختران هم گفت به هیچ کسی چیزی نمیگویید.»
دو نفر از شش نفر مسلح زهرا را ازمحل کارش بیرون کرده و در یک موتر سفید رنگ بدون پلیت سوار کردند. موتر را نیز در نقطه کور دوربینهای امنیتی پارک کرده بودند تا او را بدون هیچ رد پایی باخود ببرند. «یک نفر سر جلو موتر نشست و یک نفر کنار من، بعد از چند دقیقه یک کرتی مردانه را روی شانهام انداختند و گفتند سرت را به چوکی تکیه بده.»
در آن زمان مردی که کنار دست زهرا نشسته از طریق بیسیم به زبان پشتو خبر میدهد که «عملیات موفقانه انجام شد، به بچهها بگویین پایین شوند.»
زهرا میگوید: «آنجا فهمیدم که برای دستگیری من اطراف محل کارم را محاصره کرده بودند و در حوالی آنجا حتا تک تیر انداز مقرر کرده بودند که نتوانم فرارکنم، اگر فرار کردم مرا بکشند.»
پس از پیمودن پانزده دقیقه فاصله، شخصی دیگری نیز به موتر آنها سوار شده که موبایل زهرا در دستش بوده و سپس چشمان زهرا را با تکهی سیاه بستند و نوری شبیه لایزر را روی چشمهایش نگهداشته بودند تا نتواند مکانی را که به آنجا منتقل میشود ببیند.
زهرا میگوید: «با سرعت گرفتن موتر اظطراب و تکانهای قلبم هم زیاد میشد و فکر میکردم دیگر فرصتی ندارم و به قتلگاه میبرند.»شکنجههای روحی و الفاط رکیک آنان در موتر به اظطراب زهرا میافزود تا در مکان مقرر میرسند.
«احساس میکردم نوری که به چشمهایم میتابید، داغ است. چشمانم را اذیت میکرد، نمیدانم به کجا رسیدیم موتر را نگهداشتند و به من گفتند پیاده شو، گفتم وقتی چشمانم را بسته اید چگونه پیاده شوم، پیش پایم را دیده نمیتوانم، یکی از آنها گفت دستم را بگیر، گفتم شما به ما اجازه نمیدهید بدون محرم حتا از خانه بیرون شویم، چطور دستت را بیگیرم؟ گفت زیاد گپ نزن پایین شو شما فاحشهها هستید! ناچار از آستینش گرفتم و پیاده شدم.»
زهرا درادامه میگوید: «با چشمان بسته بالاشدن از راه پله آهنی را حس میکردم، نمیدانم تا چند منزل بالا رفتیم، مرا به سمت چپ یک دهلیز هدایت کردند و روی یک مبل نشاندند. وقتی چشمانم را باز کردند تا ده دقیقه اطرافم را دیده نمیتوانستم.» پس از تحقیقات ابتدایی او را به یک اتاق انفرادی منتقل کرده و در آنجا ده روز شکنجه کردند.
مسؤول تحقیق طالبان در ریاست چهل استخبارات طالبان (محل نگهداری زهرا و دیگر دختران معترض) یک فردی خارجی بوده که با صورت بسته از او تحقیق میکرده و یکی دیگر از افراد طالبان پرسشهایش را به زهرا ترجمه و جوابهای زهرا را پس به او به زبان اردو ترجمه میکرده است.
به گفتهی زهرا؛ تحقیقات زیر شکنجه وخشونت صورت میگرفت و به خاطر نخوردن غذای غیر بهداشتی زندان هم شکنجه میشد. او میگوید: «جوابهایی که میدادم قابل قبول آنها نبود، یکی از آنها با مشت به صورتم زد و تا سه روز نمیتوانستم حرف بزنم یا چیزی بخورم. پس از آن یک داکتر را در زندان آوردند و گفتند فک من بیجا شده است، درهمان وضعیت هم با مشت و لگد و هرچیزی که دم دست شان میآمد، مرا میزدند تا اینکه سه تار از قبرغههایم هم شکست.»
زهرا با حملههای عصبی، بدن کرخت و فشار روانی مواجه بوده، اما افراد طالبان همچنان او را شکنجه میکردند؛ « دست شان را روی صورت عکس شوهرم میگذاشتند و میگفتند او را هم میکشیم.»
یک شب طالبان پروانه ابراهیم خیل یکی دیگر از زنان معترض را نیز در سلول انفرادی نزد زهرا آورده بودند تا زجر کشیدن همدیگر را تماشا کنند.
طالبان پس از ده روز زهرا را درحالیکه در وضعیت صحی وخیمی به سر میبرد آزاد کردند و شب آزادی به زهرا گفتند که در بدل پول رها شده است.
«شبی که قرار بود آزاد شوم همان شخص خارجی بازهم برای تحقیق آمده بود، آن شب در جریان تحقیق ماسک از صورتش افتاد و هنوزهم چهرهی منفورش از ذهنم پاک نمیشود که بعداً در خبرها دیدم به عنوان یک تروریست بینالمللی تحت تعقیب پولیس FBI امریکا است. او و افراد طالبان به من میگفتند آنقدر ارزش نداشتی، اما به خاطر تو هشتاد هزار دالر به ما دادند.»
طالبان دستگیری زهرا را به خانوادهاش انکار کرده بودند و به آنها گفته بودند چون او یک داکتر است ممکن است به خاطر پول اختطاف شده باشد. اما وقتی دوربینهای امنیتی را بررسی کردند، زهرا را در موتری شخصی نوع کرولای سفید سفید رنگ با شیشههای سیاه و بدون نمبر پلیت دیدند که از محل کارش دستگیر شده است. برای همین طالبان گفته بودند که این افراد ناشناس است و زهرا را اختطاف کردهاند.
قبل از رهایی زهرا از زندان طالبان، آنها سعی کردند از او ویدیوی اعتراف اجباری بگیرند، اما موفق به این کار نشدند؛ زیرا او در وضعیت وخیم صحی قرار داشت. اما او را ممنوع الخروج کرده و اجازهی مصاحبه با رسانهها نداده بودند.
شوهر زهرا پس از رهایی همسرش از چنگ طالبان، درکنار او ایستاد، اما بقیه خانواده مخالف اعتراضات او در برابر طالبان هستند. وقت زهرا بازداشت میشود، مادرش سکته میکند. طالبان بارها خانوادهای زهرا را بازداشت و شکنجه کردند. پس از آزادی زهرا و فرارش از افغانستان، طالبان یکی از اقاربش را زندانی کردند تا زهرا را پیدا کند که در بدل 450 هزار افغانی، او را رها کردند.
زهرا در خارج از کشور همچنان به مبارزات مدنی علیه طالبان ادامه میدهد. او میگوید: در هر فرصت و هر برنامهای برای زنان افغانستان دادخواهی میکند.
او اخیراً در جشنوارهی فلم کن در فرانسه دعوت شده بود و پس از نمایش مستند «نان و گل سرخ» از صحرا مانی فلمساز افغانستانی در مورد اعتراضات زنان در برابر طالبان، روی صحنه رفت و مورد استقبال گرم قرار گرفت. او در آنجا نیز از شکنجه در زندان طالبان سخن گفت. زهرا از حمایتهای همسرش تشکری کرد و خواستار حمایت جهانیان از زنان افغانستان شد.
مستند نان و گل سرخ توسط صحرا مانی فلمساز افغانستانی و جنیفر لارنس ستارهی سینمای بالیوود درمورد زندگی سه زن معترض در هفتههای پس از سقوط افغانستان بدست طالبان، به گونهی مخفیانه تصویربرداری شده است.
جنیفر لارنس در این فلم گفته است که حتا تصور اینکه زنان افغانستان چگونه ناگهان دستآوردهای شان را ازدست دادند، ویرانگر است.
دیدگاهها 4
لعنت خداوند به این تروریستان که داکتر مارا اینقدر شکنجه کردند برای نابودی شان می رزمیم هر کاری که از دست ما بیاید حتی به قیمت جان ما
Bravo Dr Zahra👏👏👏👏👏👏
مثل زهرا حق پرست زن های زیادی هستند که در افغانستان هنوز هم زجر می کشند.
شجاعتش قابل قدر است امیدوارم برای زنان معترض دیگر نیز کمک کنند.
امیدوارم زنان معترض دیگر نیز تا نابودی طالبان دوام بیاورند