«زنان اصلیترین قربانیان جنگ هستند که با کشته شدن مردان خانواده از تمامی فرصتها و امکانات زندهگی محروم میشوند.»
گفتوگو با ذکیه وردک، فعال اجتماعی و نامزد انتخابا ت پارلمانی از ولایت کابل
خانم وردک، «هفتهنامه نیمرخ» بازتابدهندهی تواناییها، چالشهای زندهگی و صدای زنان است. نیمرخ با کسانی که در حمایت از زنان کار کردهاند، گفتوگو میکند تا آسیبها و راهکارهایی را شناسایی کند که زنان نیازمند آن است. ابتدا در مورد چگونهگی و آغاز فعالیتهای اجتماعی-فرهنگی تان در عرصه زنان بگویید.
در ابتدا تشکر از حضور تان و افتخار دارم که با هفتهنامه نیمرخ مصاحبه میکنم. من از دانشگاه پولیتخنیک دانشگاه کابل فارغ شدم و از رشته مهندسی، ماستری دارم. فعالیتهای من در عرصه زنان با ایجاد انجمن انجنیران زنان افغانستان رقم خورد. به حیث بنیانگذار و رییس این انجمن کار کردم و برای شصت تن از بانوان بورسهای تحصیلی خارج از کشور و برای تعدادی هم زمینه انترشیپ در وزارتخانهها فراهم کردیم. در راستای حمایت از فعالیت اقتصادی زنان، آنعده از بانوان را که شرکتهای خصوصی و تجارتی داشتند در قسمت اخذ پروژهها هماهنگی کردیم تا منابع درآمد مستقل داشته باشند.
سال گذشته من به حیث رییس جامعه مدنی افغانستان انتخاب شدم، در جریان همکاری با جامعه مدنی افغانستان، چهل و شش زن آسیبدیده از جنگ را که مردان خانوادهی شان را از دست داده بودند و یا وضعیت ناگواری داشتند، به ارگ ریاست جمهوری و نزد بانوی اول(رولا غنی، همسر رییسجمهور غنی) بردیم تا برای زنان آسیبدیده از جنگ که همسر و یا فرزند شان را از دست دادهاند، رسیدهگی شود.
امسال، من به قندهار و پکتیا سفر کردم و زنان آن مناطق را از نزدیک دیدم. وضعیت زنان در شفاخانه، مکتب، ریاست امور زنان و ادارههای کاری آن ولایتها را بررسی کردیم که زنان چه میکشند و با آنان چگونه برخورد میشود تا بتوانیم آسیبهای موجود را بشناسیم و برای بهبود وضعیت آنان کار کنیم.
از این دیدارها و بررسیهای تان چه دریافتهاید؛ در کدام بخش از امور زندهگی زنان باید بیشتر توجه شود؟
آنچه در متن جامعه افغانستان، به ویژه ولایتهای ناامن به عنوان چالشهای اصلی زندهگی زنان به شمار میرود، مسایل امنیتی و وضعیت معارف است. زنان قبل از همه نیاز به امنیت دارند. زنان، اصلیترین قربانیان جنگ هستند که با کشته شدن مردان خانواده از تمامی فرصتها و امکانات زندهگی محروم میشوند. زنان در این سرزمین جنگ؛ همسر، پدر، فرزند و برادر خود را از دست میدهند. مردان در افغانستان کسانی هستند که در خانه نان میآورند و سرپرست فامیل هستند؛ وقتی مردی کشته میشود، زن مجبور به تامین معیشت خانواده است. اینجا اهمیت تعلیم و تربیه درک میشود که زنان بیسواد برای تامین خرج زندهگی شان با دشواریهای زیادی مواجه میشوند؛ اما در ولایتهای افغانستان هنوز هم کیفیت معارف بسیار پایین است، آموزشگاههای آمادهگی کانکور وجود ندارد و دانشگاه خوبی هم نیست تا زنان برای تحصیل به رفتن در دیگر ولایتها مجبور نشوند.

شما خود تان متن جامعه را بررسی کردید. امروز در بیشتر جاهای افغانستان داشتن دانشگاه، آموزشگاه و مراکز ارتقای ظرفیت و داشتن منابع مالی مطمیین اساسیترین ضرورتهای زنان به حساب میآید، به نظر شما مسوولیت اساسی برآوردن این نیازمندیها بیشتر به چهکسی/کدام نهادی برمیگردد؛ حکومت، سکتورهای خصوصی و یا نهادهای حامی زنان؟
برای ارایه این خدمات همه مکلف هستند. هرسه گزینه که یادآوری کردید، باید کار بکنند. از یاد نبریم که در جامعه افغانستان ابتدا باید جامعه بپذیرد که زنان به مکتب، دانشگاه و محل کار راه یابند. بنابراین، به تبلیغ نیاز است. اگر در مورد اهمیت و ضرورت تعلیم و تربیه از آدرس وزارت حج و اوقاف تبلیغ شود بسیار تاثیرگذار است. این وزارت باید جهت باز شدن زمینه اجتماعی برای ورود زنان به مکتب، دانشگاه و محل کار تبلیغ کند تا ذهنیت عامه حق آموزش و کار اداری زنان را بپذیرد.
در اوضاع اجتماعی فعلی، نحوهی برخورد و رویکرد مردان با زنان را در افغانستان چگونه میبینید؛ برای به دست آوردن این حقوق چه کارهایی باید کرد؟
مردان باید زنان را درک کنند و بیش از همه به فکر روزی باشند که اگر مردی در زندهگی یک زن وجود نداشته باشد، او چه خواهد کرد! مردان باید به این مسئله بیندیشند که یک زن چگونه با رعایت نزاکتهای اجتماعی و اخلاقی به بیرون از خانه کار کند تا مصارف زندهگیاش را تامین کند. سپس مسوولیت خود زنان است که برای تامین حقوق شان باید مبارزه کنند. امروز زنان باید مردان خانواده را قناعت بدهند که زن حق دارد تعلیم و تحصیل کند و برای سهیم شدن در چرخهی اقتصادی خانواده، آبرومندانه کار کند. من در درون شهر، با زن جوانی مواجه شدم که گدایی میکرد، او قصهی دردناکی داشت(او گفت، به هر خانه که برای کارگری میروم، از من خواهشات نامناسبی میشود.) گدایی کار مناسبی برای زنان نیست. زنان باید بیشتر بر تربیت سالم فرزندان شان بکوشند تا نسل آینده کشور، عقدهمند و سرخورده به بار نیاید.
این درست است که زنان باید از طریق کارهای آبرومندانه در چرخهی اقتصادی خانواده شریک شوند و باید برای رسیدن به حقوق شان مبارزه کنند، اما این کار به زمینهسازی و حمایت نیاز دارد. کارهایی که برای حمایت از زنان در عصر پسا طالبان با حضور جامعه جهانی و انجیوها در افغانستان شده، از نظر شما عملکرد شان چگونه است؟
دستآورد و نحوهی عملکرد این نهادها را باید به دو بعد مثبت و منفی تقسیم کرد. بعد منفی کارکرد نهادهای مسوول این است که برای آگاهیدهی و حمایت از زنان، آنگونه که باید، کار نکرده اند. فعالیت این نهادها در اطراف و روستاها بسیار اندک و یا هیچ بوده، درحالی که ضرورت اصلی ما حمایت از زنان روستایی است. بعد مثبت قضیه این است که افغانستان امروز با افغانستان یک و نیم دهه پیش متفاوت است و نظر به زمانی که گذشته، کارهایی خوبی انجام شده ولی بازهم کارهای اساسی که ضرورت بود، انجام نشده است. یکی از دلیلهای عدم موفقیت برنامههای حمایت از زنان در افغانستان پروژهای شدن کارها است که از اصل ماموریت شان منحرف شده بودند.
اما انجیوها و نهادهای مدنی میگویند ما این مکلفیت را نداریم که کارهای بنیادین و دوامدار را انجام دهیم؛ بلکه انجیوها پروژههای مقطعی و برنامههای نمادین را اجرا میکنند تا دولت برای استمرار و پایدار کردن این برنامهها کار کند.
درست است، اما نظر به پروژههایی که گرفته میشود باید صادق بود و آنهم در شرایط افغانستان که موفقیت پروژههای حمایت از زنان یکی از ضرورتهای جامعه است. ما باید نتیجهی پروژهها را بررسی کنیم. میزان موفقیت نهادها و انجیوها از کیفیت تطبیق پروژههای شان فهمیده میشود که چه نتیجه دارد.
آیا انجیوها موفقانه عمل نکردهاند؟
از آوان تشکیل حکومت دموکراتیک و ریاست جمهوری حامد کرزی(رییس جمهور پیشین) شرایط افغانستان بهتر بود و امنیت نسبی در سراسر افغانستان وجود داشت. تا هشت سال وضعیت افغانستان رو به بهبود نهاده بود که باید کارهای بنیادین و مفید زیاد انجام میشد ولی حقوق زنان مثل هر برنامهای زیربنایی دیگر در کشور شاهد انجام کارهای موثری نبوده است.
این یک امر مسلم است که زنان از یک زن بیشتر توقع دارد تا در عرصه حقوق زنان کار کند. همچنین مشکلات ناشی از محدودیتهایی را که زنان در روستا حس میکند و چالشهایی که فراروی زنان در درون شهر ایجاد میشود، یک زن بیشتر و بهتر درک میتواند. شما به عنوان کسی که اکنون وارد کارزارهای انتخابات پارلمانی شدهاید، چه فکر میکنید، از پارلمان چه کارهای موثری را میشود برای زنان انجام داد؟
من و هر زن دیگری که وارد پارلمان میشویم، باید برای حقوق زنان مبارزه کنیم. از حق تعلیم و تربیه تا رعایت عدالت در حقوق زنان و نقش زنان در مسایل بزرگ ملی و سیاسی باید برجسته شود؛ چون زنان همانگونه که قربانی جنگ و ناامنی هستند، میتوانند برای تامین امنیت و موفقیت صلح کمک کنند و موثر باشند.
زنان در مسایل امنیتی و تامین صلح چه نقشی را میتوانند بازی کنند؟
زنان از لحاظ سیاسی، روابط اجتماعی و روابط خانوادهگی میتوانند بر این پروسهها تاثیرگذار باشند. زنان از نقش تربیتی در خانواده تا درون جامعه همواره بر این مسایل مفید بوده میتوانند. از همین رو لازم میدانیم در پارلمان کشور نیز روی قوانین و اسنادی کار شود که از زنان حمایت میکند. از تطبیق این قوانین باید نظارت شود تا زنان در عرصههای مختلف اجتماعی از سطح آگاهی تا مالکیت اقتصادی و زمینه رشد و سرمایهگذاری برای شان کار شود، مورد حمایت قرار بگیرند و در این عرصه زنانی که وارد پارلمان میشوند بیشتر از همه مسوول هستند.