مراسم رونمایی از دو اثر لیلی غزل، شاعر معاصر افغانستانی، با حضور جمعی از شاعران، نویسندگان و علاقهمندان شعر در شهر استانبول ترکیه برگزار شد. این برنامه که به ابتکار انجمن فرهنگی سخن و با همکاری نشر مولانا و انتشارات برگ برپا گردید، با معرفی و بررسی دو مجموعهی شعری «رد پای درخت» و «بلخینهها» همراه بود؛ آثاری که به باور سخنرانهای برنامه مرحلهای تازه در کارنامهی ادبی این شاعر بهشمار میروند و جایگاه ویژهای در روند پویایی شعر معاصر افغانستان دارند.
از لیلی غزل پیش از این نیز، دو مجموعهی شعری دیگر «رقص در باروت»، «دستنبو» چاپ شده است، که نخستین تجربههای او در عرصهی شعر بودند و مورد استقبال مخاطبان شعر و ادبیات قرار گرفتند. حالا او با چهار مجموعهی شعری در کارنامهی ادبیاش، جایگاه خود را به عنوان یکی از صداهای تازه و جدی شعر زنان افغانستان تثبیت کرده است.
لیلی غزل در گفتوگو با نیمرخ دربارهی روند شعری خود گفت که نوشتن جدی را از دوران دانشگاه آغاز کرده و اکنون بیش از شش سال است که شعر برای او نه سرگرمی، بلکه شیوهای برای زیستن در تبعید و مواجهه با رنجهای آن شده است. به گفتهی خانم غزل بسیاری از شعرهایش در غربت شکل گرفتهاند، جایی که کلمات به پناهگاه و خانه تبدیل میشوند.
به گفتهی او، مجموعهی «رد پای درخت» بازتاب زندگی روزمرهی زنان، تجربهی مهاجرت و مقاومت است؛ در حالی که «بلخینهها» بیشتر به ریشهها و جستوجوی وطن بازمیگردد و بلخ را به نمادی از عشق، تاریخ و وطن گمشده بدل میکند، او تأکید کرد که این دو کتاب مرحلهای تازه در مسیر شعریاش هستند و نسبت به آثار پیشین، صدای اجتماعی و سیاسی پررنگتری در آنها شنیده میشود.
او در پاسخ به پرسشی دربارهی بازخورد آثارش گفت؛ مخاطبان، بهویژه مهاجران افغانستانی، با صراحت و سادگی زبان شعرهایش ارتباط برقرار کردهاند و بسیاری از آنها تجربههای شخصی خود را در لابهلای این شعرها باز یافتهاند، که این نزدیکی شعر به تجربههای مشترک، دلیل اصلی تأثیرگذاری و ماندگاری آن است.
لیلی غزل در ادامهی حرفهایش گفت؛ شعرهایش ترکیبی از تجربهی فردی و بازتاب وضعیت اجتماعی است. وقتی از فرزندانش مینویسد، در حقیقت به نگرانیهای جمعی زنان مهاجر نیز صدا میبخشد. او زنان شاعر افغانستانی را با موانع بزرگی چون سانسور، حذف از آموزش و محدودیتهای فرهنگی مواجه میداند، اما معتقد است که تبعید فرصتی فراهم کرده تا این صداها به گوش جهانیان برسند.
خانم غزل همچنان در مورد رابطهی میان سنت و نوآوری در شعر گفت، که غزل به عنوان یک فرم شعری بخشی از هویت فرهنگی اوست، اما تلاش میکند آن را با موضوعات امروز مانند جنگ، مهاجرت و زنان پیوند دهد تا شعر نه تنها یک تجربهی فردی، بلکه کنشی اجتماعی برای ثبت و بازگویی رنجهای جمعی باشد.
حالا، انتشار دو مجموعهی تازهی لیلی غزل، بازتابی روشن از پیوند شعر زنان با تجربهی تبعید، مقاومت و بازآفرینی هویت است و یکی از معدود عرصههایی است که میتواند صدای زنان افغانستان را در حافظهی جمعی زنده نگاه دارد.