در دومین روز برگزاری دادگاه مردمی زنان افغانستان در مادرید، امروز پنجشنبه، نهم اکتبر، شاهدان، قربانیان و فعالان حقوق بشر، با جزئیات دقیق و مستند از جنایات گروه تروریستی طالبان علیه زنان سخن گفتند و تصویری روشن از واقعیت تلخ زندگی زنان افغانستانی زیر حاکمیت این گروه تروریستی ترسیم کردند. این دادگاه که با پشتیبانی نهادهای بینالمللی حقوق بشر در حال برگزاری است، تلاش میکند تا جنایات طالبان را مستندسازی کرده و عدالت نمادینی برای قربانیان فراهم کند.
در آغاز ، زرمنیه پریانی، فعال حقوق زنان و زندانی سابق طالبان، در شهادت خود از شکنجههای جسمی و روانی، آزارهای جنسی و رفتارهای تحقیرآمیز مأموران طالبان سخن گفت. او تأکید کرد که خشونت علیه زنان در زندانهای طالبان نه تصادفی، بلکه بخشی از سیاستی سازمانیافته برای خاموشکردن صدای معترضان است. پریانی گفت: «ما در زندان فقط زندانی نبودیم، بلکه هدف شکنجه و تجاوزی بودیم که میخواست انسانیت ما را نابود کند.» او در پایان خواستار اقدام فوری جامعه جهانی برای توقف این جنایات و حمایت از زنان بازمانده شد.
در ادامه، عاطفه حمیدی، دیگر زندانی سابق طالبان، شهادت داد که شکنجهها در زندانهای طالبان ساختارمند و هدفمند است. او گفت زنان نهتنها به دلیل فعالیتهای مدنی، بلکه بر اساس قومیت و مذهب نیز مورد آزار قرار میگیرند. حمیدی گفت: «طالبان با شکنجه زنان فعال میخواهند نشان دهند که هیچ زن آزادی در افغانستان حق نفس کشیدن ندارد.»
در بخشی دیگر از دادگاه، زنی از قندهار، که پایش را در یک انفجار تروریستی از دست داده است، روایت دردناک خود را بازگو کرد. او گفت خانهاش ویران شد، خانوادهاش از هم پاشید و خود ناچار به مهاجرتهای پیدرپی شد تا زنده بماند. او تأکید کرد که زنان افغانستان نه تنها از حق کار و آموزش، بلکه از ابتداییترین حقوق انسانی خود نیز محروماند.
سپس، دختری جوان از داخل افغانستان، که بهدلیل تهدیدهای امنیتی هویتاش محفوظ ماند، از پشت صفحهای پیام داد و گفت با وجود تهدیدها و خطرات روزانه، همچنان برای ادامه تحصیل تلاش میکند. او تأکید کرد: «هیچ دختری نباید از حق آموزش محروم شود. ما حتی در تاریکی طالبان هم میخواهیم درس بخوانیم.»
در ادامه، شهادت زنی به نام «سحر» از ولایت خوست بود؛ زنی ورزشکار و دارای معلولیت که در پی یک حمله انتحاری دوازده سال پیش، ویلچرنشین شد. سحر گفت که سالها تمرین کرده و مدالهای زیادی برای کشورش بهدست آورده بود، اما با بازگشت طالبان تمام رؤیاهایش نابود شد. او افزود: «میخواستم پرچم افغانستان را در مسابقات جهانی بلند کنم، اما با آمدن طالبان همه چیز فرو ریخت. ورزشگاهها بسته شدند و گفتند ورزش برای زن حرام است.»
سحر روایت کرد که پس از تسلط طالبان، از سوی مقامهای ورزشی هشدار دریافت کرد پاسپورتش را از کمیته المپیک پس بگیرد، زیرا احتمال داشت طالبان بهدلیل فعالیتهای ورزشی گذشتهاش او را بازخواست کنند. او گفت: «من با ویلچر حرکت میکنم و نمیتوانم لباس بلند بپوشم، اما طالبان گفتند لباسم کوتاه است و گناه دارد. آنها حتی از ما میخواستند در خانه بمانیم تا کسی صدایمان را نشنود.»
او وضعیت زنان دارای معلولیت در افغانستان را «بسیار دشوار و ناامیدکننده» توصیف کرد و گفت: «اکنون نه برنامه ورزشی وجود دارد، نه تحصیل و نه درمان. ما حتی اجازه نداریم بدون محرم از خانه بیرون شویم. رانندههای تاکسی هم ما را سوار نمیکنند، چون زن تنها هستیم.» سحر در پایان گفت: «طالبان شاید بدنم را در قفس گذاشته باشند، اما روحم هنوز آزاد است. من هنوز باور دارم روزی صدای زنان افغانستان شنیده خواهد شد.»
همچنان در این روز، گروهی از آموزگاران و فعالان حقوق بشر نیز در دادگاه سخن گفتند. آنان از تعطیلی گسترده مکتبهای دخترانه، اخراج معلمان زن، محدود شدن خدمات درمانی و بهداشتی برای زنان و حذف کامل آنها از عرصههای اجتماعی گزارش دادند. یکی از معلمان با اندوه گفت: «طالبان با حذف زنان از آموزش، آینده افغانستان را میکشند.»
در ادامه، شهادت زنی خبرنگار بود که از سرکوب و تهدید مستقیم گروه طالبان علیه رسانهها، بهویژه زنان خبرنگار سخن گفت. او توضیح داد که پس از بازگشت طالبان، رسانههای افغانستان به زندان تبدیل شده و آزادی بیان عملاً از میان رفته است. این زن خبرنگار گفت او و خانوادهاش بهدلیل فعالیتهای رسانهایاش تحت تهدید مستقیم طالبان قرار داشتند و زمانی که قصد خروج از کشور از طریق مرز تورخم را داشتند، طالبان او و پسرش را بهشدت لت و کوب کردند.
او از نفوذ طالبان در رسانهها سخن گفت و تأکید کرد که پس از تسلط دوبارهی این گروه، زنان یکی پس از دیگری از رسانهها اخراج شدند و شمار اندکی که هنوز کار میکنند، در شرایطی پر از ترس و اجبار به فعالیت ادامه میدهند. «بسیاری از رسانهها فعالیتشان را متوقف کردهاند و محدودیتهای طالبان سبب شده است که خبرنگاران، بهویژه زنان، دیگر نتوانند آزادانه کار کنند. آنچه امروز از رسانهها مانده، فقط صدایی است که پیش از انتشار، سانسور میشود.» او از تحقیر، تهدید، و فشار روحی و روانی گستردهای گفت که بر زنان خبرنگار وارد میشود و افزود: «ما در افغانستان دیگر چیزی به نام روزنامهنگاری نداریم، تنها بقاست، آن هم در سایهی ترس.»
یکی از مهمترین لحظات روز دوم دادگاه، حضور داکتر نور رفیه، عالم علوم اسلامی از اندونزیا و عضو کنگره علمای این کشور بود. او در سخنانی قاطع اعلام کرد که علمای اندونزیا از این دادگاه حمایت میکنند و رفتار طالبان را مغایر شریعت دانست. داکتر رفیه گفت: «منع آموزش، کار و فعالیت زنان، برخلاف اسلام و عدالت است؛ زیرا تبعیضآمیز است و مانع رسیدن به جامعه کامل میشود.» او افزود: «در اسلام، زنان و مردان برابرند و تنها معیار تفاوت، تقواست. حق آموزش و شکوفایی اقتصادی از حقوق اساسی زنان است.»
این عالم دینی تأکید کرد که طالبان با سوءاستفاده از نام اسلام، چهره دین را مخدوش کردهاند. او گفت: «رفتار تبعیضآمیز طالبان علیه زنان مغایر شریعت است؛ چون گرفتن حق تحصیل و کار از زنان، مانع دستیابی به جامعهای برابر و شکوفاست.» او از جهان اسلام و سازمان همکاری اسلامی خواست تا به وضعیت زنان و گروههای آسیبپذیر در افغانستان توجه کنند و از آنها حمایت نمایند.
داکتر رفیه همچنین از جامعه بینالمللی خواست بیعدالتیها در افغانستان را نادیده نگیرد و در برابر آن سکوت نکند. سخنان او، که بر برابری زن و مرد در اسلام تأکید داشت، با استقبال گرم حاضران روبهرو شد و در فضای دادگاه بازتاب گستردهای یافت.
در پایان روز دوم، دادستانها از جمله بنفشه یعقوبی و اورزلا نعمت، بر جنایتکارانه بودن سیاستهای طالبان تأکید کردند. آنان گفتند که محرومیت زنان از آموزش، کار و آزادی بیان نقض آشکار قوانین بینالمللی و مصداق «جنایت علیه بشریت» است. یعقوبی در سخنان خود گفت: «طالبان با سیاست زنزدایی، نهتنها نیمی از جمعیت افغانستان را هدف گرفتهاند، بلکه به کرامت انسانی حمله کردهاند.»
شهادتها در این روز بهصورت حضوری و آنلاین ارائه شدند تا هم زنان در داخل افغانستان و هم بازماندگان در تبعید بتوانند صدای خود را به گوش جهان برسانند. این دادگاه نمادین، که با حمایت بیش از صد نهاد مدنی و حقوق بشری برگزار میشود، به فرصتی بیسابقه برای مستندسازی جنایات طالبان و ثبت صدای زنان افغانستان در حافظه تاریخی جهان بدل شده است.