صبح روز چهارشنبه، ۲۲ اسد، در منطقه‌ی به‌نام «گلخانه» از مربوطات حوزه‌ی ششم شهر کابل، صدای نزاعی طولانی از یک خانه بلند شد. آنچه از جنجال بر سر کارهای روزانه آغاز شد، در فاصله‌ی کوتاه به دشنام...

نویسنده: حسین معرفت سقوط جمهوریت و به‌قدرت رسیدن طالبان عوامل زیادی دارد و در طول چهار سال گذشته از زوایای مختلف به آن نگریسته شده‌است. یک نکته که به نظر من اساسی است اما ندیدم زیاد مورد...

نویسنده: شهلا «مستعار» هیچ‌کس برای ترک خانه‌اش آماده نیست، حتا آن‌هایی که سال‌ها در دلِ ترس زیسته‌اند؛ زیر سایه‌ی انفجار، تهدید، و خبرهای هر روزه‌ی مرگبار... جایی که در آن مادر صدایت می زند، خانه با همه‌ی...

نویسنده: عاصی پشت میز کامپیوتر بودم. رساله‌ای را درباره‌ی تروریزم بین‌المللی ویرایش می‌کردم که کامپیوترم خاموش شد. هرچه کردم، روش نشد. چراغ زرد وسط مسطح سفید اتاق بَل‌بَل می‌کرد. برق می‌رفت و می‌آمد. هوا نیمه‌تاریک بود. سپیده...

گزارش: گیسو در چهار سال گذشته، علی‌رغم محدودیت‌های شدید طالبان بر ممنوعیت صدا و تصویر زنان خبرنگار و کارمندان  رسانه‌ای زن، زنان خبرنگار با حفظ حضورشان در رسانه، بحران افغانستان را روایت کرده‌اند. یاسمین (مستعار)، خبرنگار 23...

نویسنده: محمدزمان سیرت   تاریخ یک رشته‌ی حیاتی در تار و پود هویت است. ریشه‌ی جوامع را در زمان می‌دواند و به آن‌ها داستان‌ها و درس‌های مشترک می‌دهد. اما وقتی توسط نخبگان سیاسی نه به‌عنوان یک آینه،...

نریمان مقدمه گفت‌وگو با مژگان فرامنش، سفر به‌دنیای شعر و داستان است. او در دامن شعر متولد شده است، در همسایگی خورشید زیسته است و با باد و باران و ابر و درخت، رابطه‌ی عمیق عاطفی دارد....

در چهارمین سال‌روز تسلط گروه طالبان بر افغانستان، فعالان حقوق بشر در بریتیش کلمبیا برنامه‌ای را با عنوان «زخم تازه ۱۵ اگست» برگزار کردند. این نشست با هدف اعتراض به رژیم طالبان، بازتاب صدای زنان و قربانیان...

نویسنده: مصطفی متون دینی، به‌ویژه اسلام، جایگاه زن را به گونه‌ای تعریف کرده‌اند که او را تابع و تحت سرپرستی مرد معرفی می‌کند؛ این متون به‌جای آزادی، به زن را به اطاعت بی چون وچرا ازمردان واداشته...

ائتلاف مستقل جنبش‌های اعتراضی زنان افغانستان به مناسبت چهارمین سالگرد سقوط نظام جمهوریت در یک گردهمایی اعتراضی و صدور بیانیه، 15 آگست را سیاه‌ترین فصل تاریخ معاصر افغانستان و یادآور خیانت‌های سازمان‌یافته‌ی داخلی و خارجی و فاجعه‌‌ی...

نویسنده: زهرا وقتی طالبان آمدند، تنها چیزی که داشتم یک ترسِ بی‌نام و نشان بود و آینده‌ای تاریک. نمی‌دانستم چه در پیش است، فقط می‌دانستم که باید زنده بمانم، باید دوام بیاورم، هرطور که شده است. مثل...

نویسنده: فخریه من از نسل دخترانی‌ام که در روزگار جمهوریت بالیدند؛ زمانی که آسمان وطن همیشه آبی نبود، اما هنوز سایه‌ی سنگین طالبان بر آن نچرخیده بود. در یکی از ولایت‌های افغانستان توانستم دوازده سال مکتب را...