نویسنده: مرضیه وفایی (روان درمانگر)
این روزها اولویت زنان و دختران در افغانستان بهجای آنکه شکوفایی استعدادهایشان، تمرکز بر رشد شخصی و اجتماعیشان باشد، یا بهجای آنکه مشغول خلق، تولید فکر و به کارگیری توانمندیها و قابلیتهایشان باشند، زندانهای طالبان را تجربه میکنند.
سخن گفتن از پیامدهای زیستن در سرزمینی با حاکمیت طالبان که زنان به دلیل “جنسیت” مورد خشونت مهار گسیختۀ حکومتی زنستیز قرارمیگیرند، بسیار دشوار مینماید. زمانی که حتی از زندگی روزمره و عادیشان جرم انگاری میشود و آنها بهدلیل رفت و آمد بدون محرم، گفتوگو با نامحرم یا نپوشیدن پوششی مانند برقع، بر اساس احکام طالبانی دستگیر، زندانی، شکنجه و تنبیه میشوند. آیا این نقض آشکار حقوق بشر در افغانستان، پیامد چشم بستن بر پیشینۀ هویت و سوابق تاریخی گروه تروریستی طالبانی نیست؟
زنان دیگر نه تنها به مکتب و دانشگاه نمیروند، سر کار حاضر نمیشوند و در خانههایشان حبس میگردند، بلکه اگر ذرهای از اصول مرتجع و عقب ماندۀ طالبانی عبور کنند، بیمعطلی و مستقیماً زندان و بند آنها را تجربه خواهند کرد.
من بهعنوان یک روانشناس و درمانگر، میخواهم به تأثیرات روانشناختی زندانی شدن دختران و زنان توسط طالبان بپردازم که از چند بعد میتوان به آن توجه نمود .
نخست، تأثیرات فردی مستقیم پس از تجربۀ دستگیری، تحمل حبس بر زنان و دختران است.
دوم، تأثیرات و فشار روانی که بر خانوادهها تحمیل میشود و واکنشهای رایجی که پس از دستگیری ممکن است از سوی نزدیکان فرد دیده شود.
و در پایان مقاله نیز توصیهها و پیشنهاداتی برای مقابله با آثار منفی و کاهش فشار روانی ارائه میگردد.
تأثیر بر فرد تروما دیده و واکنشهای رایج:
چنانچه بخواهیم دستگیری و زندانی شدن زنان و دختران را برابر با یک رویداد آسیبزا و تروما تعریف کنیم، چرا که مطابق تعریف تروما، تجربه رویدادی آسیب زا است که امنیت جانی فرد را در معرض تهدید، شکنجه و خطر مرگ قرار میدهد.
بنابراین واکنشها و پیامدهای ناشی از تجربۀ دستگیری و زندانی شدن زنان همانند واکنشهایی است که افراد پس از تجربۀ هر ترومای دیگری بروز میدهند.
مجموعهای از علائم شبیه پیتیاستی، یعنی نشانهها و اختلال پس از رویداد آسیب زا است که اگر افراد مداخلات حمایتی مناسبی پس از تجربۀ تروماتیک دریافت نکنند و تابآوری کافی نداشته باشند، ممکن است این علایم بهشکل مزمن و طولانی مدت ادامه پیدا کند و فرد مبتلا به این اختلال شود.
این علایم شامل: افزایش تپش قلب، اختلال در سیکل ماهانه، اختلال در خواب که شامل سخت به خواب رفتن یا از خواب بیدار شدنهای مکرر و تجربۀ کابوس شبانه باشد.
احساس مداوم بیقراری یا از جا پریدن، گوش به زنگی برای خطر و تهدید. ترس و وحشت از تنها ماندن، گریه کردن. افکار مزاحم و یا خاطرههایی در مورد رویداد آسیب زا، علایم فلشبک یا تجربۀ مجدد، بهطوری که ممکن است بهطور ناگهانی به یاد صحنهها و تصاویری بیفتند که تجربه کردهاند که این میتواند دردناک باشد. اختلال در حافظه، حواس پرتی از جمله دیگر عوارض و نشانههای تجربۀ تروما است.
علایم و نشانههایی که دختران و زنانی که در شرایط ترس و وحشت توسط طالبان در شرایطی غیر انسانی دستگیر، زندانی و دست کم، شکنجۀ روانی میشوند، میتواند بسیار رنجآور باشد. این واکنشها و نشانهها ممکن است در همۀ افراد یکسان تجربه نشود و بر اساس میزان تابآوری، آسیب پذیری و سن افراد، میتواند متفاوت باشد. از سوی دیگر نوع برخورد مأموران حکومتی طالبان، مدت زمان دستگيری و حبسی که داشتهاند و همچنین از همه مهمتر، مشاهدات و تجاربی که در مدت دستگیری داشتهاند، میتواند در شدت آسیبها متفاوت باشد.
تأثیر بر خانوادۀ تروما دیده و واکنشهای رایج خانواده و نزدیکان:
رفتار و واکنش خانوادهها میتواند متفاوت باشد و از طرفی خود این خانوادهها فشار روانی زیادی را بهدلیل دستگیری دختران و زنان خانواده تحمل خواهند کرد، اما واکنش این خانوادهها متفاوت خواهد بود. آنچه اهمیت بالایی دارد روش و طریقۀ رفتار و واکنش اعضای خانواده و نزدیکان و آشنایان این زنان و دختران است.
وقتی این افراد به خانه برمیگردند، شاید بهنظر میرسد همۀ وحشت زندان تمام میشود اما متأسفانه میتواند تازه، یک شروع برای تجارب منفی و دردناکتری باشد. در بهترین حالت خانواده واکنشهای حمایتگرانه و ساپورتیو دارند. یعنی با حمایتگری بالا با فرد همدلی خواهند کرد و در کنار او خواهند بود. اما متأسفانه در شرایط حقیقی و رایج جامعۀ سنتی مانند افغانستان، واکنش رایج گاهی برخلاف انتظار اخلاقی ما از حمایتگری فرد رنج دیدهاست و این از گرایش سنتی افراد به سرزنش قربانی است. همان واکنشی است که شاید وضعیت را بدتر از تجربۀ زندان طالبان میکند.
سرزنش قربانی از آزار کلامی گرفته تا شکل خشونت باری مثل کتک زدن و حتی شکنجه شدن فیزیکی توسط مردان خانواده دیده شدهاست. تو گویی طالبان مأموران ویژه و آموزش دیدۀ خود را در جامعه همراه این زنان دستگیر شده به خانههایشان میفرستند. به واقع در این وضعیت، فرد در شرایط ترومای چندگانه قرار خواهد گرفت، هم ترومای زندان را تجربه کردهاست و هم از سوی اطرافیان نزدیک مانند: پدر، مادر، برادر و همسر که باید امنترین افراد برای یک زن باشند، مورد آزار و خشونت قرار میگیرند که فرد را در معرض انواع و اقسام آسیبهای روانی و جسمانی قرار خواهد داد.
پیشنهادهای برای خانواده و اطرافیان فرد:
آنچه ما به عنوان خانواده و نزدیکان باید توجه کنیم:
نخست
در شرایطی که سیستمهای حمایتی و اجتماعی خشونت علیه زنان در افغانستان از کار افتادهاست، باز هم میتوان به شیوههای سنتی مانند: کمک گرفتن از دیگر اعضای فامیل از فرد تروما دیده در مقابل فرد خشونتگر محافظت کرد. اگر فکر میکنید و احتمال این را میدهید که فرد آزاد شده از زندان طالبان مورد خشونت خانگی از سوی همسر، پدر، برادر یا هر فرد دیگری قرار خواهد گرفت؛ بیدرنگ و تردید، تدابیر لازم را انجام دهید که بههیچ وجه اجازه ندهید فرد تروما دیده با فرد خشونتگر تنها بماند.
دوم
بهعنوان حامی و همدل کنار فرد تروما دیده بمانید. ممکن است زیاد گریه کند و چه بهتر که بخواهد حرف بزند، در این شرایط گوش شنوای او باشید. اگر از تنها ماندن میترسد تنهایش نگذارید. هرگز سرزنش یا نصیحت نکنید، در عوض تا میتوانید شنوندۀ خوبی باشید.
یکبار دیگر علایم رایج را بخوانید؛ برخی از این علایم هرچند دردناک، اما میتواند کوتاه مدت باشد. صبورباشید.
در پایان بهیاد داشته باشید، هرچقدر فرد، حمایت کمتری دریافت کند بار فشار روانی که بر او تحمیل میشود بیشتر خواهد بود. زمانی که اطرافیان و افراد نزدیک فرد درک و حمایت مناسبی از او داشته باشند، شرایط مناسبتری برای پشت سر گذاشتن و بازسازی خویش، پس از واقعه فراهم میشود.


