نیمرخ
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
حمایت مالی
نیمرخ

بازگشت اجباری زنان؛ تبعیض در گرفتن تذکره و محرومیت از حق هویت

  • نیمرخ
  • 11 سنبله 1404
تذکره سایت

گزارش: گیسو      

گویی آفتاب سوزان و هوای داغ کابل با پوشیدن ماسک و لباس بلند سیاه، چندبرابر داغ‌تر می‌شود. عرقِ گرم جای ماسک و صورت آمنه را می‌سوزاند. ایستادن در صف‌های طولانی پشت شعبه‌های ریاست ثبتِ احوال نفوس در سرای شمالی، وارد هفتمین روز شده است؛ اما آمنه هنوز نتوانسته که تذکره‌‌ی خود را به‌دست آورد.

او وقتی پنج‌ساله بود خانواده‌اش از افغانستان به ایران رفتند، تا کودک‌شان به زندگی بهتری دست یابد. اما سال‌ها در تبعیض، توهین و تحقیر و محرومیت به‌عنوان مهاجر در ایران زندگی کردند. آمنه نتوانست به‌عنوان مهاجر در جامعه‌ی ایران تحصیل کند؛ چون شناس‌نامه و مدارک قانونی برای اقامت نداشت.

پدر و مادرش در ایران وفات کردند و آمنه به خانواده‌ی پُرجمعیت پسرکاکایش پیوست. دو دهه تلاش برای رسیدن به زندگی بهتر در ایران، برای او نتیجه‌بخش نبود. سرانجام، جمهوری اسلامی خانواده­ی دوازده‌نفره­ی پسرکاکایش را به افغانستان تحت سلطه‌ی طالبان اخراج کردند؛ جایی که دو دهه قبل برای رهایی از رژیم طالبان و ناامنی‌های داخلی گریخته بودند.

آمنه پس از بازگشت به افغانستان-به کابل آمده و در اولین اقدام برای دریافت تذکره درخواست داده است؛ اما در نبود پدر، مادر و کاکا نمی‌تواند تذکره بگیرد. او در این مدت، در ایران نیز بدون شناس‌نامه زندگی کرده است. اما اکنون در کشورش نیز از حق هویت و دریافت تذکره محروم شده است.

آمنه به خبرنگار نیمرخ گفت: «وقتی برای اولین بار به کابل آمدم، حس خوبی داشتم که به وطنم بازگشته‌ام، اما اکنون ناامید شده‌ام. یک هفته می‌شود که در هوتل‌های کابل سرگردان هستیم؛ ولی کارهای اداری ما پیش نمی‌رود، هر بار مرا به هر بخش راجع می‌کنند، اما تذکره‌ام را نمی‌دهند.»

کارمندان ثبتِ احوال نفوس به آمنه گفته‌اند که پدر، برادر، کاکا و یا شوهرش باید در قید حیات بوده و هویت او را تأیید کنند، تا او بتواند تذکره دریافت کند؛ اما آمنه برادر ندارد و پدر و کاکایش سال‌ها پیش فوت کرده‌اند و پسر کاکایش نیز برای تأیید هویت او، کافی پنداشته نشده است.

در کنار عدم دسترسی به کارت هویت یا تذکره، آمنه ادعا می‌کند که پیشنهاد رشوه نیز دریافت کرده است؛ اما به‌دلیل وضعیت اقتصادی نامناسب نمی‌تواند رشوه بپردازد.

«کارمند یکی از شعبه‌های ثبتِ احوال نفوس به پسر کاکایم گفته است که اگر به مدیر شعبه …. تا 25 هزار افغانی پرداخت بتواند؛ شاید برگه‌های ما را امضا کند که بتوانیم تذکره بگیریم. ما هم تاکنون نتوانستیم تصمیم بگیریم که به پرداخت رشوه فکر کنیم یا از گرفتن تذکره منصرف شویم.»

علاوه‌بر آن، آمنه از تجربه‌ی تمسخر شدنش به‌دلیل لهجه‌ی فارسی ایرانی، توسط کارمندان ثبتِ احوال نفوس سخن می‌زند.

همچنان بخوانید

طالبان در برابر جنایات ضد بشری در دادگاه لاهه محاکمه شود

دشوار‌ترین روزهای زندگی زنان افغانستان تحت سلطۀ طالبان

سکوت جامعۀ جهانی در برابر جنایات طالبان مهر تأیید بر سرکوب زنان است

«قرار شده بود برای تأیید یکی از سندهایم نزد یک کارمند ریاست ثبتِ احوال نفوس بروم که روز قبل هماهنگی شده بود، وقتی وارد اداره شدم، او در دفتر کارش نبود؛ از همکارش که در میز کناری لم داده بود، پرسیدم آقای اف… نیامده است؟ اما او تمسخرکنان در پاسخ گفت که او آمده است، ولی «آغایش» نیامده است.»

او ادعا می‌کند که در شعبه‌های مختلف حتا در بخش تلاشی زنانه نیز مورد تمسخر و تحقیر قرار گرفته است. «در ایران چون افغانی بودم تمسخر می‌شدم، و این‌جا در وطن خودم چون لهجه­ی فارسی غلیظ دارم، توهین می‌شوم.»

صالحه قدمی، زن دیگری است که بعد از ده سال به کشورش بازگشته است و برای گرفتن شناس‌نامه‌ی برقی باید چالش‌های زیادی را پشت سر بگذارد.

او که برای اصلاح نامش در تذکره‌ی کاغذی به ریاست ثبتِ احوال نفوس در سرای شمالی کابل مراجعه کرده، حداقل شش روز را در رفت‌وآمد با این اداره سپری کرده است. صالحه از هزینه‌ی گزاف اصلاح نام، انتظار در صف‌های طولانی و برخورد نادرست کارمندان این اداره با زنان شاکی است.

او می­گوید: «زنان کارمند در این اداره بسیار عصبانی و خسته هستند؛ من خودم سواد ندارم، باید تمام کارهایم را خودم طی مراحل کنم. وقتی از آن‌ها رهنمایی بخواهیم، بسیار عصبانی می‌شوند. اگر بپرسم برگه‌ام را از این‌جا-کجا ببریم، با گستاخی می‌گویند: خانه­ی ننه‌ام ببر. بعد در بین خود خنده می‌کنند.»

به گفته­ی صالحه برگه‌های او در میز کارمندان ساعت‌ها می‌ماند و رسیدگی نمی‌شود؛ اما کسانی را دیده است که بدون انتطار اوراق و اسنادشان طی مراحل شده است. «می‌دیدم که برگه‌های ما را در ته اوراق می‌گذاشت و برگه‌های بسیاری از مراجعین دیگر را بدون نوبت به امضا یا تأیید داخل اداره می‌بردند.»

صالحه که با پنج کودکش به افغانستان بازگشته است، برای دسترسی دخترانش به تعلیم و تحصیل می‌خواهد با تکمیل مدارکی چون تذکره و پاسپورتش دوباره مهاجرت کند تا دخترانش بتواند درس بخوانند.

«سال‌ها در کشورهای مردم کار کردم که اولادهایم درس بخوانند، حالا که زیر حاکمیت طالبان اخراج شدیم، هیچ‌کدام از دخترانم نمی‌توانند مکتب بروند یا درس بخوانند.»

دسترسی زنان به مدارک هویتی مانند تذکره و پاسپورت همواره با چالش‌هایی روبه‌رو بوده است؛ اما ظاهراً برای زنان مهاجر افغانستان، که به‌‌تازگی به کشورشان بازگشته‌اند، دشوارتر شده است. آن‌ها با تبعیض، برخورد نادرست و حتا محرومیت از تذکره مواجه هستند.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: سرکوب و محرومیت زنان
به دیگران بفرستید
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
حمایت مالی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است
گفت‌وگو

در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است

7 حوت 1396

ویدا ساغری به دلیل مبارزات پیوسته اش، در زندگی شخصی و کاری خود تجارب یکسان دارد. دیدی از بالا به پایین، برخورد غیر عقده‌مندانه و راه حل یابی برای کاهش آسیب، باعث پیروزیی مبارزه او...

بیشتر بخوانید
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
روایت

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
تجربه‌ی دردناک نخستین سکس
روایت

تجربه‌ی دردناک نخستین سکس

27 میزان 1399

نویسنده: آژفنداک محفل نکاحم بود و از خوشی در لباس نمی‌گنجیدم. همه چیز درست و ‌عادی بود و قرار بود یک زندگی عالی داشته باشیم. من به او خیلی عزیز بودم و همین‌طوری او به...

بیشتر بخوانید

فراخوان همکاری؛
رسانه نیمرخ بستر برای روایت زندگی، چالش‌ها و مبارزات زنان و جامعه +LGBTQ است.
ما به دنبال مطالب هستیم که بازتاب‌دهنده واقعیت‌های تلخ، امیدها و جریان‌های مقاومت و مبارزات آزدی‌بخش شما از زندگی تحت حاکمیت طالبان باشد.
نوشته‌ها و آثار خود را در قالب متن، صدا، تصویر و ویدیو برای ما ارسال کنید. ارسال مطالب

  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Menu
  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Facebook Youtube Instagram Telegram

۲۰۲۴ نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
EN