شاخصهای بینالمللی دربارهی ناهمسانیهای جنسیتی در زمینههای بدرفتای جسمی، جنسی، روانی، مالی و ساختاری چه میگویند؟
نویسنده: اسکات داگلاس جاکوبسن
ترجمه: نیمرخ
شاخصهای بینالمللی الگوهای بدرفتاری مردان و زنان را نشان میدهند. ناهمسانیهای جنسیتی در زمینههای خشونت وجود دارد؛ چه در زمینهی خشونت جسمی، تعرض جنسی، بدرفتاری عاطفی/روانی، کنترل مالی/اقتصادی، و چه در زمینهی بدرفتاری در درون نهادها.
هم مردان و هم زنان ممکن است مرتکب این اشکال بدرفتاری شوند. پژوهشهای جهانی نشان میدهند که ناهمسانیهای جنسیتی چشمگیری در میزان شیوع، شدت و حتی در بستر وقوع این بدرفتاریها وجود دارد. در بسیاری از جوامع، مردان بخش نامتناسبی از خشونتهای شدید جسمی و جنسی را مرتکب میشوند.
زنان اغلب در الگوها یا بسترهای متفاوتی مرتکب بدرفتاری میشوند. بر اساس آمار دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد (UNODC)، ۹۰ درصد عاملان قتل در سراسر جهان مَردند. بیشتر ضرب و جرحهای غیرکشنده و جرایم خشونتآمیز را مردان انجام میدهند. بخش عمدهی خشونتهای جسمی خانگی را نیز مردان انجام میدهند. در ایالات متحده، یک زن از هر سه زن و یک مرد از هر ده مرد، خشونت جسمی را تجربه میکنند.
زنان اغلب دچار جراحتهای شدیدتر و حملات مکرر میشوند و بیشترِ قتلهایی را که در پی روابط صمیمی صورت میگیرد، مردان انجام میدهند. ۳۸ درصد از زنان قربانی قتل، به دست شریک عاطفیشان کشته میشوند، در حالیکه این رقم برای قربانیان مرد تنها ۵ درصد است. مردان در سایر زمینهها اکثریت کسانی را تشکیل میدهند که مرتکب پرخاشگری جسمی میشوند.
فراوانی و مرگباربودن خشونت فزیکی بهسمت مردان انحراف پیدا میکند. با اینحال، این امر مبنای نادرستی برای کلیشهسازی فراگیر دربارهی مردان است. زنان نیز میتوانند و واقعاً آسیب جسمی وارد میکنند. خشونت جنسی نابرابرترین شکل بدرفتاری از منظر جنسیتی است. فرقی نمیکند در کدام گوشهای از جهان باشد. مردان اکثریت تعرضها و تجاوزهای جنسی را مرتکب میشوند.
آمار وزارت عدلیه ایالات متحده نشان میدهد که نزدیک به ۹۹ درصد از افرادی که مرتکب تجاوز یا تعرض جنسی میشوند، مَردند. زنان و دختران بیشترِ قربانیان سوءاستفادهی جنسی را تشکیل میدهند. سازمان جهانی صحت گزارش میدهد که یک زن از هر سه زن در طول زندگیاش خشونت جسمی و/یا جنسی را تجربه کرده است.
خطر اینکه مردان در طول عمرشان قربانی خشونت جنسی شوند، کمتر است. در ایالات متحده، حدود یک مرد از هر ۱۴ مرد گزارش داده است که در مقطعی از زندگیاش «وادار به دخول» یا مجبور به عمل جنسی شده است. زنان نیز مرتکب سوءاستفادهی جنسی میشوند، بهویژه در مواردی که افراد قدرتمند از کودکان سوءاستفاده میکنند. مطالعات مربوط به سوءاستفادهی جنسی از کودکان نشان میدهد که ۷۵ تا ۹۰ درصد عاملان این عمل مَردند، در حالیکه ۱۰ تا ۲۵ درصدشان زناند.
مجرمان زن اغلب پسران را هدف قرار میدهند. مجرمان مرد اغلب دختران را هدف قرار میدهند. سوءاستفادهی جنسی از سوی زنان بهدلیل کلیشهها کمتر شناسایی میشود. بنابراین، میزان واقعی سوءاستفاده از سوی زنان بالاتر از تخمینهای گزارششده است. سوءاستفادهی جنسی جرمی بهشدت جنسیتی است.
سوءاستفادهی عاطفی و روانی هم رایج است. هر دو جنس در سطوح قابلتوجهی سوءاستفادهی عاطفی، دستکاری روانی میکنند و آزار کلامی میدهند. در ایالات متحده، ۴۸٫۴ درصد از زنان و ۴۸٫۸ درصد از مردان گزارش دادهاند که پرخاشگری روانی را تجربه کردهاند.
این رفتارهای آزارگرانه شامل تحقیرکردن، کنترلکردن، توهین، ارعاب، انزوا، تهدید و موارد دیگر میشود. مردان و زنان این رفتارها را به شیوههای متفاوتی بهکار میگیرند. زنان به اندازهی مردان یا بیشتر از آنها پرخاشگری کلامی میکنند؛ از جمله داد و فریادزدن، ناسزاگویی و موارد مشابه دیگر.
مردان اغلب تهدید به خشونت را با پرخاشگری کلامی ترکیب کنند – الگویی از سلطه در قالب الگویی پایدار از کنترل. زنان اغلب به پرخاشگری رابطهای از طریق طرد اجتماعی، القای حس گناهکاربودن یا دستکاری عاطفی، مانند تحقیر مردانگی شریکشان یا استفاده از تاکتیکهای منفعلانه-پرخاشگرانه، گرایش دارند.
بدرفتاری مالی یا اقتصادی شامل کنترل کار و شغل، پول یا منابع قربانی است. در بافتارهای مردسالارانه، مردان اغلب مرتکب بدرفتاری مالی میشوند؛ محیطی که در آن مرد تسلط قابلتوجهی بر تصمیمات مالی خانواده دارد. سالمندآزاری در میان مردان و زنان رایج است و از طریق بهرهکشی از سالمندان صورت میگیرد.
سوءاستفادهی نهادی به معنای بدرفتاری در درون نظامهای مراقبتی یا قدرت است. هم مردان و هم زنان مرتکب آن میشوند. در خانههای سالمندان و مراکز مراقبت طولانیمدت، دو-سوم از کارکنان اعتراف کردهاند که در سال گذشته مرتکب بدرفتاری با افراد سالمند شدهاند.
مراقبتکنندگان اصلی سالمندان عمدتاً زناناند. زنان بهطرزی برجسته و قابلتوجهی عاملان بدرفتاری نهادی در مراقبت از سالمندان را تشکیل میدهند. در رسواییهای فاحش مربوط به بدرفتاری نهادی عمدتاً پای مردانی دخیل است که از صلاحیت و قدرتشان سوءاستفاده کردهاند.
سوءاستفادهی نهادی کمتر به جنسیتِ عامل و بیشتر به نابرابریهای قدرت بستگی دارد. کسانی که در سمت بالاتر قرار دارند، چه زن و چه مرد، ممکن است با افراد آسیبپذیر زیردستشان بدرفتاری کنند. شیوههای بدرفتاریْ الگوهای کلانتر جنسیتی را منعکس میکنند: کارکنان مرد اغلب عامل خشونتهای جنسیاند، در حالیکه کارکنان زن اغلب عامل کمتوجهی یا بدرفتاری عاطفیاند. کارشناسان تأکید دارند که هم زنان و هم مردان میتوانند در محیطهای نهادی مرتکب بدرفتاری شدید شوند.
عاملان خشونت مرد بیشتر دچار اختلال شخصیت ضداجتماعی یا اختلال شخصیت خودشیفتهاند. عاملان زن بیشتر ویژگیهای شخصیتِ مرزی را از خود بروز میدهند. سوگیریها و کلیشههای نهادی ممکن است منجر به آن شوند که زنانِ عامل بدرفتاری پاسخگو شناخته نشوند. قربانیان زن اغلب با بیاعتمادی مواجه میشوند.
پرسشهای بیشتر در هر دو موردِ اقلیت معنادار زنان و مردانی که مرتکب بدرفتاری میشوند، ناظر به پیامدها، انگیزهها یا الگوهای آنان است.
—
اسکات داگلاس جاکوبسن (Scott Douglas Jacobsen) ناشر «اینسایت پابلیشینگ» (In-Sight Publishing) و سردبیر «اینسایت: گفتگوها» (In-Sight: Interviews) است. داگلاس برای «پروژهی مردان نیک» (The Good Men Project)، «اینترنشنال پالیسی دایجست» (International Policy Digest)، «هیومنیست» (The Humanist)، «شبکهی جهانی درآمد پایه» (Basic Income Earth Network – بنیاد خیریهای ثبتشده در بریتانیا)، «پژوهشی دیگر» (A Further Inquiry) و رسانههای دیگر مینویسد و عضو رسمی و برجستهی چندین سازمان رسانهای است.