گیسو
روایت وضعیت دختران افغانستان و تبعیض جنسیتی، برای تاریخ مهم است چون این تجربهها بخش بزرگی از واقعیت اجتماعی و وضعیت امروزی زنان ودختران افغانستان را نشان میدهد. این روایتها ثبت تاریخ شود تا نسلهای آینده بداند بر ما چه گذشته است و برای مبارزه با تبعیض جنسیتی چه راهکارهای موثر خواهد بود و چه چیزهایی باید درجامعه، خانواده و قوانین تغییر کند.
قدسیه هاشمی نویسنده رمان «من زشت نیستم» از تبعیض میان پسران ودختران در خانواده و جامعه افغانستان الهام گرفته تا رمانش را خلق کند او داستانهای واقعی از تجربهی زیستهی خود و سایر دختران افغانستان را روی کاغذ کشانیده و وروایت کرده است تا نسل بعد از خودش بتواند با خواندن سرگذشت او و دختران افغانستان با تبعیض مبارزه کنند و روایتگر باید خود دختران باشد.
قدسیه زمانی که دانش آموز مکتبی درکابل و همچنان دانشجوی رشته ادبیات نمایشی در دانشگاه کابل بود از محدودیت های اجتماعی بر زنان و دختران رنج میبرد او میخواست بی هیچ محدودیت و بدون هیچ قضاوتی طرز فکر و احساساتش را بیان کند اما محدودیت های اجتماعی به او این اجازه را نمیداد.
او به نیمرخ می گوید:«مه نمی توانستم احساسات خودرا به عنوان یک دختر ابراز کنم ویا در برابرنگاه های مردم و قضاوت های جامعه طرز فکرم را بیان کنم. هر نویسندهای هر دختری طرز فکری دارد که همه از او استقبال نمی کند.»
نوشتن برای او نه تنها پناه بلکه یک نیاز بود تا با دغدغه های خودش روبرو شود. اومی گوید:«نویسندگی برای من یک تصمیم نبود بلکه یک نیازبود وقتی نوجوان بودم و وضعیت دختران را میدیدم که چگونه در خانواده و جامعه و حتا در محیط های اکادمیک مورد تبعیض قرارمی گرفتند. سبب شد قلم به دست بگیرم و اولین نوشته های من از نوشتن نامه شروع شد نامه به خودم، نامه به دختران وبعد تبدیل شد به شعر و داستان و رمان. »
قدسیه پس از تحولات سیاسی در افغانستان و سلطه دوباره گروه تروریستی طالبان همچنان به فعالیت های ادبی و نویسندگی اش ادامه داده است. هدف او تداوم روایت از وضعیت امروزی زنان و دختران افغانستان برای تاریخ است.
« تحولات سیاسی اخیر زندگی مرا دگرگون کرده است اما هنوزهم نمیخواهم به بهانه این تحولات و سختی هایی که برمن تحمیل شده است ازادامه راه دست بردارم. مه از آرزوهایم نگذشتیم. میخواهم صلح پایدار در افغانستان برقرار شود من هم صدای جوانان بخصوص زنان ودختران باشم. میخواهم ادبیات را پلی میان درد و امید در دلهای دختران افغانستان و پلی دیگری میان افغانستان وجهان بسازم.»
او که درحال حاضر دانشجوی دورهی ماستری ادبیات فارسی در دانشگاه افغانستان روشن میباشد معتقد است که رسالت اش نوشتن از وضعیت دختران برای جامعه و جهان است و تا همیشه برای صلح و آزادی در افغانستان خواهد نوشت.
رمان «من زشت نیستم» با نگاه جسورانه به هویت زنانه و مسائل اجتماعی، حاصل تجربیات قدسیه و دختران افغانستان است به گفته قدسیه دخترانی که بخاطر ظاهر شان طرد ویا قضاوت می شوند و قربانی تبعیض جنسیتی؛ اما در مسیر عشق و شکست به زیبایی خود پی میبرند.
نویسنده معتقد است که دراین اثرش به جدال کلیشه های جنستی رفته که روان زنان را همواره آزرده است :«در نوشتن این اثر محدودیت ها و مشکلاتی داشتم اما هدفم این بود که دختران به خودباوری برسند و کلیشه های چون زشت یا زیبا بودن صورت ویا شکل ظاهری زن از بین برود. ما باید به خودمان بقبولانیم که زشت نیستیم زیبا هستیم، تو زیبا هستی وهمه ما زیبا هستیم.اگر یک قاعده باشد که مارا ازهم متمایز کند مهربانی ماست باید خودمان را پیدا کنیم روی آن کار کنیم و اهداف مان را دنبال کنیم تا به سرنوشت زیبا برسیم.»
قدسیه در مسیر نوشتن و روایت کردن تنها نبود مادر و خواهرش از همان ابتدا در کنارش و مشوق او بودند او در پیامی به سایر دختران میگوید که از هر فرصتی استفاده کنند و تبعیض جنسیتی، محرومیت، فقر و صدها چالش دیگر را که سد راه زنان دختران افغانستان شده اند را روایت کنند.
« ما با نوشتن دردهای مان را به قدرت تبدیل کرده میتوانیم هیچ زمانی نگذاریم سکوت مان جای صدای مان را بگیرد. هر دفترچه، هرقلم و هرلحظهی خلوت میتواند یک فرصتی بزرگ باشد که ما بتوانیم بنویسیم وپیشرفت کنیم ما اگر نتوانیم برای خودمان بنویسیم پس هیچ زمانی نمیتوانیم که یک زندگی خوب داشته باشیم برای موفقیت و زندگی خوب باید جنگید. هر زمانی که مینوشتیم به این فکر کنیم که شاید روزی کسی این نوشته ها را بخواند و زندگی آنها تغییر کند.»
قدسیه هاشمی روایتگر پر تلاش و پرسشگری است که در راستای خلق روایت، داستان و اثر «من زشت نیستم» تاکنون جوایزی زیادی بدست آورده است. او در سال ۲۰۲۵، جایزه بینالمللی Sign of Peace و همچنان جایزه Cattedra delle Donne از سوی نهادهای فرهنگی اروپا به عنوان یکی از نمایندگان ادبیات زنانه و مقاومت فرهنگی افغانستان را دریافت کرد.
او در رقابت ملی ادبی افغانستان، موفق به کسب رتبه سوم برای داستانهایی خلق شده از دل واقعیتهای تلخ، با زبان شاعرانه شد. برای او هر جایزه پایان راه نبوده بلکه آغازی شد برای تعهدی عمیقتر به ادبیات، به نسل جوان، و به صدایی که هنوز باید شنیده شود.
«من هنوز در مسیرم هستم با تمام خستگیها، با تمام امیدها، و با ایمانی که از واژهها جان میگیرد.»
			
											

