نیمرخ
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
حمایت مالی
نیمرخ

انتظار کشنده، سرگردانی و هزینه‌ی گزاف؛ در شفاخانه فرانسوی‌ها در کابل چه می‌گذرد؟

  • نیمرخ
  • 29 جوزا 1402
شفاخانه فرانسوی‌ها

نویسنده: صنوبر صافی

بعد از سقط جنین در سال ۲۰۲۱ میلادی، دیگر نتوانستم سلامتی‌ام را به دست آورم. حالم خوب نبود همیشه یا تب و ‌کسالت داشتم و یا از سردردی نمی‌توانستم حتا صورتم را بچرخانم. هنگام نشست و برخواست وجود یک چیز اضافی در ناحیه پایینی بطنم آزارم می‌داد. با خانواده وقت از کسالت و بی‌حالی صحبت می‌کردم، برای همه عادی بود مخصوصاً مادرم که می‌گفت: «هیچ‌وقت مریضی را جدی نگیر، اگر خوابیدی مریضی‌ات شدت می‌گیرد، اما اگر نادیده بگیری و به مسؤولیت‌های خانه‌ات برسی بیماری درکار نیست جور تیار می‌شوی.»

در این دو سال بارها نزد داکتر رفتم تا اینکه موجودیت یک فیبرویید (Fibroid) در رحم‌ام را تشخیص کردند و هم‌زمان بیماری محرقه را، مدت زیادی دوا مصرف کردم، اما نتیجه‌ی در پی نداشت تا اینکه سرانجام به شفاخانه فرانسوی‌ها‌ راجع شدم.

چند روز پیش برای ادامه‌ی تداوی‌ام به شفاخانه فرانسوی‌ها در کابل مراجعه کردم. چنانچه از لحاظ امکانات و تجهیزات یکی از شفاخانه‌های معیاری در جمع شفاخانه‌های افغانستان به شمار می‌رود، اما هزینه‌ی تشخیص و درمان در این بیمارستان نسبت به درامد ناچیز مردم و آن‌هم در این شرایط دشوار که فقر و بی‌کاری هر روز افزایش پیدا می‌کند، خیلی بلند است.

هنگام ورود به ساختمان دست راست به بخش داخله رفتم. حدود ساعت ۸:۳۰ صبح وارد صحن شفاخانه شدم و از ماشین که برای گرفتن تکت آنجا گذاشته شده بود، تکتی با شماره ۹۵ گرفته و به سالن انتظار زنانه راهنمایی شدم. محلی که چوکی‌های سالن در برابر مراجعان کمی می‌کند. زنان و کودکان زیادی روی کف سالن نشسته و یا خوابیده بودند. در یک گوشه‌ای از سالن که صدای قرآن خوانی در تلویزیون پخش می‌شد جا خوش کردم.

پس از حدود یک ساعت انتظار شماره تکت من از بلندگوهای سالن خوانده شد و برای باز کردن پرونده نزد کارمند موظف رفتم. کسانی‌که برای اولین بار به این شفاخانه می‌آیند، باید پرونده باز کنند که ۶۰۰ افغانی هزینه دارد. بعد از بازکردن پرونده دوباره به سالن انتظار راهنمایی شدیم و پس از حدود یک ساعت و نیم دیگر، نامم را از بلندگوهای سالن صدا زدند که به اتاق ارزیابی باید می‌رفتم.

در آنجا ازمن پرسیدند که چه بیماری دارم با گفتن علایم بیماری به اتاق شماره ۸ که داکتر بخش داخله بود راهنمایی شدیم و پشت دروازه‌ی این اتاق نیز باید منتظر می‌ماندم تا پرونده‌ام دست داکتر می‌رسید. حدود یک ساعت و ۴۰ دقیقه‌ی دیگر پشت دروازه‌ی با سالن باریک و تنگ انتظار کشیدم تا نامم را صدا زدند. وقتی نزد داکتر رفتم دوباره علایم بیماری را پرسید و در برگه‌ای چهار معاینه لابراتواری را نوشت که باید نتیجه‌اش را از بخش لابرتوار می‌آوردم تا داکتر ببیند و پس از دیدن نتایج در مورد بیماری و نحوه‌ی تداوی آن نظر بدهد.

صف لابراتوار نسبتاً خلوت بود. پس از نمونه برداری آزمایشات گفتند سه ساعت زمان کار دارد تا نتیجه‌اش به دست بیاید. در بخش لابراتوار حدود ۳۷۸۰ افغانی برای انجام آزمایشات پرداخت کردیم.

سه ساعت دیگر را در سالن انتظار شفاخانه سپری کردم که مختص زنان بود، اما این سالن با اتاق داکتران معاجل توسط یک پرده از هم جدا شده بود، اما به دلیل ازدحام زیاد زنان نیز در پشت دروازه‌های داکتران در کنار معدود مردانی جاخوش کرده بودند که منتظر نوبت شان برای مراجعه به داکتر بودند.

افراد طالبان در این میان هم‌چنان به دنبال تفکیک جنسیتی بودند و سعی داشتند زنان را پشت پرده‌ بفرستند و هرازگاهی برای نظارت سلاح برشانه وارد سالن می‌شدند، اما قبل از آنها محافظان شفاخانه زنان را وادار به ترک سالن و فرستادن به محل زنانه می‌کردند.

همچنان بخوانید

آگاهی‌دهی در باره‌ی سرطان پستان و بحران دسترسی زنان افغانستان به خدمات درمانی

داکتر درد‌ها و راوی قصه‌های زنان

یازده‌بار زایمان در فقر و خشونت؛ روایت نغمۀ چهل‌ساله

انتظار کشیدن پشت دروازه‌های کلینیک مثل همیشه، برای افراد عادی است. در آن مدت که برای رسیدن به داکتر معالج سر پا ایستاده بودم، هیچ کسی از ما بدون نوبت و یا به واسطه‌ی کسی وارد معاینه خانه نشد به جز جنگ‌جویان طالبان، در حالی‌که اسلحه بردوش داشتند با زنانی که تمام بدن و حتا چشم‌های شان پوشیده بود، از میان جمعیت عبور کرده و حتا بدون در زدن و بدون اجازه وارد اتاق معاینه می‌شدند.

در زمان تعیین شده برای گرفتن نتیجه‌ی معاینات رفتیم و دوباره پشت دروازه‌ی داکتر معالج منتظر ماندیم. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر با نتایج معاینات خود نزد داکتر رفتیم.

از نظر داکتر نتایج تمام معاینات منفی بود و تنها اندکی میکروب در خونم بود که برای رفع آن به مدت پانزده روز دوا تجویز کرد؛ اما به خاطر فیبرویید به داکتر زنان و زایمان راجع کرد.

مراجعه کردن به داکتر متخصص زنان و زایمان در این شفاخانه نیز طی کردن یک پروسه‌ی بسیار طولانی است. از صبح روز دوم به بخش زنان وکودکان شفاخانه فرانسوی‌ها رفتم و باگرفتن تکت با شماره ۸۸۵ در سالن انتظار نشستم و مدتی پس از کشیدن پرونده دوباره درسالن انتظار نشستم، چهل دقیقه زمان گرفت تا نامم را صدا زدند و به اتاق ارزیابی فراخواندند. پس از اندازه گیری قد و وزنم دوباره به سالن انتظار فرستادند.

ساعت نزدیک ۱۲ ظهر بود که نامم را نزد داکتر زنان و زایمان در اتاق شماره ۴ صدا زدند و پس از مدتی انتظار دیگر پشت دروازه، نزد داکتر رفتم. او پس با پرسیدن چند سوال در یک ورق، سه آزمایش دیگر که دیروز انجام داده بودم را نوشت. گفتم که این معاینات را دیروز انجام دادم و نتیجه‌اش نزدم است و از طرفی هم توان پرداخت هزینه‌ی بلند آن را ندارم، اگر ممکن است این را ببینید، اما گفت هر بخش معاینات خودش را دارد. این معاینات در بخش زنان و زایمان باید انجام شود. او گفت اگر توان پرداختی بل را ندارید از بخش خیریه «زنجیر امید» کمک بگیرید، برای پیدا کردن این خیریه نزد یکی از کارمندانش رفتم اما او گفت این نهاد وقتی با زنان کمک می‌کند که نیاز به جراحی داشته باشد، در غیر آن صورت برای بیماران عادی هیچ کاری نمی‌تواند انجام بدهد.

بدین ترتیب به بخش لابراتوار زنان و زایمان رفتیم و نزدیک به 2500 افغانی دیگر برای انجام آن آزمایش تکراری پرداخت کردم. چهارساعت بعد باید نتیجه‌اش را به دست می‌آوردیم و هم‌زمان یک معاینه تلویزیونی دیگر را با هزینه ۷۶۰ افغانی انجام دادم. ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر برای گرفتن نتایج معاینات رفتم، اما هنوز نتیجه‌اش نیامده بود و پس از حدود یک ساعت انتظار دیگر، ما را به خانه فرستادند و گفتد فردایش یعنی ‌روز سوم ساعت ۱۰ قبل از ظهر مراجعه کنم. روز سوم نیز در همین زمان مراجعه کردم، اما همچنان نتایج معاینات ما نیامده بود. ساعت ۲ بعد از ظهر آن روز، نتایج را گرفته به بخش پذیرش بردم. در پذیرش گفتند که «داکتر پرونده‌ی شما امروز نیست دو روز بعد بیایید، نوبت داکتر پ… است شما را می‌بیند .»

از فرط خستگی و ناراحتی می‌خواستم جیغ بکشم که اینهمه زحمت را برای دیدن یک داکتر متخصص کشیده بودم، اما سرانجام دو روز دیگر را باید بگذرانم که متخصص را ببینم. اصرار ما برای دیدن یک داکتر دیگر فایده‌ای نداشت. چون نام داکتر پ… در برگه‌های آزمایشات ما چاپ شده بود.

ناگزیر با گرفتن دوای که از بخش داخله تجویز شده بود، راهی خانه شدم برای دوای تجویز شده 3500 افغانی دیگر هزینه کردم.

شفاخانه فرانسوی‌ها در کابل به لحاظ امکانات و تجهیزات شاید معیاری باشد، اما این میزان سرگردانی و انتظار ماندن برای بیماران نهایت دشوار است. از طرف دیگر نظر به وضعیت بد اقتصادی که در افغانستان وجود دارد، اکثر مردم هزینه‌های گزاف می‌پردازند.

آن‌هایی که امکانات دارند می‌توانند سلامتی شان را از اینجا بخرند. اما برای شهروندان عادی که با تسلط طالبان هیچ فرصت کاری در انتظار شان نیست، ناممکن است. تصور کنید برای دانستن بیماری محرقه و تداوی یک فیبروم سه روز سرگردانی و 11 هزار افغانی هزینه کردم، در حالی که موفق به مراجعه نهایی نزد داکتر هم نشدم.

انتظار و این همه سرگردانی برای یک بیمار کشنده است. برای تشخیص و درمان سه روز بدو بدو و در نهایت نتوانی داکتر معالج را ببینی، نهایت متأثیر کننده است. بیش‌تر وقت‌ها چون داکتران در هنگام وظیفه سر جای خود نیستند، این همه سرگردانی و منتظر ماندن برای بیماران به وجود می‌آید.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: صحت زنان
به دیگران بفرستید
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
حمایت مالی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است
گفت‌وگو

در افغانستان ازدواج برای زنان پناه و برای مردها سکس است

7 حوت 1396

ویدا ساغری به دلیل مبارزات پیوسته اش، در زندگی شخصی و کاری خود تجارب یکسان دارد. دیدی از بالا به پایین، برخورد غیر عقده‌مندانه و راه حل یابی برای کاهش آسیب، باعث پیروزیی مبارزه او...

بیشتر بخوانید
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
روایت

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
تجربه‌ی دردناک نخستین سکس
روایت

تجربه‌ی دردناک نخستین سکس

27 میزان 1399

نویسنده: آژفنداک محفل نکاحم بود و از خوشی در لباس نمی‌گنجیدم. همه چیز درست و ‌عادی بود و قرار بود یک زندگی عالی داشته باشیم. من به او خیلی عزیز بودم و همین‌طوری او به...

بیشتر بخوانید

فراخوان همکاری؛
رسانه نیمرخ بستر برای روایت زندگی، چالش‌ها و مبارزات زنان و جامعه +LGBTQ است.
ما به دنبال مطالب هستیم که بازتاب‌دهنده واقعیت‌های تلخ، امیدها و جریان‌های مقاومت و مبارزات آزدی‌بخش شما از زندگی تحت حاکمیت طالبان باشد.
نوشته‌ها و آثار خود را در قالب متن، صدا، تصویر و ویدیو برای ما ارسال کنید. ارسال مطالب

  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Menu
  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Facebook Youtube Instagram Telegram

۲۰۲۴ نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
EN